اگر از نگرش سازمان به اعضا نگاه کنیم، نفرات به دو طیف تقسیم می شوند: آنهایی که هنوز می توان از آنها سوءاستفاده کرد و مانند یک ابزار برای سران فرقه کاربرد دارد، و سری دوم افرادی هستند که از سازمان جدا شده اند و این افراد اگر بخواهند از آنچه که بر سرشان آمده صحبتی کنند می شوند «مزدور اطلاعاتی ایران» و باید با آنها مقابله کرد. اما بهتر است طوری دیگر به این فرقه نگاه کنیم با توجه به رفتار سران مجاهدین نسبت به اعضا می شود گفت که دو مدل «مزدور» یعنی بالفعل و بالقوه در سازمان وجود دارد. یعنی اینکه تمامی اعضای مجاهدین از رهبران این فرقه گرفته تا بقیه همگی «مزدور» بالقوه هستند. و اگر روزی کسی خواست از این سازمان بیرون برود می شود «مزدور» بالفعل. به عبارت دقیق تر مجاهدین بزرگترین کارخانه تولید «مزدور» در جهان هستند چون هیچ وقت این تولید تمام نمی شود بلکه از جداشده ای به جداشده ای دیگر انتقال می یابد!
به گفته یک دوست؛ اگر روزی تضاد اصلی سازمان مجاهدین مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بود! امروز اما آقای حسن حیرانی مدیر اجرایی انجمن آسیلا، جداشده ها، و خانواده های اعضای خود مجاهدین در نوک پیکان نبرد این فرقه قرار دارند! البته از آنجائیکه رهبران مجاهدین دست شان در محافل ایرانیان خارج از کشور و ایضا دولت آلبانی رو شده و هر کسی به خوبی می داند که تمامی اراجیف رهبر این فرقه در خصوص جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار صرفا یک پروپاگاندای رسانه یی است ، لذا سعی کردند برای تحت تاثیر گذاشتن و فریب دولت مردان و شهروندان آلبانی پروژه «مزدور» سازی خود را این بار در رسانه آلبانیایی زبان وابسته به این فرقه از جمله «ایران پروب – iranprobe» پیش ببرند. خنده دار اینکه در این سایت نگارش مطالب طوری است که گویا این سایت اصلا وابسته به مجاهدین نیست و نویسنده آن نیز همان قلم به مزدان این فرقه نمی باشند و مطالب از زبان شخص سومی بیان می شود.
بنابراین این نوع از دست و پا زدن ها حاکی از فلاکت و بن بستی است که در سایه وطن فروشی های این فرقه و خیانت به مردم ایران در طول سالیان دراز حاصل شده است. آنچه که اکنون ظهور پیدا کرده مشخص شدن طرف حساب جنگ مجاهدین است. جنگی که روزی با «شعار نبرد با آمریکا» بزک شده بود ولی اکنون مشخص میشود که طرف حساب جنگ مجاهدین نه امپریالیسم بلکه مردم ایران، جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار در این فرقه هستند. این همان جنگ واقعی مردک بدنام و فاسد و کوتوله ای به نام رجوی است که سعی داشت سالیان سال آن را از چشم خلق پنهان نگه دارد.
هر کسی در هر کجای دنیا که با فرقه رجوی مخالف باشد، حال ایرانی باشد یا خارجی، که بخواهد از مجاهدین انتقاد کند و یا مناسبات فرقه آنان را به چالش بکشد، از نظر سران مجاهدین از مأموران اطلاعاتی ایران هستند. مثل؛ دکتر جورجی تاناسی و یا اولسی یازجی از محققین و خبرنگاران آلبانیایی و یا هر خبرنگار و یا هر فرد خارجی دیگر.
اکنون مردم آلبانی هم به این موضوع پی برده اند که مجاهدین یک گروه عادی نیستند و با تمامی گروه های دیگر دنیا فرق دارند به عبارتی آنها نه تنها یک گروه تروریستی هستند بلکه یک گروه ضدانسانی هم به شمار می روند که از اجتماع انسانی با یک زندگی متعارف گریزانند، و تنها دشمن شان زندگی، خانواده و زن و فرزند و پدر و مادر و فامیل است. در عجیب بودن مناسبات این فرقه هم همین بس که برای یک چوپان بی سواد در آلبانی هم این سوال پیش می آید که چطور می شود گوسفندان من تولید مثل کرده و سر سال زیاد می شوند، اما اعضای مجاهدین هر روز کمتر می شود و صدای هیچ کودکی از اردوگاه آنان شنیده نمی شود؟
بنابراین با این فرمانی که رجوی پیش می رود و حساب و کتابی که در تولید مزدور اطلاعاتی دارد به زودی اعضای جداشده که از سوی رهبری فرقه «مزدور اطلاعاتی» خوانده می شوند از اعضای خود سازمان هم بیشتر خواهد شد. اما در ورای همه این تبلیغات مضحک ولی دردناک، شب و روز سران فرقه به درگیری با انسان های بی گناهی می گذرد که خواسته شان صرفا خروج از این فرقه است.
بعد از خروج هم رهبران مجاهدین با زدن مارک «مأمور اطلاعاتی» و یا «مزدور» سعی می کنند آنها را از داشتن حتی یک زندگی حداقلی نیز بازدارند.
حال باید از سران این فرقه پرسید: شماهایی که به اعضای خود رحم نمی کنید و تحمل کوچکترین انتقادی از هیچ کس را ندارید، چگونه مدعی برپایی حکومتی کثرت گرا در ایران هستید؟ فشار و تحقیر افراد همیشه یکی از پایه های ثابت مناسبات فرقه ای مجاهدین است تا بتوانند اعضا را کنترل و آنان را از ارزش های انسانی تهی کنند. این همان سازمان تا دندان مصلح زمان صدام است که وعده رسیدن به تهران در ۴۸ ساعت را می داد اما امروز به نقطه ای ای رسیده که تحمل حتی یک عضو جداشده از مناسبات این فرقه را ندارد. چرا که هر جداشده ضربه ای سنگین بر ایدئولوژی پوسیده با ماهیت فرقه ای مجاهدین به حساب می آید و نشان می دهد که این فرقه تا کجا از محتوای مقولاتی مانند اپوزیسیون، آلترناتیو ، دموکراسی، مردم و . . . تهی است.
نویسنده : علی صدر