گزارش تکمیلی مراسم گرامی داشت 6 می در کشور آلمان
کانون رهائی، هفدهم می 2007
علیه جنگ،فاشیسم و فرقه گرائی متحد شویم
هرساله به مناسبت گرامیداشت قربانیان جنگ دوم جهانی، در محلی به نام Esterwegen که محل دفن صدها قربانی بی نام و نشان است، مراسم ویژه ای همراه با موزیک و سخنرانی و گل افشانی برروی مزار قربانیان جنگ دوم جهانی صورت می گیرد.
روز یکشنبه 6 می گروه هلندی- آلمانی برگزار کننده6 می، از آقای مسعود جابانی دعوت به عمل آوردند تا در مورد رشد فاشیسم و جنگ و تفکرات فرقه ای سخنرانی نماید.
برنامه عمومی مراسم در حضور حدود بیش از300 نفر از شرکت کنندگان بصورت زیر برگزار گردید.
قبل از شروع برنامه متن سخنرانی به زبان آلمانی و هلندی در اختیار شرکت کنندگان قرار داده شده بود
– گشایش برنامه توسط گروه موزیک Rotdom”Hamburg”
– خوش آمد گوئی به زبان آلمانی و هلندی توسط برگذارکنندکان برنامه 6 می
– شرح و چگونگی اجرای برنامه توسط خانم های مسئول و قانونگذار شهرداری Reiderland
– سخنرانی مسعودجابانی نویسنده و فعال حقوق بشر
– اجرای قسمت دوم موزیک
– سخنرانی خانم Andra Robke ژورنالیست و خبرنگار
– سخنرانی آقای Erwin Schulz زندانی جنگ دوم جهانی
– یک دقیقه سکوت
– اجرای سرود دسته جمعی به نام سرود سربازان مرداب
– گل افشانی بر مزار قربانیان جنگ
متن سخنرانی آقای جابانی
امروز همه ما برای گرامیداشت قربانیان جنگ دوم جهانی در اینجا جمع شده ایم.
امروز روز گرامیداشت همه قربانیان جنگ در سراسر دنیا ست.
تاریخ جنگ و ستیز بین انسانها، به زمان هابیل و قابیل 1400 سال قبل از میلاد برمی گردد.
قرنها جنگ، ستیز و حذف ادامه داشته است. قرنها تجاوز به حقوق ابتدائی مردم و شکنجه و کشتار به نامهای مختلف، فجایع بسیاری را بوجود آورده است.
درد بینهایت
غم و اندوه غیر قابل تصور
ترس، تنفر، درد، خشونت، عدم توانائی، تجاوز، قتل همچنان ادامه دارد.
جنگ و ستیز در ذات بشر ریشه دارد و تنها خود انسان است که می تواند ریشه آن را بخشکاند.
بگذارید در این روز ویژه، از همه مسببین و عاملین جنگ باهر پوششی مذهبی و فرقه ای و ملی بخواهیم که به وجدان و قلبشان مراجعه کنند.
چه تعداد دیگر از کودکان و مردم بیگناه می بایست قربانی اهداف جنگ طلبانه شوند، تا اینکه بشریت از این فجایع به خود آید و پرچم صلح را به اهتزاز درآورد؟
تعداد انگشت شمار فرماندهان در طول جنگ، دستور انهدام و نابودی می دهند و در مقابل، این هزاران انسانها هستند که در آتش قهرمی سوزند.
انگشت شمار فرماندهانی هستند که در قالب فرقه افراد خودشان را طی یک پروسه التصاق روانشناسانه تحت فرمان خویش قرار می دهند ولی هزاران نفر انسان از جان گذشته هستند که قربانی مطامع آنان می شوند.
آیا جنگ عادلانه هم وجود دارد؟ چند نفرانسان بیگناه در عراق تاکنون به قتل رسیده اند؟ آیا حمایت از رئیس جمهور جنگ طلب آمریکا در پروژه غارت عراق عادلانه است؟
جواب بسیار ساده و ابتدائی است. اگر در این جنگ برای رسیدن به اهداف تعیین شده، حتی یک کودک به قتل برسد، صدمه غیرقابل جبرانی خواهد بود.
امروز بوش از موضع نا امیدی و ضعف در بحرانی دست و پا می زند که چه بسا آتش جنگ را درایران هم شعله ور سازد.
فجایع جنگ احتمالی خودش را در کابوسهائی که شب هنگام می بینم نشان می دهد.
در کابوس من هیچ پرچم سفیدی برای صلح به اهتزاز در نیامده است.
در کابوس من فقط گلوله و انفجار و نفرت وانتقام، حرف آخر را می زنند.
در کابوس من می بایست مردم با خونشان قیمت یک تکه نان را بپردازند.
در کابوس من رنگ آبی رودخانه به رنگ خون تبدیل شده است.
درکابوس من مزدوران و اشغالگران بر جان و مال و ناموس مردم حاکم شده اند.
در کابوس من کودکان با بمب هائی که هنوز منفجرنشده اند بازی می کنند.
در کابوس من پدر و مادرم در میان آتش و دود و ویرانی ناپدید گشته اند.
در کابوس من ملیونها نفر به دنبال گمشده هایشان می گردند.
در کابوس من تخم کینه و نفرت در هر کوی و گذر افشانده می شود.
ایکاش هرگز کابوسم رنگ واقعیت به خودش نگیرد.
اتحاد علیه جنگ، فرقه گرائی و فاشیسم از ضروری ترین بنیانهای حفظ دمکراسی است. در این مسیر می بایست بجای درآمد کارخانه های اسلحه سازی از دریافت مالیات، جهت به اهتزاز درآوردن پرچم صلح اقدام شود.
همه ما به صورت فردی برای عادی کردن روابط اجتماعی کشورمان مسئولیم. امروز می بایست یک تحول کلی دربینش سیاسی سیاستمداران کشورمان در اروپا بوجود آید.
و اما امیدی دیگر هم در جهان امروز وجود دارد.
در نقطه مقابل تمامیت خواهان و قدرت طلبان و نژادپرستان که برای رسیدن به اهدافشان مجبور می شوند به انهدام و ترور فیزیکی و روحی- روانی انسانها دست زده و با فشار و تهدید و شکنجه جامعه را وادار به قبول خواسته هایشان نمایند، کسانی بوده اند که در مقابل آنان به مقاومت برخواسته اند و برای رهائی مردمشان جان خود را نیز از دست داده اند.آنها همیشه در یادها جاویدان مانده اند.
ببینید اینجا صدها نفر بی نام نشان، قربانی نژاد پرستی و تفکر برتریت شده اند و در کنار هم آرمیده اند تا به ما بیاموزند که همه انسانها با هر نژاد و قوم و مذهبی با هم برابرند و ضمانت اجرائی آن در جامعه هم چیزی جززدودن تفکرات فرقه گرایانه، نژادپرستانه و فاشیسم با هر نام و نشانی نخواهد بود.
برای پیش بردن اهداف جنگ طلبانه در جامعه می بایست زمینه های اجتماعی آن را برای پذیرش مردم آماده کرد.
در این رابطه وسایل ارتباط جمعی را بسیج می کنند و با نشان دادن و پخش برنامه های تحریک کننده فضای جامعه را علیه هدفهائی که دنبال می کنند، می شورانند.
تمامی ارگانهای تبلیغاتی را در یک راستا جهت مسموم کردن افکارعمومی بکار می برند تا جائیکه مردم به نیروهای نظامی اعزام شده به چشم قهرمانان و نجات دهندگان نگاه کنند و آنان را مورد تشویق قرار دهند.
درطول جنگ دوم جهانی شاهد بودیم که چگونه میلیونها نفر از مردم آلمان از دیدن یک لحظه هیتلر، دچار هیجان و شوق بی اندازه ای می شدند واز فرط خوشحالی و عشق به رهبر بزرگ، از خود بیخود می گردیدند.اگر جزء این بود هیتلر نمی توانست به فتوحات نظامی گسترده آن زمان برسد.
در آن زمان گروه های بزرگی از اقلیتهای مذهبی و نژادی تحت فشار فاشیسم ایزوله شده و از جامعه طرد گردیدند و درنهایت به مسلخ مرگ برده شدند.
امروزه شاهد ایزوله کردن و تحت فشارقرار دادن مسلمانان و ایزوله کردن آنان به بهانه مبارزه با تروریسم هستیم.از طرف دیگر ایزوله کردن انسانها توسط گروه های مذهبی و سیاسی اولین قدم برای فرقه گرائی و تروریسم در ابعاد گسترده فیزیکی و روانی خواهد بود.
اگر تمامی اقلیتهای قومی و مذهبی در کشورهای میزبان احساس آرامش و امنیت و در نهایت احساس در خانه بودن را بنمایند، اولین قدم برای رشد و تفاهم و تنظیم رابطه برداشته شده است.
چیزی که در واقع پایه و اساس، رشد و پیشرفت مهاجرین بوده و خواهد بود.
با آرزوی قلبی عمیق برای امنیت و آرامش بشرو امید به فردائی بهتر و دنیائی خالی از زور و اجبار و تهدید، با هم می خوانیم.
عزیزم روزی غم و اندوهت رخت برمی بندد.
روزی ابرهای سیاه متواری خواهند شد و خورشید خواهد درخشید.
دنیا همینجور نخواهد ماند.
روزی همین دنیا بهشت خواهد گردید.
روزی آمال و آرزوهایمان به واقعیت می پیوندد.