در سالی که گذشت فرقه رجوی علیرغم تمامی لابی گری ها، صرف هزینه های هنگفت، پرداخت رشوه، دلالی سیاسی و …. با مشکلات و دشواریهای فراوانی روبرو بود. بیشترین مشکل تشکیلاتی سران فرقه حول دو محور اساسی یعنی ریزش نیرو و مقابله با خانواده ها و همچنین انجمن نجات و آسیلا متمرکز شده بود. ولی تمامی تلاشهای باند رجوی نا فرجام ماند و بطور واقعی همچون سال 1399 سال 1400 نیز صحنه پیروزی خانواده های چشم انتظار، اعضای گرفتار و انجمن نجات بود.
مهمترین دست آورد سال 1400 تاسیس انجمن آسیلا در قلب پایتخت آلبانی و دادخواهی جوانانی که در قالب کودک سربازی تحت سلطه رجوی موفق به جدایی شده بودند، بشمار می رود. البته نا گفته نماند از ابتدای سال 1400 تا پایان سال موفقیت و پیروزیهای چشم گیری در راستای افشاگری علیه فرقه رجوی و منزوی کردن این باند جنایتکار درعرصه بین المللی و حقوق بشری نصیب خانواده های چشم انتظار شده است. قطعا وجود آسیلا در مجاورت مقر اشرف 3 از نظر مفهومی و محتوایی دارای ارزش استراتژیک بوده و مریم قجر به رغم تمامی اقدامات پشت پرده موفق نشد تا موجب تعطیلی انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی شود. ضرورتی که برای رجوی اجتناب ناپذیر می باشد.
با یک جمعبندی مختصر و مفید به این نتیجه می رسیم که مریم قجر در سال 1401 با معضلات و مشکلات جدی مواجه خواهد شد. از طرفی بدلیل دروغها و شعارهای بی محتوای سران فرقه که هرگز محقق نشده و نخواهد شد کل مجموعه در یک سردرگمی نامعلومی بسر می برد و مهمتر از آن با گذر زمان و طولانی شدن حضور درآلبانی روند فرسایشی روحی و فیزیکی اعضای گرفتار را فراهم و فرایند ریزش نیرو را قوت بخشیده و بشدت سران باند رجوی را نگران کرده است.
حال ایادی رجوی با وجود حضور انجمن آسیلا در آلبانی، مقاومت و پیگیریهای متعدد خانواده ها و افشاگری بی امان جداشدگان، طرح دعاوی مختلف نجات یافتگان، با شرایط سخت و دشواری مواجه بوده و تلاش می کنند با دست آویز قرار دادن برخی عناوین واهی و بیهوده ازجمله ارجاع پرونده بیژن فولادرگ به دادگاه آلبانی و …. برای چند صباحی برنامه های آتی اعضای گرفتار را صرفا بابت سرگرمی پر کنند. غافل از آنکه مریم قجر قافیه حفظ نیرو را از بدو ورود به کشور آلبانی باخته و لحظه به لحظه به شمار جداشدگان افزوده می شود و اقدامات کور فرقه فقط تیری در تاریکی است که به قلب خود رجوی فرو خواهد نشست.
صمد اسکندری