قطعا هر کسی که از تشکیلات فرقه رجوی جدا می شود ضربه ای بر رویاهای قدرت طلبانه مسعود رجوی می زند، به همین دلیل با تمام وجود و بدون ذره ای احساس ترحم به خون هر کسی که تشکیلات او را رها میکند تشنه می باشد. برای هیچ کس مطلقاً پوشیده و پنهان نیست که مسعود رجوی چقدر از کسانیکه تشکیلات مخوف او را ترک میکنند متنفر و منزجر و به خونشان تشنه است. همچنانکه بارها علنا حکم قتل جداشدگان یا به زعم خودش “بریدگان” را صادر کرده و به کسانی که به او وفادار هستند تکلیف نموده که بین پاسدار و بریده گلوله را به بریده بزنند !
رجوی بارها در نشست های عمومی بالاترین گناهی که یک مجاهد خلق می تواند مرتکب شود را جدا شدن از سازمان اعلام نموده که مجازات آن اعدام است. او گفت که اکنون دستش برای اجرای این حکم در اروپا و آمریکا کاملا بسته است اما اگر روزی امکانش بود وظیفه هر عضو سازمان است که این حکم را به اجرا در آورد.
اگر چنین است و رجوی این چنین کینه و نفرت نسبت به “بریده ها” دارد و آنان را خائن می داند چرا اکنون در آلبانی بعد از اینکه شخص از تشکیلات جدا می شود تلاش میکند تا وی را به نحوی، حتی با امتیاز دادن های بسیار، همچنان به تشکیلات خود متصل نگاه دارد.
ظاهر قضیه این است که افراد جداشده از طرف سازمان مجاهدین خلق کمک مالی می شوند! اما لازم به ذکر است که این هزینه ها را رجوی و سازمانش مجبور هستند بر اساس توافقی که در ابتدای ورود به آلبانی انجام داده اند بدهند و از سر خیر خواهی نیست وگرنه اگر به خودشان بود چیزی به غیر از گلوله نثار جداشدگان نمی کردند.
در توافقی که در ژنو بین دولت های آمریکا و آلبانی و کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان صورت گرفت تأکید شد که انتقال و اقامت مجاهدین خلق نباید کوچکترین هزینه ای برای دولت آلبانی و ملل متحد داشته باشد. دولت آمریکا تمامی هزینه های استقرار مجاهدین خلق در آلبانی را تقبل کرده است که سرانه آنرا به تعداد به مجاهدین خلق می دهد و سازمان موظف است اگر این سرانه را مستقیما برای افراد خرج نمی کند آنرا به خود آنان بدهد که البته بخشی از این سرانه را برای افراد داخل تشکیلات هزینه می کند و همچنین بخشی از آنرا، آنهم با هزار شرط و شروط و وادار کردن به جاسوسی و خبرچینی و غیره، به جداشده ها می دهد.
علاوه بر این فرقه رجوی در داخل تشکیلات و در بین اعضای باقی مانده اینگونه وانمود می کند که جدا شده ها همچنان از صمیم قلب و به صورت احساسی و به لحاظ صنفی به رجوی ها وابسته هستند و اگر چه به شکل فیزیکی جدا شده اند اما توان جدا شدن روحی و قلبی و زندگی مستقل را ندارند. یعنی به این شکل نیز در حال بهره برداری از کسانی است که حکم آنان را اعدام می داند.
فرقه رجوی تلاش می کند در تبلیغات بیرونی و صحنه سازی هایش چنین وانمود کند که افراد جدا شده کسانی هستند که سختی و مشکلات مبارزه را نکشیدند و از ترس جانشان از مبارزه جدا شده و به دنبال زندگی خود رفتند و اما در مقابل رهبری سازمان مجاهدین خلق از سر عطوفت و مهربانی به آنان کمک میکند تا بتوانند زندگی کنند.
در داخل تشکیلات هم گفته می شود که فرد بریده چون همسر میخواهد و توان مقابله با امیال خود را ندارد و از طرفی هم در مبارزه همه گونه احتمال خطر وجود دارد و از جانشان می ترسند لذا از سازمان و رهبری آن جدا شده و به دنبال ساحل امن رفته اند اما همچنان به سازمان وابسته بوده و حتی نادم و پشیمان هستند اما راه بازگشتی برایشان وجود ندارد.
رجوی و سران فرقه اش نمی توانند بگویند که چون ما وعده های دروغ میدهیم، چون ما دغلکار و شیاد هستیم، چون ما تشنه به خون دیگران هستیم، چون ما خانواده های زیادی را به سوگ عزیزانشان نشانده ایم، چون به جز شقاوت و ددمنشی چیزی در فرهنگ ما وجود ندارد و انبوه دلایل دیگر …. افراد در حال جدا شدن هستند !
بنابراین خیلی روشن است که رجوی تلاش میکند از خود یک چهرۀ حقوق بشری و منعطف و انسانی نشان بدهد ولی در اساس جداشدگان را میخواهد زیر چتر خودش نگه بدارد و همچنان از آنان سوء استفاده نماید و بصورت خیلی روشن از آنان بهره برداری اطلاعاتی نماید. جداشدگان وابسته به سازمان در آلبانی اکنون به مثابه شاخک های خبر چینی در سطح جامعه آلبانی به شکل غیر قانونی برای سازمان اطلاعات و اخبار جمع می نمایند. جاسوسی از یکدیگر، از سایر جداشدگانی که ممکن است زیاد ارتباط نزدیکی با آنان نداشته باشند یا هر خبری که در جامعه رخ میدهد همانند تظاهرات کارگری و غیره .
لذا از دوستانی که هنوز تحت عنوان جدا شده در حال کمک رسانی و امداد به فرقه مخرب رجوی هستند درخواست می کنم که به اینکارهای خودشان پایان دهند و دیگر بعد از جدا شدن در جنایات رجوی خصوصا علیه اعضای فرقه خودش شریک نباشند. خانواده های زیادی هنوز چشم براه فرزندانشان هستند که رجوی از ارتباط آنان با عزیزانشان ممانعت بعمل می آورد. مادران و پدرانی که رجوی اجازه دیدار به آنها علیرغم بارها سفر به عراق نداد تا در چشم انتظاری دیده از جهان فرو بستند. خیانت ها و جنایت های مسعود رجوی و سران فرقه اش کم نیستند. چشم بستن بر روی آنها شایسته انسان های آزاده و شرافتمند نیست.
بخشعلی علیزاده