این جمله مسعود رجوی در جمع فرماندهان ارشد تشکیلات مجاهدین خلق است که علی اکرامی عضو جدا شده در خلال خاطرات خود از چگونگی کلید خوردن پروژه قاچاق کودکان مجاهدین به اروپا به دستور مستقیم مسعود رجوی، نقل میکند. البته که پروپاگاندای مجاهدین خلق چه در آن زمان برای متقاعد کردن والدین کودکان و چه اکنون بعد از گذشت بیش از سی سال ادعا میکند که هدف از قاچاق کودکان به اروپا حفظ جان آنها در طول جنگ اول خلیج فارس بوده است.
رسانه های مجاهدین این واقعیت که کودکان در راستای اهداف رجوی و به دنبال طلاق ایدئولوژیک از والدین خود در کمپ اشرف جدا شدند و به فرسنگها دورتر از مرزهای عراق فرستاده شدند را «شیطان سازی علیه مجاهدین» مینامد و ادعا میکند که «سازمان مجاهدین خلق با هزینه و تلاش کادرهای خود، کودکان را از زیر بمباران نیروهای ائتلاف نجات داد.»
اما علی اکرامی به خاطر دارد که اولین گروه کودکان حتی پیش از شروع درگیریهای عراق و کویت از والدین خود جدا شدند: «اولین سری از کودکان سه ماه قبل از حمله عراق به کویت که در 11 مرداد 1369 صورت گرفت اعزام شدند. ولی در مراحل بعد یعنی شروع جنگ بهانهای بدست رجوی آمد که از این اتفاق بعنوان یک موهبت استفاده کند و پروژهاش را سریعتر پیش ببرد. بطوریکه با اعلام وضعیت جنگ، کودکان در 148 نوبت و در گروههای 11، 13، 17، 18، 26، 76 و 105 نفره اعزام شدند. در جریان حمله آمریکا به عراق هم 193 کودک انتقال یافتند که در کشورهای اتریش، آلمان، آمریکا، انگلیس، ایتالیا و حتی ایران و رمادی عراق سکونت پیدا کردند. »
در حالی که حمله عراق به کویت در 11 مرداد 1369 آغاز شده بود و حمله نیروهای ائتلاف به عراق برای آزادی کویت در 27 دی 1370 آغاز شد و تنها پنج هفته به طول انجامید، بیش از هفتصد کودک مجاهدین خلق برخی برای یک دهه و برخی تا ابد از والدین خود دور ماندند.
آغاز پروژه قاچاق کودکان از برادر زاده مریم، نرگس قجر عضدانلو
نکته مهم در اظهارات علی اکرامی مقدمه چینیهای مسعود رجوی برای راه انداختن پروژه قاچاق کودکان است. او که یکی از افراد حاضر در نشست خصوصی مسعود و مریم رجوی با فرماندهان و مسئولان رده بالا در قرارگاه بدیع زادگان بود، ماجرا را اینگونه شرح میدهد:
« مسعود و مریم هم وارد شدند با ظاهری ساده و لباسهای معمولی که مریم در ردیف جلو و در کنار مسئولین زن نشست و مسعود رجوی هم روی سن و میز مسئول نشست جای گرفت. مطابق معمول نشستهای داخلی از مشکلات و معضلات تشکیلاتی نیروهای ارتش صحبت کرد و از فرماندهان گله مند بود که احساس مسئولیت لازم را برای حل و فصل این معضلات از خود نشان نمیدهند. بعد به بحث انقلاب و موضوع طلاق اشاره کرد. در ضمن صحبت، شهرزاد صدر رئیس دفتر مریم و همسرش محمود عضدانلو را مورد خطاب قرار داد و پرسید شهرزاد شما اگر چه طلاق گرفتی ولی چندان هم از اوضاع احوال همسرت محمود بی اطلاع نیستی! بعد خطاب به محمود عضدانلو همسر سابق شهرزاد گفت: درست میگویم برادر محمود؟ نرگس (دختر محمود و شهرزاد و هم ردیف مسئول اول فعلی) ماشاالله خوب شما را از اوضاع یکدیگر با خبر میکند. به بهانه نرگس هم که خوب همدیگر را می بینید! در اینجا جمعیت شرکت کننده خندیدند و جلسه از جدیت خارج شد که رجوی گفت منظورم فقط محمود و شهرزاد نیستند. همه شما که در این جلسه هستید این کارهاید. اگر حکم شود که ضد انقلاب مریم گیرند زیر این سقف هر آنکه هست گیرند.»
بدین ترتیب مسعود رجوی به همه مقامات ارشد اولتیماتوم میدهد که حضور فرزندانشان در قرارگاه اشرف به معنای ضدیت با انقلاب مریم است و در ادامه دستور را چنین صادر میکند: «ای وای بر ما، بیخ گوش ما چه میگذرد؟! خواهران و برادران امروز شما را صدا زدم که بگویم بچه بی بچه! این بار باید بچه را طلاق بدهید. چه مادرها و چه پدرها! سوراخ موش تعطیل. این بچهها هر چه مریم میبافد پنبه میکنند. عواطف و احساسات و بین المرئی که قرار بود مال ما باشه توسط این بچه ها برگشته بین خودتان! معمولا هر هفته یا پیش بابا هستند و یا مامان و بعد اخبار مامان را میبرند برای بابا و برعکس. دوباره فیلها یاد هندوستان میکند! دوباره مهر شوهر مینشیند در قلب همسر! مگر نه؟ آیا بی ربط میگویم؟ مریم دروغ میگویم؟ این حقه بازها باز به یک شیوه دیگه میخواهند سر ما را شیره بمالند. برخی از روزها هم که جمع سه نفرشان به بهانه دیدن بچه جور میشود و سه نفری برای لحظاتی و شاید هم ساعاتی در کنار هم! به به.»
در ادامه رجوی زندگی خانوادگی، حتی در حد بسیار اندک پس از طلاقهای ایدئولوژیک، را «موش و گربه بازی» میخواند و علنا اعلام میکند که این پروژه را با فرماندهان آغاز کرده و در سطح قرارگاهها و ستادها لازم الاجرا است. او در ادامه صحبتهایش مریم قجر را نیز به شهادت میگیرد و مریم که ذوب در ولایت مسعود است درتأیید صحبتهای او حضور کودکان در کنار مجاهدین را موجب «سست شدن پایه های انقلاب آنها و باطل شدن عهد آنها با مسعود» میخواند.
عواقب دستور رجوی در قرارگاه بدیع زداگان
سخنان مسعود رجوی در نشست قرارگاه بدیع زادگان آغاز یک سلسله تخلفات سیستماتیک در سازمان مجاهدین خلق بود که همه زیر چتر جرم عمدهای به نام «نقض حقوق کودکان» انجام گرفت که سرنوشت بیش از هفتصد کودک را تا پایان عمرشان تحت تاثیر قرار داد. آنها که پس از یک دهه به بهانه دیدار با والدین به عراق بازگردانده شدند، در حالی که زیر سن قانونی بودند، به اجبار فرقه رجوی به خدمت ارتش مجاهدین خلق درآمدند، رخت نظام پوشیدند، اسلحه به دست گرفتند و نصیبی از زندگی خانوادگی نبردند و آنها که هرگز بازنگشتند اگر چه از گرفتاری در حصار فرقه رجوی مصون ماندند اما خلاء خانواده را برای همیشه در دل حمل میکنند.
در افشاگریهای تازه کودک سربازان سابق مجاهدین به جرائم ریزو درشتی که سران مجاهدین خلق ذیل جرم کلان نقض حقوق کودکان مرتکب شدهاند، اشارات فراوان شد، درباره آن شهادتها داده شد و در مواردی اسنادی برای آنها ارائه شد. موارد نقض حقوق کودکان توسط سران مجاهدین خلق مطابق با پیمان نامه حقوق کودکان مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در بیستم نوامبر 1989 به شرح زیر است:
• جدا کردن کودکان از سنین نوزادی تا 13 ساله از والدین
• متلاشی کردن نظام خانواده
• ایجاد مانع بر سر ارتباط مستقیم و منظم بین کودکان با والدین و برعکس
• انتقال غیرقانونی کودکان به کشورهای اروپایی و برعکس با اسناد هویتی جعلی یا بدون گذرنامه که مصداق قاچاق انسان است
• نگهداری مخفیانه و غیرقانونی کودکان در خوابگاههای غیرمجاز مجاهدین خلق در شهر های اروپایی از جمله کلن و برلین
• کلاهبرداری از اداره کودکان و نوجوانان در آلمان برای کسب حقوق سوسیال به نام کودکان
• محروم کردن کودکان از ادامه تحصیل در مدارس کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی
• انتقال کودکان از آلمان به فرانسه بدون اطلاع به سرپرست قانونی آنها و بدون اطلاع به اداره کودکان و نوجوانان به عنوان مصداق کودکربایی است
• آموزش نظامی به کودکان و نگه داشتن آنها در مناسبات نظامی با روشهای کنترل ذهن سیستماتیک
• شستشوی مغزی کودکان و بازی با احساسات آنها برای القای افکار و تصمیمگیریهای مغایر با منافع خودشان
• آسیبهای جنسی، جسمی و روحی به کودکان و نوجوانان به نحوی که تاثیرات آن ماندگار است
• ایجاد شرایطی که در آن نوجوانان اقدام به خودکشی کردهاند (مانند آلان محمدی و یاسر اکبری نسب) یا در عملیات های نظامی تشکیلات کشته شدند (مانند مریم قیطانی و زهیر ذاکری)
بنابراین مسعود رجوی به عنوان شخصیت حقیقی محوری و آمر برای ارتکاب این جرائم بر اساس موازین حقوقی بین المللی باید متهم شناخته شود و در دادگاهی بین المللی مورد محاکمه قرار بگیرد چرا که گستره جرائم وی از عراق تا اردن، اروپا (چندین کشور اروپایی)، آمریکا و کانادا را شامل میشود.
مزدا پارسی