ملاقات الهه ترور با شیطان

گارد تشریفات سالخوردگان

در ادامه نمایش های تبلیغی مجاهدین که مدتی است به اشکال مختلف ادامه دارد، مریم رجوی از قاتل سپهبد شهید قاسم سلیمانی دعوت کرد تا چند روزی برای تعطیلات به اروپای شرقی سفر کند و با هزینه مجاهدین به سورچرانی بپردازد و مقداری هم خوراک تبلیغی برای فرقه رجوی آماده سازد. مایک پمپئو که اعتراف کرده بود در «سی آی اِ» آموزش های تخصصی دروغگویی و آدمکشی گذرانده، پس از تعطیل شدن دستگاه آدمکشی اش در کاخ سفید، کسب و کار جدیدی برای پر کردن حساب بانکی در کنار مریم رجوی یافته و درصدد است تا همانند «جان مک کین» معدوم چند صباحی به لابیگری بپردازد تا از سفره خیرات پهن شده ممد بن سلمان در قرارگاه اشرف نصیبی ببرد. برای استقبال از این آدمکش، اعضای سالخورده مجاهدین به مدت چندین روز تمرین می کردند تا نقش سیاهی لشگر برای گارد تشریفات بازی کنند. بیگاری گرفتن از این جماعت خسته و ناامید، خود حکایت دیگری است که باید در پرونده سیاه مریم رجوی ثبت شود.

چرا پمپئو؟

شاید در نگاه اول سفر یک مقام سابق آمریکایی به آلبانی برای دیدار با یک جریان منفور بسیار مهم و با اهمیت جلوه کند، اما صورت مسئله را باید طور دیگری دید. پمپئو امروز در آمریکا مهره از دور خارج و کم اهمیتی است و حتی در آمریکا نیز جرأت قدم زدن در خیابان با هویت واقعی ندارد. او در مقر بشدت حفاظت شده مجاهدین نیز تحت حفاظت شدید وارد سالن سخنرانی شد. وی که طبق گفته خودش سالیان طولانی با دروغ و جنایت سر و کار داشته، مدتی به یمن ترامپ به کاخ سفید رفت و نقش کلیدی در توطئه علیه ایران و ترور سردار سلیمانی ایفا نمود و عاقبت هم با ترامپ به اختلاف نظر رسید، به گونه ای که ترامپ گفت «پمپئو بجای شستن ظروف بهتر است با رهبران جهان صحبت کند». در نهایت از کاخ سفید به بیرون پرتاب شد و به پایان دوران حیات سیاسی/امنیتی خود رسید. پمپئو در یک و نیم سال گذشته از ترس انتقام سخت، زندگی پر التهابی را تجربه می کند و سال گذشته با وحشت از دولت درخواست بودجه برای حفاظت از خود داشت. با این وضعیت، سفر به اروپای شرقی یک تعطیلات خوب و رایگان در اختیار وی قرار می دهد که نه تنها با هزینه مجاهدین به تفریح مشغول باشد و دستمزد کلان بگیرد، که حتی روی فرش قرمز مریم رجوی هم قدم بزند! چیزی که پس از خروج از کاخ سفید در رویا هم نمی دید.


اما آنچه اهمیت دارد، نیاز مبرم مریم رجوی به اینگونه تبلیغات پرهزینه و پر هیاهوست!. وی در یکسال گذشته که بسیاری از مردم ایران (از جمله هموطنان خارج کشور) برخلاف خواسته مجاهدین و سایر جریانات برانداز به پای صندوق رأی رفتند و به تحریم و تهدیدهای اوباشان و تروریست ها اهمیتی ندادند، با شکست های سنگینی مواجه شد. او نه تنها موفق نشد پروژه «تابستان داغ» را پیاده کند که حتی در آشوب آبان گذشته نیز نفرت بیشتر از سوی مردم ایران نصیب خود کرد. تنها کاری که عوامل وی در ایران پیش بردند، آشوبگری و تخریب و نفوذ در اعتراض های مردم جهت منحرف کردن خواسته های برحق آنان بود. در کنار آن، با همکاری موساد و نهادهای امنیتی غرب، چند دسیسه علیه دیپلماسی ایران در اروپا پیش بردند و تعدادی دادگاه نمایشی برگزار کردند که البته همچنان این بازی ادامه دارد. هدف این نمایش ها نیز چیزی جز ایجاد خلل در مذاکرات و تحمیل کردن مباحث حقوق بشری به برجام نیست.

با شروع جنگ در اوکراین، مریم رجوی نیز که موقعیت خود را در خطر می دید، به زمین بازی زِلِنسکی ورود کرد تا نقش دایه مهربان تر از مادر برای مردم اوکراین ایفا کند و از آب گل آلود ماهی بگیرد. به همین خاطر در دو ماه گذشته می بینیم که بیشترین اشک و ناله را برای آنان سر داده تا دولت های غربی را بفریبد و با خود همراه سازد. اکنون نیز که زمینه هایی برای آشوب در ایران مهیا شده و تمام سرویس های امنیتی و شبکه های ماهواره ای ضدایرانی برای آن بسیج شده اند، فرصت خوبی است تا مریم از آن به نفع خود بهره برداری کند.

وی مدتهاست تلاش می کند خود را رهبر جریان آشوب معرفی نماید و به سیاست بازان غربی بگوید قادر است ایران را متحول کند تا به این خاطر او را مورد حمایت قرار دهند. از آنسو، نیاز مبرم دارد تا به اعضای خسته و درمانده اش نشان دهد که سازمان مجاهدین همچنان مرکز توجه جهانی و مقامات آمریکایی است. این نیازها او را برآن می دارد تا از شخصیت های دست چندم و از دور خارج مثل پمپئو استفاده کند و با صرف هزینه های هنگفت (که البته سعودی آنرا جبران می کند) تبلیغات رسانه ای راه بیندازد. اما این نمایش ها هم دردی از تشکیلات پیر و فرتوت مجاهدین دوا نمی کند. همانطور که پیام های کج و مَعوَج مسعود رجوی از دیار باقی هم نتوانسته این سرطان را درمان کند. ملاقات این الهه ترور با شیطان جنایتکاری که مردم ایران از او بخاطر ترور سردار شهیدشان منزجر هستند، جز به نفرت آنان نخواهد افزود. چند سال پیش هم مریم با گل از «جان مک کین» استقبال کرد اما این دسته گل، جانِ «مک کین» را گرفت و به گورستان فرستاد، اکنون هم گل اهدایی مریم به پمپئو، تداعی کننده پرتاب گل روی مقبره است و مردم به لطف خدا شاهد پمپاژ این جرثومه فساد به داخل جهنم خواهند بود.

حامد صرافپور

خروج از نسخه موبایل