نامه ای به خانم میترا یوسفی

با سلام به خانم بزرگوار، صبور، بانجابت و شریف، میترا یوسفی

میترای عزیز من فقط یکبار و آنهم فقط چند دقیقه شما را زیارت کرده ام ؛ البته دوقسمت مصاحبه شما با تلویزیون پیوند را هم دیده ام، و مطمئنم که همین مقدار آشنایی برای پی بردن به خصوصیات اخلاقی شما کافی است، باور کنید که در همان مصاحبه ای که از شما پخش شد و من در جمعی از سنین و طیف های مختلف اجتماعی در حال تماشای آن بودم، همگی بالاتفاق شیفته اخلاق و رفتار و صداقت کلام شما شده بودند.

میترا جان درخواست دارم که از زخم زبانهای برخی افراد ناراحت نشوید، اینها مامورند و معذور، من البته به هیچ گروه و ایدئولوژی خاصی تمایل نداشته و ندارم اما میخواستم گواهی دهم که قضاوتهای مجاهدین و مطالبی که اخیرا به زبان میرانند و بخصوص نوشته اخیر خانم فرهودی در مورد شما کمال بی انصافیست، کمال بی انصافیست که کسی به خود جرات دهد و و به شخصیتی مثل شما توهین کند، حتی همین خانم فرهودی با تمام بغض و کین غیر انسانی اش مجبور به اذعان پاکی و نجابت شما شده و در کمال وقاحت این پاکی و زندگی شرافتمندانه در اروپا را تمسخر کرده.

میترا جان،اگر کارنامه شما فقط و فقط تربیت دو فرزند درکمال پاکدامنی و بهترین نحو را شامل میشد، کافی بود که کسی جرات بدگویی به شما را پیدا نکند اما عجیب این است که خانم فرهودی به همین هم چنین گستاخانه و بی انصافانه توهین میکند.

خانم وفاداری چون شما که سالها عشق به همسرش را حفظ کرده و با همه اهانتها هنوز کوچکترین توهینی نسبت به او نداشته، آیا حق این است که مورد توهین قرار گیرد؟ باور کنید این کار مجاهدین توهین به عشق و وفاداری است، چیزی که با آن مخالفت و دشمنی دارند. خانم فرهودی که گستاخانه، تلاشهای شما را در زندگی سختی که داشته اید با توهین و بد دهانی طلب شوهر وانمود میکند، حتما میداند که شما از نظر کمال و جمال برخیلی از زنان ارججیت داشته وچه اکنون و چه به محض جدایی از سازمان میتوانستید بهترین همسر را برای خود انتخاب کنید، اما شما تربیت فرزند و وفاداری را انتخاب کردید وگویا آشفتگی اینها هم از همین است.

خانم فرهودی که نوشته اگر شوهر سابق شما به شما جواب میداد شما مشکلی با سازمان نداشتید، مگر نمیداند که اگر هزار مشکل و جنایت دیگر سازمان نبود، همین اجازه ندادن به همسر شما برای جواب دادن به شما و همین طلاقهای اجباری، برای مشکل داشتن با سازمان کافیست ؛ و عجبا این چه سازمانی که در آن عشق جرم و طلاق نیکوئی است؟

اما میترا خانم عزیز، راستش من برای این خانم فرهودی هم دلم میسوزد،او از دنیای بیرون از اشرف گویا چیزی نمیداند حتی اگر در اروپا هم باشد همان در حصار اشرف است، دلسوزیم برای خانم فرهودی از این جهت است که آنقدر از عشق و رابطه های پاک زن و مرد منع شده که این قضیه بشکل غیر صحیح آن تمام ذهنش را گرفته است و همه چیز جهان را در فقط در مسائل جنسی و شوهر یابی میبیند و پنهانی نشان میدهد!که این آروز و اشتیاق را دارد ؛ پنداری آنها نمیتوانند باور کنند خانم یوسفی، سالهاست که با عزت و شرف در اروپا زندگی میکند و به همسر و فرزندانش می اندیشد، آنها نمیتوانند باور کنند که خانم یوسفی در همین اروپا هنوز رکوع و سجود میگذارد و از خدا طلب یاری دارد.

گویی خانم فرهودی با همان قوانینی که در حصار اشرف حاکم است جهان را تبیین میکند و لابد فکر میکند که فقط این قوانین شامل مسعود و مریم رجوی نمیشود؛ و اگر غیر از این بود تا بحال صدها مقاله از این دست برای خانم و آقای رجوی می نوشت.

میترا جان میدانم که از این بد دهانی ها و یا بقول خود خانم فرهودی که در آخر مطلبش نوشته "مزخرفات " خم به ابرو نمی آورید و ناراحت نمیشوید،اما وظیفه خودم دانستم که در دلداری و نیز تائید حقیقت این چند خط را خدمت شما و شاید کسانی که شما را ندیده و نمیشناسند بنویسم.

با آرزوی صبر و توفیق برای شما

ناهید. ا

 

خانم میترا یوسفی در زمان فعالیت در سازمان مجاهدین

 

خانم میترا یوسفی در ارتش آزادیبخش در قرارگاه اشرف واقع در خاک عراق

 

خانم یوسفی در تظاهرات سازمان مجاهدین در اروپا

 

خانم میترا یوسفی در حال فعالیت و تبلیغ برای مجاهدین به همراه فرزندانش در زمانی که هنوز از نیات شوم این فرقه خبر نداشت.

ناهید. ا، سوم ژوئن 2007

خروج از نسخه موبایل