دیدار و گفتگو انجمن نجات گیلان با خانواده ولیرضا اکبری کهنه سری

جلسات گفت و شنود با شماری از خانواده های دردمند و چشم به راه گیلک - قسمت ششم

ششمین قسمت از دیدارهای نوبه ای مسئول انجمن نجات گیلان به خانواده دردمند و چشم به راه ولیرضا اکبری کهنه سری اختصاص یافت. در این دیدار که در تاریخ 15 تیرماه 1401 انجام شد ،سه تن از برادران ولیرضا بنامهای علیرضا، جلال و جلیل در محل انجمن نجات با آقای پوراحمد دیدار و گفتگو کردند.

خانواده ولیرضا اکبری کهنه سری
خانواده ولیرضا اکبری کهنه سری

ولیرضا اکبری کهنه سری در آلبانی در مهر ماه سال 1360 زمان جنگ ایران و عراق و در حال دفاع از خاک و ناموس وطن به اسارت نیروهای متجاوز عراقی درآمد و به اردوگاههای صدام حسین انتقال یافت. او چیزی حدود 8 سال را با مشقات فراوان در اردوگاههای صدام سپری کرد که متاسفانه قبل از تبادل اسرا فریب دوز و دغل و دروغ رجویها را خورد و بی آنکه حداقل شناختی از اهداف وطن فروشانه تشکیلات سیاه رجوی داشته باشد، به عضویت اجباری آنان درآمد و ناخواسته عمر و جوانی خود را به بطالت گذراند و خانواده ایشان در شمار قربانیان رجوی قرار گرفتند. لازم به ذکر است که ولیرضا در دوران هشت ساله اسارتش در اردوگاههای صدام، بطور کامل به زبانهای عربی وانگلیسی تسلط یافته، طوریکه فرقه مجاهدین پس از انتقال به کشور آلبانی از وی بعنوان مترجم در ترددهای اعضای بیمار به بیمارستان استفاده می کند.

به خاطر تلاش و فعالیتهای انساندوستانه این خانواده بزرگوار با مدیریت آقا جلال از اساتید دانشگاه و همچنین از مدیران مدرسه در رشت، فرقه رجوی مستاصل از ارتباط صمیمانه و فعال این خانواده با انجمن نجات گیلان، ناگزیر به موضوع گیری خبیثانه شد و در پاییز 1399 و همچنین در اسفند ماه 1400 منتسب به ولیرضا علیه انجمن نجات گیلان و خانواده اش اباطیلی سرهم کرد که پرداختن به آن در این سطور نمی گنجد.

علیرضا اکبری، برادر بزرگتر ولیرضا با اشاره به شرکت در جلسه خانواده ها با مسئولین انجمن آسیلا که در تهران برگزار شد می گوید: “بنده پس از فرار محمود دهقان که از قضا در آن جلسه با ایشان دقایقی تماس تصویری داشتم و از وضعیت ولیرضا کسب خبر کردم، خیلی خیلی به رهایی برادرم امیدوارشدم و انشاالله که خدا عزیزان مسئول در انجمن آسیلا و نجات را برایمان نگهدارد تا رهایی تمام اسیران از جمله ولیرضا را ببینیم و خشنود شویم .”

خانواده ولیرضا اکبری کهنه سری

سپس آقا جلال که با همت ستودنی زحمات زیادی را برای رهایی ولیرضا از جمله اعزام چندباره به اشرف و لیبرتی داشته است، ضمن تقدیر و تشکر از دست اندرکاران انجمن آسیلا و انجمن نجات گفت: “برایم خیلی جالب است که رجویها در جوابیه منتسب به ولیرضا علیه خانواده خودش که در سایتهای رسوایشان درج شده بود برای ولیرضا در هواداری از فرقه سابقه تراشی کردند، مبنی بر اینکه وی بعد از قیام ضد سلطنتی از فرقه مجاهدین هواداری میکرده است! در حالیکه چنین اباطیلی اصلا و ابدا سندیت ندارد و حقیقت امر این است که ایشان در مقطع انقلاب سال 1357 مواضع انقلابی در حمایت از آیت الله خمینی داشت و در صومعه سرا از فعالان قبل و بعد از انقلاب بود و در همین حوزه فعالیت میکرد که از قضا به مجرد شروع جنگ تحمیلی در دفاع از وطن خودش به میدان شتافت و چند ماه بعد به اسارت نیروهای عراقی درآمد. بنده هم همچون برادرم علیرضا نسبت به خروج قریب الوقوع ولیرضا از تشکیلات سیاه رجوی امیدوارم تا خدا چه بخواهد.”

در خاتمه دیدار صمیمانه و تبادل نظر دو ساعته فی مابین حول آخرین وضعیت فرقه مجاهدین، در یک فرصت بدست آمده تماس تصویری با محمود دهقان برقرار شد تا برادران ولیرضا جویای حال برادر خود از محمود دهقان شوند.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

دقتکار

خروج از نسخه موبایل