ادعای تهدید فریب است، رجوی ها نگران فرار و جدایی اعضا هستند

رجوی ها مدعی شدند به دلایل امنیتی و تهدیدها و توطئه‌های تروریستی برنامه سالانه خود را لغو کرده اند. البته بدون این که یک سند درباره تهدید رو کرده باشند. هر چند عنوان «توطئه» از سوی رجوی ها به هر اقدامی اطلاق می گردد که خوشایند آنها نبوده و حقیقت را درباره آنان از هر موضعی بیان کند. اعم از افشاگری یک جداشده تا یک انتقاد ساده از سوی یک منتقد، از درخواست جدایی توسط اعضا تا درخواست ملاقات توسط خانواده های اعضا، از درخواست خبرنگاران برای حضور در مقر این فرقه تا گزارشی خبری که در آن به بخش کوچکی از حقایق مناسبات فرقه اشاره کرده باشد. همه اینها و مواردی از این دست، از نظر رجوی ها توطئه محسوب می گردد.

از سوی دیگر باید یادآور شد که در تمام سالیان گذشته رجوی ها برای سخت گیری بر اعضای فرقه و وارد آوردن فشار بیشتر بر آنان از حربه «توطئه و تهدید» سوء استفاده نمودند. که در زیر برخی از آنان را ذکر می کنم:

– گفتند چون تهدید فرار سربازانی که از اردوگاه های اسیران جنگی صدام به مناسبات فرقه آورده اند وجود دارد، دورتادور قرارگاه اشرف را با سیاج و سیم خاردار بستند. اما حقیقت محدود کردن همه اعضا و ممانعت از دسترسی آنها به دنیای خارج از فرقه بود.

– گفتند چون رژیم توطئه کرده باید نگهبانی ها حداقل دو نفره باشد. اما واقعیت این بود که می ترسیدند اعضای ناراضی در هنگام نگهبانی اقدام به فرار کنند به همین دلیل حتی در داخل قرارگاه که چند کیلومتر با سیاج فاصله داشت نیز نگهبانی حداقل دو نفره بود تا اعضا از ترس هم اقدام به فرار نکنند.

– گفتند تهدید حمله به قرارگاه ها وجود دارد و ما از فرماندهان ارتش صدام کمک خواستیم تا دورتادور قرارگاه نیرو مستقر کنند. به این ترتیب چند گروهان از نیروهای ارتش صدام در اطراف قرارگاه مستقر شدند و فضای خالی اطراف قرارگاه را پر نمودند. اما خبری از حمله نبود و علت اصلی این بود که پس از چند مورد اقدام به فرار توسط اعضای ناراضی، رجوی ها می خواستند با کمک نیروهای صدام مانع از فرار اعضا بشوند.

– گفتند احتمال حمله دشمن به قرارگاه اشرف هست و باید علاوه بر سیاج، کنار آن سیم خاردار هم بکشیم. سپس اقدام به نصب سیم خاردار های حلقوی در کنار سیاج نمودند. اما نه در بیرون و در سمت دشمن بلکه در درون قرارگاه و سمت نیروهای خودی را سیم خاردار کشیدند. چرا که چند مورد اقدام به فرار صورت گرفته بود و با اینکار می خواستند امکان رسیدن به سیاج را برای اعضای خواهان جدایی سخت و تا حد امکان فرار اعضا را غیر ممکن نمایند.

– بعد از فرار آقای مسعود طیبی و نجات از مناسبات جهنمی فرقه رجوی، به ما گفتند در هنگام تردد برای رفتن به دکتر تهدید امنیتی داریم. در نتیجه هرگاه بیماری را برای دکتر می بردند حداقل باید یک اکیپ 6 نفره درست می کردند. علت این بود که مسعود طیبی هنگام تردد در خارج از قرارگاه با یک تیم دو نفره موفق به فرار شده بود. رجوی ها برای آن که امکان فرار اعضا را در هنگام تردد در خارج از مقر فرقه از بین ببرند، تعداد افراد یک اکیپ را افزایش دادند تا فرار برای اعضا تا حد امکان غیر ممکن گردد. حتی بعدها تردد برای رفتن به مطب دکتر را کنسل کرده و چند پزشک تایید شده توسط حزب بعث را در روزهای مشخص به قرارگاه می آوردند تا بیماران به آنها مراجعه کنند. هدف فقط این بود که امکان فرار را از بین ببرند.

– از سال 1380 رسما سران فرقه به همه ابلاغ کردند که هنگام نگهبانی نگران دشمن نباشید. اما اگر از داخل قرارگاه کسی به 10 متری سیاج یا خاکریز قرارگاه نزدیک شد به او شلیک کنید. یعنی رسما حکم تیر برای اعضایی که قصد فرار داشتند را صادر کردند.

* اما در مقابل هرگاه تهدید واقعی وجود داشت، از آنجا که جان اعضا برای رجوی ها بی ارزش بوده و هست، اقدام مناسبی صورت نمی گرفت. برای مثال:

با آن که می دانستند امکان لو رفتن تیم هایی که به عنوان “راهگشا” به نوار مرزی می فرستند بسیار بالاست، اما فقط برای آن که از آن سوء استفاده تبلیغاتی بکنند، این تیم ها را به ماموریت می فرستادند و در نتیجه بسیاری از آنان در کمین افتاده و کشته یا مجروح شدند.

– با آن که می دانستند مناطق مرزی توسط نیروهای عراقی به شدت مین کاری شده است، اما به نیروهایی که برای ماموریت مرزی می فرستادند چیزی نمی گفتند و در نتیجه تعداد زیادی از آنان با مین برخورد نموده و دچار نقض عضو شدند.

– با آن که می دانستند نیروهای عراقی به آنها ابلاغ کرده اند که می خواهند وارد قرارگاه اشرف به عنوان بخشی از خاک خود شده و اعمال حاکمیت بکنند، به نیروها می گفتند که نیروهای ایران قصد حمله دارند و نیروها را تحریک به درگیری میکردند.

– بنا بر نوشته های چند تن از جداشدگان که در درگیری های 19 فروردین حضور داشتند، منجمله آقای محمدرضا گلی، فرماندهان فرقه با آن که می دانستند درگیری شدید شده و نیروهای عراقی از تیر جنگی استفاده می کنند. به اعضای سازمان می گفتند گلوله ها مشقی است و بدون واهمه جلو بروید. در حالی که خودشان اقدام به فرار و دور شدن از صحنه درگیری می کردند. به این ترتیب تعداد زیادی از اعضای سازمان با تصور غلط جلو رفته و کشته و زخمی شدند.

* نکته دیگر که باید یادآور شد این است که هرگاه تهدید واقعی وجود داشت، رجوی ها یا خبری از آن نداشته و اعضا را مطلع نمی کردند و یا نسبت به آن بی توجه بوده و اعضای فرقه قربانی می شدند. برای مثال در اکثر مواردی که نیروهای فرقه مورد حمله قرار گرفته و کشته می دادند و یا قرارگاه های فرقه مورد حمله موشکی قرار می گرفت، هیچ آماده باشی تا قبل از حمله داده نشده بود. یعنی در تهدیدات واقعی دستگاه اطلاعاتی رجوی ها اصلاً کارآیی نداشت و ضربات بر اعضای سازمان وارد می شد.

بنابراین و به تجربه می توان گفت، هدف رجوی ها از لغو برنامه سالانه اساسا ربطی به تهدیدات امنیتی ندارد. بلکه به هراس رجوی ها از جداشدگان بخصوص آنها که در انجمن آسیلا فعالیت می کنند و بحران های شدید تشکیلاتی و مسئله داری اعضا و افزایش اعضای ناراضی و خواهان جدایی در درون تشکیلات و امکان فرار آنها در شرایط شلوغی که در اثر برنامه سالانه ایجاد می شد، ربط داشته است.

البته باید به رجوی ها گفت همانگونه که نیرنگ ها و ترفندهای ضد انسانی که تاکنون بکار گرفتید نتوانست مانع از فرار و جدایی اعضای ناراضی و خواهان جدایی بشود، این نیرنگ تان نیز راه به جایی نخواهد برد. جریان بی وقفه جدایی و فرار از این فرقه ادامه خواهد داشت همانگونه که فرار و جدایی آقایان محمود دهقان و مصطفی بهشتی این حقیقت را بشارت می دهد.

صالحی

خروج از نسخه موبایل