از طریق بیانه شماره 2 انجمن حمایت از مهاجرین و ایرانیان مقیم فرانسه از حمله تعدادی از فعالان فرقه رجویستها که در راستای اهداف منحط و منسوخ رهبریت غاصب تشکیلات حرکت می نمایند و نیز از نحوه برخورد لفظی یکی از این افراد بنام حسن با آقای شادانلو و از سوی دیگر صدور اعلامیه علیه جواد فیروزمند از جمله اعضاء آن انجمن آگاه شدیم.
البته حق طبیعی آن انجمن می باشد که از این تعرض به مراجع قضایی ذیصلاح شکایت نماید.
بحث بر سر این نیست.
سخن از حقوق پایمال شده این افراد توسط رهبریت غاصب تشکیلات می باشد.
مطمئن هستیم که حسن بلکه حسن های بسیاری نادانسته تن به این اعمال میدهند.
بایسته است که رهبران مدعی حرکتهای انقلابی قبل از عضو گیری افراد آموزشهای لازمه را به افراد عضو و حتی افراد داوطلب داده و آنها را به حقوق پناهندگیشان آگاه نمایند.
اما همگی ما که از هواداران سابق این تشکیلات می باشیم بخوبی آگاهیم که چنین آموزشهایی در این تشکیلات وجود ندارد.
آنچه که از رهبریت غاصب این تشکیلات دیده ایم بیانگرقربانی نمودن افراد صادقی است که در رویای مبارزه در راه وطن به آنها پیوستنه اند تا خود بر اریکه قدرت تکیه زنند.
آنان نه تنها بر خود زحمتی هموار نکرده تا افراد تشکیلاتی اشان را آموزش دهند بلکه جایگزین این آموزشها – رواج فرهنگ فحاشی و هتاکی به دیگران است.
بازگشت به خویشتن خویش و نقد حرکت های افراد از اولین و اصولی ترین قواعد آموزشی سازمانهای برحق مدعی مبارزه در راه آزادی خلقهای در بند است.
اما افسوس!
آنچه که از حرکت های این افراد قابل استنباط است به اسارت گرفتن اندیشه اشان توسط این رهبریت است.
متاسفانه میدانیم که هیچگونه آموزشی به اعضاء پیوسته به تشکیلات که در جهت مبارزه ملتی بزرگ بپا خاسته اند که داده نمی شود هیچ از مواجب پناهندگیشان نیز سوء استفاده نموده تا بنام رهبریت از ماکزیمم امکانات بهره برده و این ساده اندیشان را به بهانه ساخته شدن یک فرد مبارز در معرض خطرات دستگیری و زندان قرار میدهند.
این هواداران نگون بخت که فقط بر اساس احساسات به این تشکیلات پیوسته اند. نمیدانند که شرایط پناهندگی اشان در مخاطره اینگونه رفتارها و حرکتها قرار دارد.
بنابراین یکی دیگر از هدفهای عالیه انجمنهایی همانند شما فعالان – جدا کردن این لایه های احساسی و آگاه نمودنشان به خطرات این گونه حرکتهاست چرا؟ که طبعا دولتهای غربی علیرغم تمامی اختلاف نظرها با دولت ایران هرگز نخواهند گذاشت تا آرامش شهروندان آن دیار در تعرض حرکتهای سادیسمی رهبریت به کنج قلعه خزیده قرار گیرد.
شایسته است تا از هواداران این تشکیلات سئوال شود.
1- آیا هدف براندازی حکومتی است که آزادی ملت برزگ را به یغما برده و یا رواج فرهنگ مبتذل بی هویتی و انگ و برچسب زدن.؟
2- چرا مریم قجر و مسعود رجوی و دیگر اعضا رهبریت شورای باصطلاح مقاومت ملی خود در معرض خطر اینگونه حرکات قرار نمیدهند تا در آن سرا سر و سامانی داشته و تمامی اعتراضات بسوی هواداران معطوف گردد و خود از پاسخگویی به دولتمردان آن دیار در امان باشند.؟
این سئوالی است که حسن و حسن ها بایستی به آن بیاندیشند متاسفانه زمانی این سئوال در ذهنشان متباتر خواهد شد که دیگر آب از سرشان گذشته و در معرض اخراج از آن دیار قرار گرفته اند که دیگر کاری از دست کسی بر نخواهد آمد.
خواهشمند است در بیانیه های خود از این هواداران نا آگاه بپرسید که چگونه خود را ارزیابی می نمایند. و بیاندیشند که از این رهبریت چه آموختنه اند و چه اندیشه ها و باور های با ارزشی را ا ز دست داده اند.؟
با آرزوی بهترینها برای شما عزیزان
سوسن نوروزی