میخاییل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پس از یک دوره بیماری سخت و مزمن در سن 91 سالگی در مسکو درگذشت. او در سال های 1985 تا 1991 قدرت را در دست داشت و با اصلاحات خود تلاش کرد فضای باز سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی بوجود بیاورد. روابط مسکو با واشنگتن را بهبود بخشد و مانع مداخله ارتش شوروی در انقلاب های کشورهای اروپای شرقی گردد.
مرگ گورباچف بهانه ای شد تا یکبار دیگر نامه مسعود رجوی رهبر مفقودالاثر فرقه مجاهدین خلق به او را که در آن به سرنگونی حکومت ایران در 22 سال پیش اشاره کرده بود، مرور کنیم. رجوی درنامه اش چنین نوشته بود: نزدیک به 17000 حزب و سازمان سیاسی و سندیکا و اتحادیه کارگری و شورای صنفی و سازمانهای دانشگاهی و مذهبی و شخصیت های مختلف سیاسی و پارلمانی و علمی و اجتماعی و فرهنگی، شورای ملی مقاومت ایران را بعنوان نماینده مقاومت مردم ایران و جانشین دمکراتیک برای رژیم خمینی برسمیت شناخته اند. در کنگره بعدی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (کنگره بیست و هشتم) که جولای 1990 برگزار میشود هیچ اثری از این رژیم در ایران نخواهیم یافت!!!
اکنون نزدیک به 22 سال از آن پیش بینی رجوی و وعده ای که به گورباچف داده بود، می گذرد. رجوی از سال 82 و بدنبال سرنگونی اربابش صدام مفقود الاثر شده و گورباچف هم چند روز پیش چشم از جهان فروبست. البته رجوی از این تحلیل های پوشالی و آبکی در طی این سالها زیاد به خورد اعضایش داده است. فراموش نمی کنیم که سال 60 در جریان اولین جمع بندی یکساله، عمر جمهوری اسلامی را 6 ماه اعلام کرد و طبق تحلیل های رجوی قرار بود که 6 ماه بعداز سی خرداد از جمهوری اسلامی خبری نباشد!
به دنبال فرارش از ایران در سال 61 هم مستمرا مدت زمان سرنگونی را تمدید می کرد تا اینکه شاهکار تحلیل هایش بعد از آتش بس و شروع عملیات موسوم به فروغ جاویدان به اوج خود رسید که در جریان آن اعلام کرد ارتش به اصطلاح آزادیبخش او ظرف 33 ساعت تهران را فتح خواهد کرد! که در نهایت با شکست سنگین نیروهای رجوی به پایان رسید.
رجوی در قبال این تحلیل ها که عملا هیچگاه رنگ واقعیت بخود نگرفت پاسخگو نبود. تحلیل ها و پیش بینی هایی که به بهای سنگین از دست دادن جان هزاران نفر و داغدار شدن خانواده هایشان بود. او برای فرار از پاسخ گویی با بدست گرفتن جان ناقابل خود فرار را بر ماندن و پاسخگو بودن ترجیح داد. 19 سال از آخرین حضور رجوی در میان نیروهایش می گذرد و طی این سالیان هیچ کس از وضعیت او اطلاعی ندارد. ولی همواره علیرغم این عدم حضور، پیش بینی ها و تحلیل هایش که هیچگاه رنگ واقعیت بخود نگرفت از طرف اعضا و دیگر تحلیل گران به تمسخر گرفته میشود. آنچه مهم است اینکه دیگر سازمان رجوی به مفهوم نیرویی، اعتقادی وتشکیلاتی مرده و تنها با حمایت های مالی جناح های جنگ طلب آمریکایی و محافل صهیونیستی و حمایت های مالی شیوخ سعودی در قبال جاسوسی از منافع مردم ایران به زندگی انگل وار خود ادامه میدهد که آن هم چندان دوام نخواهد داشت.
اکرامی