خوشحالی مجاهدین از ناآرامی های اخیر عراق

آیا صدر در آستانه خیانت به انقلاب مردم عراق است؟

مقدمه:
آنچه در عراق در روزهای گذشته با ورود مسلحانه هواداران صدر شاهد بودیم در حقیقت نبرد میان بی قانونی با حافظ قانون بود. آن طرفی که سلاح برداشت و به جنگ نیروهای امنیتی و نظامی کشور رفت، سرایا السلامی بود که بدون هیچ توجیهی و صرفا با اجرای کورکورانه دستورات رهبر خود، وارد منطقه سبز بغداد شد، سلاح برداشت و حتی از سلاح های نیمه سنگین، مثل آر پی جی و خمپاره، استفاده کرد و از ظهر دوشنبه تا ظهر سه شنبه، نیروهای امنیتی نهاد رسمی کشور را هدف گرفت و کار خود را “انقلاب” نامید. و چون هدف صرفا شلیک بود و جنگ نامنظم، گلوله ها بی هدف شلیک می شدند و برای همین بر سر خانه های مسکونی مردم عادی ساکن در منطقه سبز نیز فرود می آمدند.

با وجود آنکه مقتدا صدر با سخنرانی تلویزیونی خود به تنش‌های اخیر در منطقه سبز بغداد پایان داد اما بی‌شک رهبر جریان صدر صرفا یک بازی سیاسی را در پیش گرفته است تا بتواند با برنامه‌ریزی مجدد فضای عراق را در راستای اهداف و منافع خود بازتعریف کند.
نزدیکی صدر به کشورهای عربِ مخالف جمهوری اسلامی به‌خصوص عربستان سعودی نه تنها مقتدی را از قاطبه مردم عراق جدا کرده ، بلکه او وحامیانش را در برابر گروه‌های شیعه در عراق قرار داده است؛ گروه‌هایی که برای خنثی‌سازی فعالیت‌های مقتدی با یکدیگر ائتلاف کرده و «چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعه» را تشکیل داده‌اند.

در این میان فرقه رجوی هم در کانال های تلگرامی خود با جعل اخبار و اینکه «نیروهای وابسته به گروه‌های نیابتی رژیم ایران به‌سوی معترضان عراقی آتش گشودند»، ماجراجویی جریان صدر را به آنچه که «مخالفت مردم عراق با جمهوری اسلامی ایران» نامیده می شد جا زده تا شاید آشوبها به مجادله ای بین ایران و عراق تبدیل شود.

خروج و خودزنی صدر؟

در همین رابطه محمد ایمانی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود وضعیت الان جریان صدر را با خروج مجاهدین از مدار انقلاب و تبدیل شدن به عوامل مزدور بیگانه در دهه شصت مقایسه کرده و می نویسد:

از دیروز که بیانیه روشنگرانه و ناصحانه آیت الله سید کاظم حسینی حائری صادر شده، گروه صدر و شبه نظامیان وابسته به وی مرتکب رفتارهایی به غایت متناقض شده اند.

همزمان با اعلام مقتدا صدر مبنی بر این که (برای هفتمین بار!) از سیاست کناره گیری می کند شبه نظامیان موسوم به سرایا السلام، به ایجاد آشوب و حمله به برخی مراکز دولتی در منطقه الخضرا و دفاتر برخی گروه های مبارز “ضد آمریکایی- ضد داعش” پرداختند و برخی خیابان های بغداد را با استفاده از شلیک سلاح های نیمه سنگین تبدیل به میدان جنگ کردند.

تمام اعتبار مقتدا صدر، به پدرش آیت‌الله محمدصادق صدر است که توسط رژیم صدام به شهادت رسید. آن شهید والامقام، به مقلدان خود وصیت کرده بود که پس از او، از آیت الله حائری تبعیت کنند.

آیت الله حائری دیروز، در بیانیه خود، با تاکید بر حفظ وحدت و انسجام و فرصت ندادن به استعمار و صهیونیسم و مزدورانشان، ماندن اشغالگران آمریکایی در عراق، را بزرگ‌ترین حرام‌ها نزد خداوند متعال دانستند و سپس، نوشتند:

“بر فرزندان دو شهید صدر، لازم است بدانند که تنها ادعا یا نسبت خویشاوندی کفایت نمی‌کند و هر کس تلاش کند به نام آن دو شهید، بین فرزندان امت و مذهب تفرقه بیاندازد، یا رهبری را بر عهده گیرد در حالی که فاقد درجه اجتهاد و دیگر شرایط شرعی است، صدری نخواهد بود، هرچند چنین ادعا یا نسبتی داشته باشد.

… همه مومنان را به حمایت از الحشد الشعبی مقدس سفارش می‌کنم و همه باید آن را حمایت و تایید کنند زیرا قلعه محکم و دست توانا برای کسانی است که در پی امنیت و منافع مردم کشور عراقند”.

اکنون با موضع صریح آیت الله حائری، مقتدا صدر و گروه شبه نظامی او، بر سر یک دو راهی مهم قرار گرفته اند؛ این که با مرجعیت و ملت عراق در برابر اشغالگران و بقایای رژیم صدام و داعش بمانند، یا مانند سازمان مجاهدین، مرتکب خروج مسلحانه شوند و به عمر نفاق پایان دهند.

اجازه بدهید در سالروز شهادت شهید رجایی به دست سازمان مجاهدین، ماجرایی قابل تأمل را که بی شباهت به تحولات این روزهای عراق نیست، مرور کنیم. شهید رجایی دو هفته قبل از ترور شدن، (۲۴ مرداد ۶۰) راز مهمی را بازگو کرد:

سازمان مجاهدین در زندان حرفشان این بود که درست است شعار مبارزه با امپریالیسم و ساواک می‌دهیم، ولی قبل از هر چیز باید با مسلمانانی که امام را به عنوان رهبر قبول دارند، جنگید و از روی جنازه آنها رد شد. از زندان که بیرون آمدند، پوستر چاپ کردند که یک طرفش آرم‌سازمان بود و یک طرفش عکس امام…

اینها به فکر بودند هر چه زودتر جنگ با نیروهای مؤمن را شروع کنند. منتها می‌دانستند هیچ حیثیتی ندارند، می‌خواستند مرحوم طالقانی را سپر قرار دهند و جنگ را شروع کنند که دیدند مرحوم طالقانی رفت خدمت امام، حرفی زد که اگر بین مجاهدین یک نفر مسلمان واقعی وجود داشت و آقای طالقانی را به عنوان یک روحانی انقلابی قبول داشت، باید همان جا تغییر موضع بدهد.

مرحوم طالقانی خدمت امام دو زانو زد و گفت من هر وقت مأیوس می‌شوم از حرکت این انقلاب به خدمت امام می‌آیم و دوباره نیرو می‌گیرم. این کسی بود که شما او را پدر می‌دانستید…

واقعا یک مجاهد نیست بپرسد آیا در این دو سال شد یک آمریکایی را بکشی و بگویید ما ضدآمریکایی هستیم؟ شد یک سرمایه‌دار صهیونیست را بکشی و بگویی انقلابی هستی؟ اما بهشتی را کشتی…

واقعیات صحنه عراق روشن است. “ایدی کوهن” فعال توییتری صهیونیست در صفحه توئیتر خود با انتشار فیلم حمله آشوبگران صدری به تصویر سردار شهید ابو مهدی المهندس نوشت: برای این لحظه انتظار بسیاری کشیدم، مبارکتان باشد ای ملت عراق

حساب توییتری “ترور آلارم” هم که یکی از صفحات غیررسمی رژیم صهیونیستی است، با منتشر کردن نقشه ای شعله ور از عراق، نوشته «پایان عراق، روزهای باشکوهی در پیش است. شمارش معکوس آغاز می‌شود”!

برای ناظران، روشن است که امکانات بسیج مردمی (حشد الشعبی) چگونه بساط تروریسم و جنگ نیابتی آمریکا توسط گروه هایی مانند داعش را جمع کرد، و گروه شبه نظامی وابسته به صدر، برعکس چگونه به خدمت اشغالگران آمریکایی و جنایتکاران بعثی- داعشی در آمده است.

این واقعیت هم روشن است که اگر اشغالگران در برآیند انتخابات اخیر -با وجود همه هزینه ها و دسیسه ها- دچار ناکامی نشده بودند، عناصر وابسته یا فریب خورده را به خدمت نمی گرفتند تا زیر میز دموکراسی بزنند و در برابر انتخاب نخست وزیر برای تشکیل دولت مردمی قوی و مستقل ، کارشکنی نمی کردند.

نویسنده : سعید پارسا

خروج از نسخه موبایل