خانواده ها و جداشدگان اساس و شیرازه انجمن نجات هستند

این رجوی ها هستند که همیشه در "پوش" و شمایلی دیگر به نیرنگ می پردازند

بعد از جدایی آقای حمید آق آتابای از فرقه مجاهدن و پا گذاشتن به دنیای آزاد، مریم رجوی و دیگر سران فرقه تلاش نمودند تا طبق معمول با فرافکنی، آنچه که لایق خودشان است را به او و برادرشان آقای محمد آق آتابای و همچنین خانواده ها و جداشدگان عضو انجمن نجات که در شادی خانواده آتابای شریک شدند نسبت بدهند.

سران فرقه در مطلبی که علیه آقای آتابای و خانواده شان در سایت های خود درج کردند با عوام فریبی در کنار اسامی بعضی از جدشدگان و خانواده ها از عنوان “درپوش” استفاده نمودند تا اینگونه نشان دهند که خانواده ها و جداشدگان عضو و همراه با انجمن نجات، ظاهرسازی می کنند.

اما به رجوی ها باید گفت اولا جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین نیازی به ظاهرسازی ندارند و انجمن نجات از جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار در فرقه تشکیل شده و نه تنها امر پنهانی نیست و “درپوشی” وجود ندارد، بلکه همراهی با انجمن نجات برای نجات اعضای گرفتار در فرقه و بازگرداندن زندگی به آنان و شادی به خانواده های شان مایه افتخار اعضا و همراهان انجمن نجات می باشد.

اما رجوی ها چطور؟ آیا مرحله یا دوره ای بوده که آنها برای پنهان کردن حقیقت، خود را “درپوش” عنوان و ظاهر دیگری پنهان نکرده و به فریبکاری و نیرنگ با سوء استفاده از آن درپوش نپرداخته باشند؟ برای روشن شدن موضوع فقط چند نمونه را ذکر می کنم تا بهتر مشخص شود که آنها تا چه حد ریاکار و دورو هستند.

– در ابتدای انقلاب تا می توانستند خود را مطیع رهبر انقلاب جا می زدند تا “درپوش” آن به فریب جوانان و مردم بپردازند.

-“درپوش” مبارزه ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی تا می توانستند یقه مسئولین جمهوری اسلامی را می گرفتند که به اندازه کافی اهل مبارزه با امپریالیسم و آمریکا نیستند.

-“درپوش” انقلابی و ضد امپریالیست بودن، سرود “نبرد با آمریکا” و “سر کوچه کمینه” را می ساختند و مدعی بودند که سلاح های شان سینه آمریکایی ها را می شکافته است. اما وقتی وزارت خارجه آمریکا آنها را در لیست تروریستی قرار داد با ریاکاری مدعی شدند که کشتن آمریکایی ها کار بخش مارکسیست شده سازمان بوده و ربطی به سازمان رجوی ندارد! و آنچنان در خدمت امپریالیسم آمریکا قرار گرفتند که امروزه افتخارشان شرکت فلان شخصیت آمریکایی در برنامه هایشان است.
-“درپوش” اقدام مسالمت آمیز اقدام به جمع آوری سلاح و مهمات و سازماندهی تیم های عملیاتی و گماردن نفوذی در نهادهای کشور برآمدند و سرانجام هم به خیال سرنگون کردن جمهوری اسلامی در چند ماه تا توانستند به خشن ترین شیوه های تروریستی، اقدام به ترور و بمب گذاری نمودند و به کشتار دست زدند.
-“درپوش” مخالفت با جنگ و صلح طلبی، آنچنان به دامن صدام افتادند که به “ارتش خصوصی” او تبدیل شدند.
-“درپوش” مبارزه برای آزادی، سازمان مجاهدین را به یک فرقه تمام عیار تبدیل نمودند. به حدی که اعضای سازمان را از دنیای بیرون فرقه کاملا قطع نمودند تا آنان راحتتر تحت تاثیر مغزشویی های رجوی قرار بگیرند.
– “درپوش” انقلاب ایدئولوژیک اعضای سازمان را وادار کردند که همسران شان را طلاق بدهند. سپس رجوی با پلیدی هرچه تمام تر اعلام نمود که زنان فرقه در حریم او قرار دارند. در مرحله بعدی نیز بر اساس افشاگری های خانم های جداشده که بعضا از اعضای شورای رهبری فرقه بودند، رجوی با همراهی مریم رجوی، جلسات رقص رهایی را برگزار کرده و زنان را به عقد رجوی در می آوردند و رجوی از آنان بهره جویی و سوء استفاده جنسی می نمود.
– “درپوش” نجات دادن کودکان در شرایط جنگی عراق، کودکان را از پدران و مادران شان که به دستور رجوی از هم طلاق گرفته بودند جدا و آنان را به کشورهای دیگر فرستادند تا مبادا کودکان عامل برانگیخته شدن احساسات زن و شوهر شده و آنان را از خواب غفلت بیدار کند. حتی تا سالهای طولانی بعد از جنگ هم اجازه بازگشت این فرزندان به نزد پدر و مادران شان را ندادند.
همچنین تحت همین “درپوش”، زندگی و آینده این کودکان را تباه نمودند که در چند ماه اخیر چندتن از آنان اقدام به افشاگری علیه رجوی ها کرده و بخشی از مصائبی که بر آنان وارد شده بود را بیان نمودند.
– “درپوش” مشکل امنیتی و تهدید دشمن، خروج از سازمان را برای اعضا ممنوع نموده و آنها را با وحشیانه ترین روش ها وادار کردند که در فرقه بمانند و به سرکوب کسانی پرداختند که با این کار موافق نبوده یا خواهان جدایی می شدند. در این رابطه تعداد زیادی از اعضا خودکشی نمودند. همچنین تعدادی از اعضای ناراضی توسط سران فرقه به زندان ابوغریب عراق فرستاده شدند.
– “درپوش” مبارزه با وابستگی، اعضای سازمان را وادار نمودند تا مقابل خانواده هایی که برای ملاقات فرزندان خود به جلوی درب اشرف می رفتند بایستند و به آنان توهین نموده و آنها را سنگ باران کنند. همچنین به اعضا دستور می دادند تا اعضای خانواده خود را با عناوین نامادری، نابرادری و … مورد خطاب قرار دهند تا شاید خانواده ها را از پیگیری کار فرزندان خود منصرف و ناامید نمایند.
– بعد از سرنگونی صدام و زمانی که دولت و مردم عراق خواهان اخراج فرقه رجوی از کشورشان بودند. رجوی ها از ترس فروپاشی فرقه، “درپوش” این شعار که “چو اشرف نباشد تن من مباد” صدها تن از اعضای فرقه را به کشتن داده یا باعث معلول و مجروح شدن آنان شدند و می گفتند به هر قیمت باید در عراق ماند. اما وقتی در نهایت با خفت و خواری از عراق اخراج شدند، این امر را یک پیروزی جا زده و برای آن جشن گرفتند.
– بدلیل اینکه مورد نفرت مردم ایران قرار دارند، در برنامه های سالانه خود شهروندان کشورهای دیگر را با وعده گردش در پاریس، غذای گرم، پول و تور و . . . “درپوش” ایرانیان جا می زدند. این موضوع توسط بسیاری از خبرگزاری های بین المللی گزارش و دست رجوی ها رو شد.
– “درپوش” مخالفت با سلاح اتمی، به مزدوری برای اسرائیل و جنگ طلبان آمریکایی پرداخته و بر علیه برنامه هسته ای ایران جاسوسی می کردند.
– “درپوش” مخالفت با جمهوری اسلامی، از ضد ایرانی ترین جنگ طلبان غربی همچون ترامپ، جان بولتن، مایک پمپئو و . . . خواستار تحریم هرچه بیشتر و بیشتر مردم ایران می شدند. هر چقدر ضد ایرانی ترین جناح در آمریکا مدعی بودند که سخت ترین تحریم تاریخ را علیه ایران اعمال کرده اند. اما رجوی ها می گفتند کم است و روی دست آنها بلند می شدند.
وقتی هم برخی از مقامات و مجامع بین المللی به آمریکایی ها اعتراض می کردند یا از آنها می خواستند که تحریم ها را کمی شل کنند تا بیماران به داروهای مورد نیاز دست پیدا کنند، رجوی ها “درپوش” مقابله با مماشات، به عنوان کسانی که در ظاهر ایرانی هستند با آن مخالفت کرده و در نتیجه دست جناح ضد ایرانی و حامیان اسرائیل را برای ممانعت از ورود دارو به ایران پر می کردند.
می توان صفحات زیادی درباره ریاکاری و دورویی رجوی ها نوشت اما همین چند نمونه نیز برای رو کردن چهره پلید رجوی ها گویا می باشد.
صالحی

خروج از نسخه موبایل