سازمان مجاهدین خلق به عنوان سازمانی که از بدو تشکیل مشی مسلحانه را برای خود برگزید، تاریخ پر فراز و نشیبی برای خود رقم زد که منفیترین پیامد آن بیاعتباری در میان ملت ایران بود. هنگامی که از ملت ایران نام میبریم شامل ایرانیان داخل و خارج از کشور و حتی گروههای مخالف حکومت ایران میشود که در حاشیه حوادث اخیر در ایران عدم محبوبیت و بدنامی فرقه رجوی را بار دیگر آشکار کردند.
در ماه های اول پس از انقلاب ایران در سال 1357 و تا بهار سال 1360، در اوج بحرانهای سیاسی و در بحبوحه جنگ با عراق، مناظرات سیاسی و ایدئولوژیک میان نمایندگان گروههای مختلف مذهبی و ایدئولوژیک از صدا و سیمای ایران پخش میشد. این مناظرات میتوانست الگویی از گفتمان میان طیفهای مختلف فکری را شکل بدهد اما در همان زمان سازمان مجاهدین خلق مناظرهها را مغازله نامید و این فرایند گفتمان محور را تخطئه کرد. بزودی در 30 خرداد 60 مسعود رجوی با اعلام فرمان جنگ مسلحانه تکثر سیاسی در حال تکوین را به یک دو قطبی تند و تیز و برخوردهای سخت و خشن مبدل کرد. بنابراین نه تنها فرصت گفتوگو را برای همیشه از دست داد بلکه در شورش نیز ناکام ماند، شمار زیادی از جوانان ایرانی را به کشتن داد و نهایتا به آغوش صدام حسین و بعدها آمریکا پناه برد.
حوادث سال شصت، ترورهای کور مجاهدین علیه شهروندان بیگناه، پیوستن به صدام حسین و همکاری نظامی و جاسوسی با عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران، فرصتهای بسیاری را در زمینه تکثر و توسعه سیاسی از جامعه ایرانی گرفت و علت العلل همه اینها ذات خشونت طلب مجاهدین خلق بود. پس از تبدیل شدن به ارتش خصوصی صدام، مجاهدین خلق در چشم ملت ایران چه داخل و چه خارج از کشور، دیگر هموطن نبودند بلکه خائنین به وطن تلقی میشدند.
مسعود رجوی پایگاه خود در ایران را از دست داده بود و برای حفظ تشکیلات باید کیش شخصیتی خود را تشکیل میداد. بنابراین سلسله تحولاتی چون طلاق های اجباری، تجرد اجباری، جدا کردن کودکان از والدین، عدم ارتباط اعضای تشکیلات با جهان بیرون، موارد بیشتری –علاوه بر خیانتکاری– برای انتقاد از مجاهدین خلق به دست منتقدین داخلی و خارجی داد و بدین ترتیب مجاهدین خلق هر روز در پهنه اجتماعی و سیاسی ایران منزویتر شدند. تشکیلات به سیاق همه فرقههای توتالیتر در عوض تلاش برای رفع ابهامات و پاسخ به سولات منتقدین، هر آن کس که از مجاهدین نبود را علیه مجاهدین میدانست و مورد حمله قرار میداد.
سالهاست که گروههای مخالف جمهوری اسلامی به وضوح مراقب هستند که شهرت و موجودیتشان به لوث وجود مجاهدین خلق آلوده نشود. در اخیرترین نمونهها، گردهمایی های مخالفان حکومت در مقابل دادگاه حمید نوری در استکهلم یا مقابل مقر سازمان ملل در نیویورک در زمان حضور رییس جمهور ایران، عناصر مجاهدین خلق در انزوای کامل قرار دارند.
این افراد که معمولا لباس های متحدالشکل دارند و به صورت سازمان یافته به محل تظاهرات آورده میشوند و در ساعت معین سهم خوراکی و نوشیدنی خود را از تشکیلات دریافت میکنند، معمولا مورد اجتناب دیگر ایرانیان حاضر در محل هستند. حتی رسانههای مخالف جمهوری اسلامی هنگام پوشش خبری از گردهماییها سعی میکنند، عوامل مجاهدین خلق در کادر دوربینشان دیده نشوند و یا با تظاهرکنندگان مرتبط به فرقه رجوی مصاحبه نکنند. نمود دیگری از این عدم محبوبیت شدید فرقه رجوی به ویژه رهبران آن در میان ایرانیان، در واکنش شدیدالحن کابران ایرانی به مریم رجوی در شبکههای اجتماعی، دیده شد که پیشتر به آن پرداخته شد.
مزدا پارسی