حمید محمد آق آتابای که تنها یک ماه است از فرقه مجاهدین خلق بیرون آمده است، از سال 1395 تا زمان خروجش در بخش به اصطلاح اجتماعی تشکیلات در کمپ مانز مشغول به کار بود. او در گفتگوی اخیرش با انجمن آسیلا جزئیات دقیقی از چگونگی عضوگیری تشکیلات از میان جوانان ایرانی برای انجام فعالیتهای خرابکارانه در شهرهای ایران شرح میدهد.
حسن حیرانی مدیر انجمن آسیلا در گفتگو با حمید آتابای، ضمن ابراز همدلی با اعتراضات جوانان ایرانی هدف انجمن از این گفتگو را روشنگری درباره دامها و دسیسههای گروههای خیانتکار به وطن در قبال جوانان معترض در جهت بهبود شرایط اعتراض اعلام میکند. به نظر میرسد که محمد آتابای به عنوان فردی که به تازگی از تشکیلات خارج شده است و در کنار امدادگری وظیفه فعالیت در مزرعه سایبری فرقه رجوی را نیز به عهده داشته است، میتواند مناسبترین فرد برای شهادت درباره شیوههای شکار طعمههای مجاهدین خلق باشد.
برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
آتابای که از زمانی که سرباز جنگ ایران و عراق بود به اسارت مجاهدین خلق درآمد، شش سال آخر حضور در تشکیلات در خاک آلبانی را به فعالیت در ارتش مجازی مجاهدین خلق گذراند. او با نام، سن و محل سکونت غیر حقیقی اقدام به جذب نیرو در میان کاربران توییتر، تلگرام و واتساپ میکرد. او که اکنون 55 سال دارد، به هنگام ارتباط گرفتن با سوژه ها همواره خود را سی ساله معرفی میکرد.
آتابای شرح جالبی از آغاز ارتباط گیری با جوانان ناراضی در شبکه های اجتماعی میدهد. از خطاب قرار دادن شخص در گروه، تا تعارفات و ابراز لطفهای مهربانانه در مکالمه خصوصی با فرد تا پرسیدن از وضعیت آب و هوای شهر محل سکونت فرد، همه بخشی از فرایند عملکرد ارتش سایبری برای گامهای اولیه جذب نیرو است. او تاکید میکند که ابدا خود را به عنوان عضو مجاهدین خلق معرفی نمیکرد. ظاهرا تشکیلات از نفرت ملت ایران از خود با خبر است.
آتابای هیچ گاه برای کار در منطقه استان و شهر زادگاه خود سازمان دهی نمیشد چون همواره خطر ارتباط گرفتن با خانواده برای تشکیلات وجود داشت. بنابراین اگر چه آتابای از ترکمنهای استان گلستان بود او را در گروه های استان کهکیلویه و بویراحمد و استان یزد سازمان دهی کرده بودند. با این وجود، اگر عضو دیگری از ارتش سایبری در حال مکالمه با فرد ترکمنی بود آتابای موظف بود برای حال و احوال کردن به زبان ترکمنی به همکار خود کمک برساند.
در آغاز رابطه با سوژه شکار، صرفا دوستانه تلقی میشود تا گام بعدی که از مشکلات فرد سوال میشود و شکارچی همه مشکلات خرد و ریز فرد را به سیاستهای حکومت ایران نسبت میدهد. او در عین حال سعی میکند سنگ صبور فرد مورد نظر باشد. در مرحله بعد نیروی سایبری با اعلام خبری از اعتراضات در شهر خود که در بیشتر مواقع حقیقی نیست، با استفاده از تصاویر فیک، سعی میکند مکالمه را به سوی مسئله اعتراض عملی بکشد و از طعمه خود طلب خبری مشابه کند.
در گام بعد سوژه مورد نظر تعیین تکلیف میشود. با فرستادن ویدئویی چند ثانیهای از فعالیت کانونهای به اصطلاح شورشی که در سیمای مقاومت منتشر شده است، فرد را محک میزنند. آتابای شهادت میدهد که در این مرحله اغلب افراد سیمای آزادی را نمیشناسند. بسیاری از سوژهها با دیدن تصاویر این جمله را میگفتند: “آقا من اینکاره نیستم.” آتابای تخمین میزند که از هر چندصد سوژه تنها یک نفر ممکن بود از فعالیتهای کانونهای شورشی استقبال کند. در تجربه شخصی خود او در طول شش سال کار در مزرعه ترولها، تنها یک نفر در تور تشکیلات افتاد.
در صورتی که نیرو میپذیرفت که در گام بعدی به اندازه نوشتن یک کف دست و تصویر برداری از خود با فرقه رجوی همراه شود، فرماندهان رده اف یا معاون اف وارد عمل میشدند. آنها که پیش از این از طریق مانیتورهای بزرگ موجود در اتاق کار اعضای مجاهدین از ریز مکالمات اعضا با طعمهها با خبر هستند باقی روند گفتگو را در دست میگیرند و فرد را برای مراحل بعدی فعالیتها همچون دیوار نویسی، آویزان کردن عکس مریم و مسعود رجوی تشویق میکنند. مراحل بعد آماده سازی فرد برای به آتش کشیدن عکس مقامات ایران و مکانهای مختلف و نهایتا ساخت بمبهای دست ساز است که همگی توسط افرادی چون فرمانده آتابای، تراب صباحتی، پیگیری میشود.
در پاسخ به سوال حیرانی درباره چگونگی پرداخت دستمزد به خرابکاران تولید شده توسط مجاهدین خلق، آتابای از مبالغی بین پنجاه تا صد هزار تومان برای چسباندن عکس روی دیوار سخن میگوید که در تشکیلات تحت عنوان “شارژ” به فرد پرداخت میشود. هرچند که او موردی را به خاطر میآورد که در محفلها شنیده بود که برای آویزان کردن عکس مریم و مسعود رجوی از یک پل، سازمان مبلغ 66 میلیون تومان برای دو جوان شارژ کرده بود که نهایتا دستگیر شدند!
محمد حمید آق آتابای در پایان از جوانان و نوجوانان ایرانی میخواهد که فریب عوامل مجاهدین خلق را نخورند. او جوانان را خطاب قرار میدهد: “من اگر بچه داشتم یا نوه داشتم شاید اندازه شماها بود. گول مجاهدین را نخورید. اگر اینها وطن پرست بودند دست و پای پمپئو را نمیبوسیدند. آنها هیچ وقت برای ایران دل نسوزاندند. جای رجوی مطلقا در ایران نیست.”
حسن حیرانی نیز به عنوان عضو سابق مجاهدین خلق و مدیر انجمن آسیلا در پایان این گفتگو هدف از این گفتگوها را آگاهی بخشی به جوانان ایرانی در هنگامه پیگیری مطالباتشان، بیان میکند. حیرانی ضمن آرزوی پایندگی برای ایران از دوستان معترض میخواهد که مراقب باشند در دام گروههای مافیایی مثل فرقه رجوی نیفتند و برای آیندهای بدون خشونت برای ایران عزیز ابراز امیدواری میکند.
فرقه رجوی در طول 43 سال که از عمر انقلاب با شکوه کشورمان میگذرد ، بارها و بارها ثابت نموده که دشمن خونین ملت ایران می باشد و چه خوب است که در شرایط حال حاظر کشورمان از افشاگری های افرادی همچون حمیدمحمد اتابای که بعد از 35 سال اسارت ذهنی توانست خود را از چنگال سران ضد انسانی مجاهدین نجات دهد نهایت استفاده را برده و جوانان کشورمان را از حقه ها و نیرنگ های فرقه رجوی اگاه نماییم .