مریم رجوی که این روزها فرصت خوبی برای سخنرانی و پیام دادن که سخت عاشق سینه چاک آنست بدست آورده، در یکی از این پیام های پر تعداد گفته است که ایران بدست مردم ایران آزاد میشود و جواب این سخن او این است که اگر احتیاجی به آزاد شدن ایران وجود دارد و انجام آن بر عهده مردم است، تو که دشمن مردمی و ارتباط خاصی با آنها نداری، چه غلطی میکنی و این موضوع چه ربطی به تو دارد؟
او به تعدادی از زندانیان بندهای سرقت و… اوین هم که روزهای پیش خرابکاری هایی انجام داده و در کار غیرقانونی و متجاسرانه خود شکست خوردند، درود فرستاده و آنها را مبارز خوانده است که این یکی نشان دهنده میزان تعلق خاطر او به این قبیل انسان هاست و در ماهیت قضیه، خودش را به مردم معرفی کرده و روشن ساخته که سخنگوی چه نوع از مردم است!این از پایگاه داخلی مریم خانم.
پایگاه خارجی اش را هم در تظاهرات اخیر در برلین دیده و متوجه شدیم که او دستور داشته که نرمش و انعطاف نشان داده و دست از ادعای آلترناتیو بودن خود بردارد و منتظرمشاهده جایگاه واقعی اش باشد. جایگاهی که بدون میل و اراده او، اربابان برایش معین میکنند و این ابدا با ادعاهای چند دهه ای او و شوهر نامشروعش خوانایی ندارد! اینکه او چگونه این مسئله- پریدن یگانه آلترناتیو را- توجیه خواهد کرد، خدا داند!
اوکه تنها و تنها سلطه گری بنام سیستم آمریکا را برسمیت شناخته و از آن بعنوان جهان یاد میکند و برسمیت شناختن اکثریت مردم جهان در قاموس او معنایی ندارد، از حمایت جهان موجود مورد نظر و به رسمیت شناخته اش، از نا آرامی های اخیر ایران اظهار خشنودی نموده است. با بی شرمی تمام دانشجویان کشور را عضو کانون های شورشی خطاب کرده است و در اصل توهین بزرگی در حق آنها و شعور اغلب دانشجویان کشور نموده است.
مریم در حالی با حجاب اجباری مخالفت کرده که خود در ظاهر هم که شده، نمونه بارز دفاع از حجاب اجباری در تشکیلات خودش است. چرا گفتم در ظاهر؟ برای اینکه از آنچه که در حرمسراهای مسعود که مریم بعنوان یک مشاطه تمام عیار آنها را رهبری میکرد، از کم و کیف این حجاب آگاهی های لازم در دست است.
ادعای مخالف بودنش با حکومت اجباری هم به همان میزان مسخره است. چرا که بر تشکیلات مجاهدین استحاله یافته حکومت بلا منازعی دارد و مریم به مسعود رجوی کمک کرده تا این سیستم را به کمک روش های مغزشویی طبق النعل بالنعل بر اعضای تشکیلات تحمیل نماید. او زمانی از قصدش برای برگزاری جمهوری دموکراتیک سخن بعمل آورده که طی فعالیت ننگین 4 دهه ای اش ، هیچگونه التزام عملی بدان نشان نداده است و نه تنها نشان نداده، کارهایش در تضاد و تعارض کامل با دموکراسی و رعایت حقوق بشر بوده است.
او در زمانی از برسمیت شناخته شدن حقوق اقوام مختلف صحبت میکند که در تشکیلات خود تکلم بزبان این ملیت یا قومیت ها را بعنوان یک مرز سرخ تحت تازیانه قرار داده و قس علیهذا…
صابر