نقش انکار ناپذیر اعضای جداشده در افشای ماهیت فرقه رجوی در عرصه اجتماعی ایران – قسمت سوم

رجوی در جریان نشست های موسوم به طعمه که با هدف ایجاد ترس و وحشت در میان اعضای منتقد و خواهان جدایی تشکیل داده بود به صراحت و با لحن تهدید آمیز اعلام کرد: منبعد هر کس حلقه ضعیف باشد، بعد از 5 سال زندان شدن در پادگان اشرف، به لب مرز و یا زندان ابوغریب منتقل خواهد شد. هر کس با هر سطح و رده تشکیلاتی و یا زن و مرد فرقی برایم نمیکند.

مجاهدین خلق با رهبر فاسدی بنام رجوی تاریخی پر از شقاوت و سنگدلی و پر از جنایت و خیانت را طی چندین سال حضور در خاک عراق و آلبانی داشته است. تاریخی که یادآوری هر واقعه و صحنه آن دردناک است و دل هر شنونده ای را بشدت آزار می دهد. در این میان محاکمات اعضای ناراضی در سال 1380 در قرارگاه باقرزاده بخشی از تاریخ سیاه مجاهدین خلق است. محاکماتی که رجوی شخصا اداره آنها را بر عهده داشت.

توقف نیروهای پیوستی به سازمان مجاهدین از یکسو و فرار نیروها از قرارگاه اشرف و افزایش تعداد اعضای ناراضی در سطوح مختلف از سوی دیگر رجوی را بر آن داشت تا بزرگ ترین جلسات محاکمه اعضای ناراضی تاریخ مجاهدین خلق را در قرارگاه باقرزاده به نمایش بگذارد. جایی که صدای فریاد هیچ عضو و شکنجه شده ای از دیوارهای قطور و بلند آن بیرون نرفت. تمامی حرف رجوی با اعضای منتقد و خواهان جدایی ترس و وحشت وی از افشاگری در خصوص مناسبات تشکیلاتش بعد از جدا شدن بود. پایان غم انگیز و دراماتیک این نشست مجبور کردن اعضا، اعتراف به بریدگی از مبارزه و انتقال به زندان مخوف ابوغریب بود.

زندان ابوغریب بزعم رجوی نقطه پایانی بر حیات سیاسی و فیزیکی اعضایی بود که دیگر حاضر نبودند دروغ هایش را باور کنند و رجوی از برای بستن دهان آنها و جلوگیری از افشاگری هایشان بزعم خودش زندان ابوغریب را برای پایان راهشان در نظر گرفته بود. ولی نمی دانست طنین فریادهای آنها از پشت میله های زندان هم طنین انداز خواهد شد و او را بیش از پیش رسوا خواهند کرد. و این چنین نسل شورش گر و معترض و عصیان گر با تحمل و پذیرش سنگین ترین بها و تحمل سخت ترین شرایط به افشای رجوی از درون مناسبات و تشکیلات تا عرصه اجتماعی پرداخت و طشت رسوایی ادعاها و شعارهای دروغین وی را در مورد آزادی و حقوق بشر و حمایت از خلق را در همه جا طنین انداز کردند.

بدنبال حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و سرنگونی صدام دیکتاتور سابق عراق، رجوی بر خلاف تمامی ادعاها و شعارهای مبارزه طلبی و رهبری فداکار همانند تمامی سرفصل ها گریخت و صدها عضو بی دفاع را در مقابل سهمگین ترین بمباران های تاریخ که به کشته و زخمی شدن بسیاری از اعضا منجر شد تنها گذاشت تا در مقابل سرنوشتی نامعلوم و بدون هیچ گونه چشم انداز روشن قرار گیرند. رجوی که روزی اعضای منتقد خواهان جدایی را به بریدگی از مبارزه متهم می کرد خود اولین بریده از صحنه بزرگ ترین جنگی بود که خودش به اعضا تحمیل کرده بود.

ادامه دارد…

اکرامی

خروج از نسخه موبایل