در روزهایی که بیش از هر زمان اعتراضات به حجاب اجباری برای زنان مطرح است، رهبر، فرماندهان و اعضای فرقه مجاهدین خلق کماکان با روسریهای اجباری در انظار ظاهر میشوند و در نهایت شگفتی ادعای حمایت از زنان ایران را سر میدهند. این در حالی است که سران این فرقه به هیچ روی نمیتوانند اثبات کنند که حجاب در درون قرارگاه خودشان اختیاری است و زنان درون قرارگاه اشرف 3 در آلبانی به انتخاب خودشان چنین پوششی را برگزیده اند. چرا که در سالهای اخیر هر زنی که از این تشکیلات جدا شد و در اروپا به زندگی آزاد پیوست به حجاب اجباری مریم رجوی نه گفت.
در واقع، اگر فردی التزام نظری به چیزی پیدا نکرد و تنها بر اثر نیروی بازدارنده و بالاجبار التزام عملی پیدا کرد، در درونش کینه، خشم و نفرت لانه میکند و به محض اینکه فرصت بروز این احساسات را بیابد، راهی برای بروز آنها بر میگزیند. اجبار به رعایت یک واجب یا مستحب شرعی یا قانونی نه تنها برای جامعه زیان بار است، بلکه برای خود فرد نیز فایده ای ندارد. کاری که با زور انجام میشود شامل ثواب و پاداش اخروی نمیشود.
در مقایسه با ساختار سرکوب در کیش شخصیتی مسعود رجوی، در جامعه ایران حجاب قانونیای که زنان ملزم به رعایت آن بودهاند، تنها در ساحت اجتماعی اجباری بوده است. زنان ایرانی دست کم در محیطهای خصوصی نیازی به سانسور عقاید خود ندارند و میتوانند بر اساس باورهای خود عمل کنند و التزامی به رعایت قانون حجاب کشور ندارد اما در تشکیلات مجاهدین خلق حتی در محیطهای زنانه تذکرهای فرماندهان زن درباره حجاب زنان زیر دست ادامه دارد.
فرشته هدایتی عضو سابق مجاهدین خلق که پس از انتقال این گروه به آلبانی از آن جدا شد، در کتاب خاطراتش از زندگی در مجاهدین خلق که اندکی پس از جدایی در سال 1397 منتشر کرد، درباره اجبار 24 ساعته حجاب در تشکیلات رجوی مینویسد: “حتی موقع خواب هم باید روسریها حتما در دسترس باشد تا اگر به هر دلیلی نیاز به تردد و تحرک شد، حتما حجابمان رعایت گردد. بعضی برای اینکه در عالم خواب مبادا روسریشان را پیدا نکنند، با روسری می خوابیدند، یعنی حجاب ٢۴ ساعته!”
این اجبار شدید در رعایت حجاب در تشکیلات رجوی در حالی است که در قرارگاههای این تشکیلات از زمان حضور در عراق تا به امروز در آلبانی همواره تفکیک جنسیتی به شدت حاکم بوده است. همه این اجبارها در طول سالهای متمادی چه در زنان و چه در مردان خشم و کینه ای انباشت کرده است که تا زمانی که فرد در درون تشکیلات گرفتار است این خشم درون ریزی میشود و با انواع روش های سرکوب امکان بروز نمییابد. شاید به همین دلیل است که شمار بسیاری از اعضای فرقه در سنین میان سالی دچار بیماریهایی چون سرطان و سکته و … میشوند که در مواقعی به مرگ میانجامد. (مریم علوی طالقانی از نمونه های اخیر مرگ پس از نزدیک به چهل سال اسارت در فرقه رجوی است)
در صورتی که فرد چنان قوی باشد که بتواند از تشکیلات فرار کند این خشم به صورت کشف حجاب فوری خود را نشان میدهد و با نوشتن کتاب و مقاله و انجام مصاحبههای افشاکننده به شیوهای والایش یافته بروز میکند. افرادی چون فرشته هدایتی، نادره افشاری، بتول سلطانی، نسرین ابراهیمی و زینب حسین نژاد نمونههایی از دهها بانوی ایرانی هستند که با خروج از مجاهدین خلق کینه و خشم خود از سرکوب و ارعاب در کیش شخصیتی رجوی را با صلابتی مثال زدنی تبدیل به عاملی برای روشنگری مخاطبان خود کردند.
مزدا پارسی