“مجاهدین روح انقلاب ایران نیستند” عنوان مطلبی است که به تاریخ دهم دسامبر در بخش بین الملل روزنامه ایتالیایی ال منیفستو، منتشر شد. این مطلب که نویسنده آن فرانچسکا لوکا است، مبتنی است بر مصاحبه با یک جوان 28 ساله ایرانی، به نام نازنین که دارای دکترای علوم سیاسی است و مطالعات ویژه ای حول اپوزیسیون های حکومت ایران در خارج از این کشور داشته است. این مصاحبه به نقش تشکیلات مجاهدین خلق در حوادث اخیر در ایران میپردازد. نازنین علیرغم اینکه فعالیت مجاهدین خلق در خرج از ایران را رو به افزایش میداند، این تشکیلات را در خاک وطن بدون پایگاه مردمی می داند چرا که “با تفکیک جنسیتی و زنان روسری پوش، آن ها نه برای آزادی زنان ایران، بلکه برای دستیابی به قدرت مبارزه میکنند.”
در آغاز این گفتگو، مصاحبهکننده از فعالیتهای پرشور رجوی در دولت آمریکا و در دفاتر دولتی کشورهای اروپایی میگوید که موجب شده است جمهوری اسلامی بر ارتباط این تشکیلات با قدرت های جهان برای توطئه علیه ایران صحه بگذارد. او ارجاع میدهد به رسانه های مجاهدین خلق و گزارش هایش درباره سخنرانی مریم رجوی در مجلس سنای ایتالیا در دسامبر سال گذشته که با حمایت دو سناتور به نام های جیولیو ترزی و مارکو اسکوریا برگزار شد.
نازنین در پاسخ به اولین سوال مبنی بر اینکه او تاثیر مجاهدین خلق بر رویدادهای اخیر در ایران را چگونه ارزیابی میکند، میگوید:
” کاملا ساده لوحانه است که فکر کنیم وابستگان سازمان مجاهدین خلق در بین ما نیستند. آنها همچنین افراد معتمدی در داخل دولت و سیستم امنیتی دولتی دارند. کافی است در اینترنت جستجو کنید تا اقدامات تروریستی انجام شده را مشاهده نمایید. منطقی است که این امر بدون شبکه اطلاعاتی و لجستیکی در داخل کشور امکان پذیر نبود. اما به همان اندازه ساده لوحانه است که فکر کنیم هر آنچه در این سه ماه اتفاق افتاده توسط مجاهدین خلق تحریک شده است. درست است که سازمان مجاهدین خلق منابع اقتصادی عظیمی دارد و به گروههای قوی متصل است که میتوانند بر تصمیم گیریها در بسیاری از کشورها تأثیر بگذارند، این سازمان دارای یک سیستم تبلیغاتی بسیار توسعه یافته است، اما از اقبال مردمی برخوردار نیست، در واقع نفرت گسترده ای را در میان مردم به خاطر خیانتشان در جنگ ایران و عراق و اتحادشان با سعودی ها بر می انگیزد. اما آنها می توانند به طور غیر مستقیم بر جنبش تأثیر بگذارند، به ویژه از طریق استفاده از رسانه های خود، و حضور وابستگان آنها، به نظر من، این برای جنبش خطرناک است: آنها آموزش دیدهاند، می دانند چگونه از خشم عمومی سوء استفاده کنند و خشونت را ترویج و تحریک نمایند. تاریخچه فعالیتهای آنها ثابت می کند که برای رسیدن به هدف خود همه چیز را زیر پا می گذارند. با این حال، با وجود تلاش بسیار، وزن آنها به حاشیه رفته است.”
نازنین معتقد است که با توجه به اتحاد میان مجاهدین خلق، اسرائیل و سعودیها، به عنوان دو شریک اصلی آمریکا، این تشکیلات به عنوان بازوی عملیاتی سعودی و اسرائیل در خاک ایران، تنها برای فشار به جمهوری اسلامی مورد استفاده آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی است چرا که “آن ها به خوبی میدانند که مجاهدین خلق، بدون پایگاه مردمی، نمیتواند جایگزین جمهوری اسلامی باشد.”
در خصوص دیدگاه نسل جوان ایران درباره مجاهدین خلق، نازنین پاسخ جامعی میدهد:
“دانش بچههای ما بر اساس داستانهای خانوادههایشان است، با این حال اینترنت ابزار مهمی در آموزش آنها بوده است. شاید در مقایسه با والدینشان احساس منفی چندانی نداشته باشند اما توانستهاند با دور زدن فیلترهای دیجیتال، به سایت های سازمان دسترسی داشته باشند. شاید خیلی از افراد جوان هنوز مهارتهای تحلیل شرایط سیاسی را نداشته باشند، اما فیلمهای تجمعهایشان را میبینند، گویا اینها در کره شمالی هستند: همه لباسهای یکسان، بین زنان و مردان تفکیک جنسیتی حاکم است، سخنرانیهای اجرا شده، تشویقهای برنامهریزیشده. آنها می گویند که برای آزادی زنان مبارزه می کنند، اما همه زنان آنها به شدت از پوشش سر استفاده می کنند. آنها تعجب می کنند که آیا ممکن است در میان آن مخاطبان عظیم، حتی یک زن وجود نداشته باشد که انتخاب کرده باشد که حجاب نداشته باشد. آنها تعجب می کنند که چگونه سازمانی که در 45 سال فقط دو رئیس داشته است – شوهر و سپس زن – یک حکومت دموکراتیک و کثرت گرا را تضمین می کند. من شخصاً معتقدم که اعتقاد آنها به مبارزه مسلحانه خطری جدی برای ایران است: ما باید اطمینان حاصل کنیم که جنبش به سمت آنها نرود. ما باید صبور باشیم و در تلاش باشیم تا برای استفاده از میانبرهایی که ممکن است بسیار پرهزینه باشد، به دام آنها نیفتیم.”