جناب آقای رئیس جمهور، نیکولا سارکوزی
تلاقی تظاهرات 30 ژوئن سازمان مجاهدین خلق با انتشار و ابقاء نام سازمان در لیست تروریستی اتحادیه اروپائی بار دیگر معضل برخورد پارادوکسیکال نهادهای بین المللی و مشخصا دولت شما را با پدیده تروریسم و مشخصا مجاهدین خلق مورد تاکید قرار می دهد. واقعیت این است، صرفنظر از نام مجاهدین که در لیست اتحادیه اروپا ابقاء شده، عملا هیچ مانع و محدودیتی روی آنان اعمال نمی شود. این دو گانگی به هر حال باید مورد تعمق و ارزیابی حقوقی قرار بگیرد. اقدامی که می توان امیدوار بود دولت شما اهتمام و توجه بیشتری به آن مبذول دارند. این تساهل در عراق نیز کمابیش شرایط مشابهی را رقم زده است که به دامن زدن چالش میان امنیت و بحران در این کشور منتهی شده است. صرف اعمال پاره ای محدودیت ها از جمله بلوکه کردن دارایی های مجاهدین نمی تواند اهرم قابل اتکایی برای مهار مجاهدین تلقی شود. همچنانکه صرف اعمال پاره ای محدودیت ها و کنترل تردد سازمان مجاهدین در عراق نتوانسته در جلوگیری از مداخله در امور داخلی عراق موثر باشد. واقعیت این است که مجاهدین بر اساس پیش فرض هایی که برای خود متصور هستند، قادرند راه حل های برون رفت از بحران های مفروض را برای خود اتخاذ کنند. این فرار مدام و پیوسته از شرایط، بیش از حد تصور از حوزه گمانه زنی اروپا و مشخصا دولت شما برای مهار و کنترل مجاهدین ناکافی نشان می دهد.
این در شرایطی است که فرض برخورد صادقانه در خصوص کنترل و مونیتورینگ مجاهدین را ملاک قضاوت خود قرار بدهیم. ایستادن مجاهدین در شکاف های حاصله از کشمکش سیاسی میان جناح های حاکم و اپوزیسیون در اروپا و فرانسه بخشی از موفقیت مجاهدین را در فرار از این شرایط رقم می زند. چرخش مدام و پیوسته در حمایت از جناح های درونی که تبلور بارز و مشخص آن را در اعلام حمایت رسمی و علنی و تبلیغاتی از خانم سگولن رویال و متعاقب پیروزی شما در چرخش صد و هشتاد درجه ای و طرح مطالبات از جمله توقع تشدید برخورد با جمهوری اسلامی، مختومه اعلام کردن پرونده 17 ژوئن، حذف نام سازمان از لیست تروریستی وزارت امور خارجه فرانسه و آزاد کردن دارایی های مجاهدین در فرانسه، و… مشاهده کردیم، تنها بخشی از استراتژی بقا در شکاف مجاهدین را بیرونی و مادی می کند. آنچه مجاهدین در تظاهرات 30 ژوئن بر آن پافشاری سیاسی و بعضا تهدید می کردند، در نوعیت خود گواه این معنی است که آنها کماکان اصرار دارند با توسل به اهرم های آزمایش شده از جمله اقداماتی شبیه خودزنی های 17ژوئن 2003 به چالش های سیاسی و بعضا تهدیدآمیز خود بر علیه هر مانع فرضی و مشخصا دولت شما ادامه دهند. ظرفیت های بالقوه و بالفعل موجود در غرب و مشخصا فرانسه که در صدر کشورهای دمکراتیک قرار دارد، یک امکان استراتژیک برای مجاهدین محسوب می شود. این ویژگی آیا نمی تواند منشاء سوءاستفاده های مجاهدین در این راستا باشد. همان قابلیت هایی که مجاهدین در عراق به نسبت با استفاده از زمینه های مشابه حتی تا مرز رودرویی آشکار با دولت قانونی و همکاری با تروریست های این کشور پیش رفته اند. وضعیت مجاهدین در فرانسه و عراق دو روی یک سکه واحد را به نمایش می گذارد. با این حال ماهیت واقعی مجاهدین علیرغم این صراحت و شفافیت، هنوز عرصه های تجربه ناشده و در پرده ابهام مانده بسیاری که برای عینی شدن نیاز به زمان و موقعیت های مناسب دارد، در خود نهفته دارد. شاید در عرصه بین المللی برای اولین بار باشد که یک سازمان مورد اجماع تروریستی از سوی اکثریت نهادهای رسمی و بین المللی قدرت تحرک و مانور نه تنها در غرب که در بحرانی ترین منطقه جهان یعنی عراق دارد. درک این معنی که دلیل این همه تسامح و تساهل از سوی غرب چه توجیهی را به همراه دارد، مشکل و سخت است. این شرایط محصول عدم رعایت مفاد قطعنامه 1373 سازمان ملل متحد در ایجاد محدودیت برای گروه های تروریستی توسط کشورهای اروپایی و آمریکایی است.
مجاهدین اکنون در سه جبهه عراق، اروپا و آمریکا و با سوء استفاده از تمام قابلیت های بالقوه و بالفعل به دنبال همراه کردن این سه جبهه با خود هستند. در آمریکا و علیرغم تاکید مجددا وزارت امور خارجه آمریکا بر تروریست بودن مجاهدین، با قرار گرفتن در شکاف نئومحافظه کاران و پنتاگون و کادر وزارت امور خارجه آمریکا، در اروپا با قرار گرفتن و سوء استفاده از ساده انگاری و بعضا تطمیع پاره ای از شخصیت های سیاسی سابق و بعضا فعال و مشخصا در فرانسه آنگونه که استحضار دارید، در عراق با قرار گرفتن در جبهه مخالفین دولت قانونی عراق و تعامل و همکاری های کارشکنانه و تبلیغاتی و رسانه ای با گروه های برانداز، تلاش می کنند جهان را به بحران تازه ای در منطقه ناگزیر کنند. اینکه در این مسیر تا چه میزان توفیق کسب خواهند کرد، به وزن و اعتبار نداشته و عقلانیت و تجربه های پر هزینه غرب و آمریکا بر می گردد. نشانه ها همه دلالت بر این معنی دارد که تجربه القاعده در هر شکل و شمایل تکرار نخواهد شد. اما باز به تجربه نمی توان فرض اشکال و رویه های غافلگیرکننده و غیرقابل پیش بینی را نادیده گرفت. سیاست یک بام و دو هوای غرب در مورد مجاهدین فرایندی جز وقوع اتفاقات غیر قابل جبران و پر هزینه در این خصوص به همراه نخواهد داشت.
استراتژی تهاجم تبلیغاتی، رسانه ای مجاهدین در غرب و عراق، با این هدف دنبال می شود که ظرفیت های موجود و دمکراتیک را در نقطه ای به واکنش ناگزیر وادار سازد. بی تردید در این نقطه که می توان آن را به نقطه صفر تلقی کرد، دست مجاهدین برای اقدامات خشونت آمیز و با توجیه و انگیزه دفاع مشروع از حقوق قانونی و دمکراتیک، مشابه آنچه با تمسک به آن وقایعی از جمله سی خرداد در ایران را رقم زدند باز می گذارد. مجاهدین بر اساس یک استراتژی تاریخی همواره راه حل برون رفت از بحران های قانونی و سیاسی را در تشدید آنها و تبدیل به بحران های خشونت آمیز یافته اند. حال و هوای این روزهای فرانسه و موضع گیری های هتاکانه و توهین آمیز انها نسبت به نهادهای مدنی و قانونی و حتی بین المللی نظیر اتحادیه اروپا و تشدید دامنه دار انها گواه این ادعا است که این ترفند بظاهر سیاسی و دفاعی انتها و پایانی برای خود متصور نیست. برچسب ها و اتهامات اخلاقی از جمله مزدوری و الکلیسم و مماشات گر و… از سوی مجاهدین به همه کسانی که از موضع قانونی و اختیارات و استناد به قرائن و شواهد مجاهدین را در لیست اتحادیه اروپا ابقاء کرده اند، نشان می دهد، سیاست مورد اشاره مجاهدین مبنی بر مماشات با جمهوری اسلامی نیمی از حقیقتی است که مجاهدین ان را دستاویز خود قرار داده اند. مماشاتی اگر باشد بواقع از سوی کسانی است که با علم تروریست بودن مجاهدین کماکان نسبت به تحرکات و تهاجمات به نهادهای قانونی و رسمی شما و دولتتان سکوت می کنند.
جناب آقای رئیس جمهور
به نظر می رسد در چنین شرایطی مونیتورینگ رسانه ای مجاهدین برای سنجش و ارزیابی مواضع و اهداف دراز مدت حداقل در قبال دولت شما، که بعضا بطرز ناشیانه ای در موضع گیری های روزمره سیاسی و رسانه ای مورد تاکید و تهدید قرار می گیرد، کمترین اهتمام برای درک ابعاد تهاجم رسانه ای مجاهدین بر علیه دولت و نهادهای قانونی و به مثابه استراتژی حال حاضر آنها باشد.
مجاهدین دبلیو اس، دهم ژوئیه 2007