“حسابرسی از مجاهدین خلق” عنوان مقاله تازه مایکل روبین در اگزمینر Examiner است که به سوابق تروریستی مجاهدین خلق و ادعاهای توخالی آن برای دمکراسی و آزادی در ایران در لابیهای ثروتمندش در دولت آمریکا میپردازد. روبین در خطوط اول مطلب، هشدار میدهد: “در حالیکه مجاهدین خلق خود را فدایی آزادی توصیف میکند، این گروه هر چیزی هست مگر آزادی خواه.”
مایکل روبین پیشتر نیز در نشریه اگزمینر در چندین مطلب به نقد مجاهدین خلق به عنوان فرقه ای تروریستی و هشدار به برخی سیاستمداران مدافع این گروه پرداخته است. او مقاله اخیرش را با این جمله که عنوان یکی از مطالب پیشینش نیز بود آغاز میکند: “مجاهدین خلق فشارسنج فساد در واشنگتن است”.
این روزنامهنگار و تحلیلگر آمریکایی با شرح کوتاهی از گذشته مجاهدین خلق مطلب خویش را آغاز میکند:
“در حالی که این گروه خود را فدایی آزادی در ایران توصیف می کند، اما هر چیزی هست مگر آزادیخواه. ریشههای آن در ترکیبی از اسلام گرایی و مارکسیسم نهفته است. در آستانه انقلاب اسلامی 1357، این گروه هم با آیتالله روحالله خمینی متحد شد و هم علیه آمریکاییها و شرکتهای آمریکایی دست به ترور زد.
آیت الله خمینی به متحدان مجاهد خلق خود پشت کرد. در یک مرحله، سخنگوی آنها حذف شد و سازمان مجاهدین خلق از صحنه پاک شد. این گروه با صدام حسین متحد شد و نه تنها مقامات رژیم، بلکه مخالفان کرد عراقی و مردم عادی ایرانی را نیز کشت.”
به باور روبین، مجاهدین خلق تا اکنون تغییر چندانی نکرده است و امروز هیچ ارتباطی با خواستههای معترضین ایرانی برای آزادی و دمکراسی ندارد:
“امروز آنها خیلی بهتر از قبل نیستند: انقلاب جاری امروز ایران نشان دهنده پوچی ادعاهای پیشین مجاهدین خلق است. ایرانیها برای آزادی و دموکراسی تظاهرات میکنند، نه برای فرقهای که رهبرش هنوز حجاب دارد و سازمان را به شکل خودکامه اداره میکند.”
ضمن انتقاد به سیاستمداران غربی که دلارهای هنگفت مجاهدین را به جیب میزنند، او درباره عدم مشروعیت مجاهدین خلق در میان افکار عمومی ایرانیان به آنها هشدار میدهد:
“برخی از سیاستمداران آمریکایی ممکن است احساس کنند که با گرفتن پول نقد از مجاهدین خلق در ازای سخنرانی کوتاهی که در آن از سرفصل های تعیین شده مجاهدین صحبت میکنند، هیچ ضرری نمیکنند، اما اشتباه میکنند. حمایت از مجاهدین خلق هدیهای به جمهوری اسلامی است. به تبلیغات آیتاللهها کمک میکند که بگویند غرب از ایرانیها متنفر است و به آنها احترام نمیگذارد. سازمان مجاهدین خلق البته چنین واقعیتی را رد میکند.
آنها دروغ بزرگ را میپذیرند. سخنگویان مجاهدین خلق مدعی محبوبیت و حمایت مردمی هستند و به هر کس که از آنها انتقاد می کند با برچسب توطئه گسترده عوامل جمهوری اسلامی حمله میکنند، هر چقدر هم که این ادعا مضحک باشد. سازمان مجاهدین خلق اتحاد خود با صدام یا جنایاتی را که در کنار انقلابیون مرتکب شدند نادیده می گیرد.”
با توجه به اقدامات تبلیغاتی پرهزینه و سازمان یافته مجاهدین خلق در آمریکا، روبین خواستار بازرسی و حسابرسی درباره منابع مالی این تشکیلات در این کشور میشود. هشدار او چنین آغاز میشود:
“در حالی که جشنهای آنها پر زرق و برق هستند و به دنبال ایجاد هالهای از محبوبیت هستند، منابع مالی آنها مبهم است.”
او در ادامه مینویسد:
“اگر سازمان مجاهدین خلق واقعاً چیزی بیش از یک طرح سیاسی بود، آنها حساب و کتابهای خود را برای حسابرسی باز میکردند. درباره منشأ مبهم پولی را که از طریق سازمانهای پوششی برای جلب حمایت سیاستمداران آمریکایی و اروپایی میپردازند، توضیح می دادند. توضیح میدادند که چگونه مریم رجوی زندگی تجملی را تجربه میکند، همانطور که ظاهراً چند سخنگوی برجسته که گروه اجازه میدهد با افراد خارجی صحبت کنند.
هر سازمان غیرانتفاعی در ایالات متحده باید اظهارنامه مالیاتی ارائه دهد و درآمد و هزینههای خود را شفاف کند. سازمان مجاهدین خلق و شرکتهای تابعه آن ممکن است غیرانتفاعی نباشند، همانطور که دفتر مرکزی آن در ایالات متحده نیست، اما دلیلی وجود ندارد که این گروه نتواند داوطلبانه حداقل اطلاعات مورد انتظار و ارائه شده توسط هزاران سازمان غیرانتفاعی آمریکایی را ارائه دهد.
دست کم، علیرضا جعفرزاده، که اغلب به عنوان سخنگوی این گروه در ایالات متحده ایفای نقش میکند، باید اظهارنامه مالیاتی خود را درست مانند سیاستمداران آمریکایی منتشر کند. اگر او زندگی لوکسی دارد می توان گفت که این در حالی است که بسیاری از اعضای مجاهدین خلق در خانههای گروهی زندگی می کنند و ظاهراً اکثریت قریب به اتفاق درآمد خود را به گروه اهدا میکنند.
البته واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق هر بهانهای برای باز نکردن حساب و کتاب های خود خواهد داشت. آنها جنجال به پا خواهند کرد و هرگز یک حسابرس بی طرف را برای تایید مشروعیت سازمان خود استخدام نخواهند کرد. انجام این کار به معنای افشای تصویری است که آنها میخواهند به عنوان توهمی که ماهرانه برای افراد خارجی حریص یا ساده لوح ساخته اند، نشان دهند.”
روبین در انتهای مقاله از سیاستمداران آمریکایی و اروپایی میخواهد که مجاهدین خلق را از شر ابهامات خلاص کنند و هر پولی که به آنها پرداخت شده است را به جای اینکه به راحتی به سود خود برداشت کنند به گروههای ایرانی معترضی که واقعا برای آزادی در ایران مبارزه میکنند اهدا کنند.