با هماهنگی قبلی به دیدار آقای تقی شفیع زاده برادر محمد علی شفیع زاده در آمل رفتیم. آقای شفیع زاده که از دیدن ما بسیار خوشحال شد در ابتدا جویای اخبار و وضعیت فرقه رجوی در آلبانی شد که در این رابطه گزارشی از وضعیت فرقه رجوی و خیانت هایی که در جریان اتفاقات اخیر در ایران انجام دادند، توضیحاتی به ایشان داده شد. آقای شفیع زاده که شناخت خوبی از ماهیت فرقه رجوی دارد، گفت: من همان زمان که به دیدار برادرم رفتم به او گفتم شما به جایی نخواهید رسید و چه بسا مورد معامله قرار بگیرید و شما را از عراق اخراج کنند ولی او که مانند اعضای سازمان دگم بود گفت کسی نمی تواند ما را از اشرف بیرون کند و ما این منطقه را از دولت قبلی خریداری کردیم و سازمانهای چپ از ما حمایت می کنند! ولی اکنون شاهد هستیم که غرب به خاطر منافع خودش نه تنها آنها را از اشرف منتقل کرد بلکه از عراق هم اخراج کرد و به کشوری دور از مرزهای ایران منتقل کرد..
آقای شفیع زاده در مورد اعتراضات اخیر در ایران هم گفت: من به مانند بقیه مردم شاهد بودیم کسی به طرفداری از این گروه شعار نمی داد و این به خوبی نشان می دهد آنان در جامعه ایران جایی ندارند چون از همان روزی که دست به سلاح بردند و در جریان جنگ با دشمن مردم ایران همکاری کردند، از چشم مردم ایران افتادند.
ایشان گفت: من به خوبی برایم روشن شده که رجوی به دنبال قدرت طلبی بوده است و این قدرت طلبی راه به فساد می برد و برای رسیدن به قدرت حاضر شد تن به همکاری با غرب و اسرائیل و عربستان بدهد .
آقای شفیع زاده در صحبت هایش به نمونه ای از اخاذی رجوی ها اشاره کرد. او گفت وقتی به دیدار برادرم رفتم شماره تلفن خودم و بقیه افراد خانواده را به برادرم دادم و متاسفانه چندی بعد برادرم با ایمیل تماس گرفت و خواهان پول شد. وقتی مسئله را جویا شدم متوجه شدم که در شهر خودمان یعنی آمل نفرات دیگری هم از مجاهدین با خانوده هایشان تماس گرفته و خواهان دریافت پول شدند و هر کدامشان بهانه ای برای اخاذی داشتند. پس به برادرم جواب منفی دادم و او از این موضوع ناراحت شد و دیگر با ما تماس نگرفت.
در رابطه با این موضوع برای آقای شفیع زاده توضیح دادیم که این خطی بود که رجوی ها پیش گرفتند و بعد از سرنگونی صدام قصد اخاذی از خانواده ها را داشتند که خوشبختانه با هوشیاری خانواده ها این توطئه برملا شد.
بعد از گپ و گفت کوتاه با آقای شفیع زاده به خاطر محدودیت زمان بقیه صحبت هایمان را به دیدار بعد موکول کردیم.