رجوی ها تا بی نهایت با زن، زندگی و آزادی دشمن هستند – قسمت پایانی

بردگی مضاعف زنان در فرقه رجوی

در قسمت قبل گفته شد مریم رجوی در ظاهر دم از حقوق زنان می زند اما در عمل نه تنها زنان را از حقوق شان محروم می کند بلکه بر آنان فشار و ستم مضاعف هم روا می دارد.

زنان در فرقه مجاهدین خلق چه جایگاهی دارند؟

مریم قجر که در عراق ملکه ترور بود و در سرکوب اعضای ناراضی فرقه نقش تعیین کننده ای داشت و یکی از اصلی ترین موانع در محدود نگه داشتن زنان و مردان در فرقه رجوی از دنیای خارج از فرقه بود و تا قبل از سقوط صدام بارها و بارها در نشست های مختلف درونی گفته بود که نمی توان به اعضای خواهان جدایی اجازه جدا شدن داد و باید آنها را سرکوب کرد تا تسلیم شده یا نابود شوند و خط “خروج ممنوع” رجوی را در تشکیلات فرقه اجرا می نمود و همچنین یکی از اصلی ترین مهره های رجوی در پیشبرد خط حرام اعلام کردن ازدواج و “کانون فساد” خواندن خانواده و جدا کردن کودکان خردسال از والدین شان و فرستادن آنها به خارج از عراق بود تا انگیزه زندگی و امید را در دل مادران و پدران شان نابود کند، از وقتی که به خارج رفته ادعاهایی می کند که هیچ کدام با واقعیت این فرقه همخوانی ندارد.

او درباره زنان مدعی است که در فرقه مجاهدین زنان ارزش یافته و مسئولیت دارند. اما آیا این ادعا واقعیت دارد؟ جایگاه واقعی زنان در تشکیلات فرقه رجوی چیست؟

برای پاسخ به این سوالات کافی است آنچه این تشکیلات از خود نمایش می دهد را مورد نظر قرار دهیم.

*مسئول اول بودن زنان در فرقه مجاهدین

مریم قجر مدعی است که از سال 1370 تا کنون مسئول اول فرقه مجاهدین یک زن بوده است. اما در واقعیت چنین نیست. رجوی ها یک زن را برای نمایش به عنوان مسئول اول معرفی می کنند اما عملا او هیچ کاره بوده و همه تصمیمات با رجوی هاست.
کافی است به آنچه دستگاه تبلیغاتی فرقه منتشر می کند توجه شود تا مشخص گردد که مسئول اول فرقه یک مترسک بیش نیست و در همه جا و همه حال این رجوی ها هستند که حرف آخر را می زنند و زنانی که در این موضع قرار داده می شوند تنها آن عنوان را یدک می کشند.

اگر عضوی بمیرد این رجوی یا مریم قجر هستند که باید پیام بدهند.
اگر خطی قرار است جاری شود این رجوی یا مریم قجر هستند که باید دستور آن را بدهند.
اگر ملاقاتی قرار است صورت بگیرد این مریم قجر است که باید در آن ملاقات حضور داشته باشد.
اگر برنامه ای هست، این مریم قجر است که باید در آن برنامه سخنرانی داشته باشد.

خلاصه آن که همه جا رجوی ها هستند که حرف آخر را می زنند. خود مسئول اول نیز در هنگام انتخاب باید اعلام کند که هنرش در این است که جا پای مریم می گذارد و در رجوی ذوب خواهد شد و خودش هیچ است!

* سطح علمی و تخصص زنان در فرقه مجاهدین

چند زن را در فر قه مجاهدین می شناسید که بعد از عضویت در این فرقه توانسته باشند مراتب علمی بالاتری نسبت به آنچه که قبل از حضور در فرقه بودند کسب نمایند؟ در جواب این سوال باید گفت که هیچ زنی چنین وضعیتی ندارد.

آیا زنی از اعضای فرقه را سراغ دارید که بعد از عضویت در فرقه مدارک علمی بالاتر یا تخصصی بیشتر از آنچه که قبل از عضو شدن در فرقه داشته را کسب کرده باشد؟ جواب این سوال نیز خیر است.

آیا هیچ یک از زنان عضو فرقه از زمانی که عضو این فرقه شده اند توانسته اند یک عنوان ورزشی کسب کنند یا در یک رشته ورزشی پیشرفت کرده باشند؟ یک فیلمنامه بنویسند یا یک فیلم را کارگردانی بکنند؟ یک مقاله علمی در یک مجله معتبر چاپ کرده باشند؟ یک کار علمی مشخص یا یک فعالیت اجتماعی معین که عام المنفعه باشد انجام داده باشند؟

اصلا چرا راه دور برویم، آیا کسی هست که دیده باشد یکی از زنان عضو مجاهدین، آزادانه و بدون کنترل به یک مطب پزشک، یک خیاطی، یک سینما، یک پارک، یک هتل یا یک مکان خارج از فرقه برود؟

مجموعه زنان تربیت شده در این فرقه، که پزشک، مهندس، کارگر دارای تخصص، هنرپیشه، کارگردان، ورزشکار، مقاله نویس، سخنور، کار آفرین و هر چه که ممکن است زنان امروز در سراسر جهان به آن رسیده اند شده باشد، یک مجموعه تهی است.

خلاصه کنم، رجوی ها نه تنها باعث پیشرفت زنان نشده اند بلکه آن چه که از زنان فرقه ساخته اند در مقایسه با آنچه که این زنان از نظر علمی، تخصصی، اجتماعی و . . . تا پیش از پیوستن به فرقه بوده اند نیز بسیار بسیار پائین تر است چه رسد به اینکه با زنان در دنیا مقایسه شوند.

این زنان نه تنها از نظر علمی و تخصصی پسرفت داشته اند بلکه از بسیاری جهات نیز از حقوق خود محروم شده اند. آنها نمی توانند ازدواج کنند. نمی توانند مادر باشند. نمی توانند به صورت آزادانه به بیرون از فرقه تردد داشته باشند. نمی توانند غیر از آنچه که رجوی ها برای شان تعیین می کنند خواسته ای داشته باشند. نمی توانند حتی رنگ و نوع لباس خود را تعیین کنند. نمی توانند برای بیماری شان نزد پزشکی که خودشان انتخاب می کنند بروند و در بسیاری موارد حتی اجازه رفتن به پزشک را ندارند. تعداد زیادی از آنان با دستور رجوی ها رحم های شان برداشته شده و دچار نقض عضو شده اند. این زنان حتی ساده ترین امکاناتی که زنان جامعه دارند را ندارند و از بسیاری از کارهای معقول، مشروع و معمولی که زنان جامعه انجام می دهند محروم هستند. نمی توانند با کسی دوست باشند چون دوست شدن در این فرقه ممنوع است. نمی توانند آزادانه فکر کنند چون فکر کردن در این فرقه جرم است. نمی توانند آزادانه قدم بزنند و حق تنها بودن را ندارند و بسیاری موارد دیگر که می توان به این لیست اضافه نمود.

خلاصه کنم، زنان در فرقه رجوی تحت ستم و استثمار مضاعف قرار دارند زیرا علاوه بر اینکه همچون مردان عضو فرقه از بقیه دنیا قطع و از پایه ای ترین حقوق خود محروم شده اند، در جلسات رقص رهایی مورد استثمار جنسی قرارگرفتند و تعداد زیادی از آنان با خارج کردن رحم دچار نقض عضو شدند.

صالحی

خروج از نسخه موبایل