نجات در هفته ای که گذشت – شماره 75

مروری بر مطالب 8 الی 13 بهمن ماه 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 8 بهمن

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

تقدیم به مادران و خواهران منتظر

نقاشی هایش را برای فروش جلوی خودش چیده بود و خودش هم سخت مشغول نقاشی بود؛ ساده و قشنگ و رنگ ها را ماهرانه ترکیب می کرد، حرفه ای تر از یک دخترک هفت هشت ساله کار می کرد….
گفتم که بعضی مادرها هستند که بچه هایشان را برده اند و حالا سال هاست منتظر بچه هایشان هستند. برایشان چی می شه کشید؟ پرسید بچه دزد برده؟ گفتم آره اما نه به این سادگی که فکر می کنی!
… حین کشیدن توضیح می داد که در این اتاق از پنجره نور نمیاد از عکس بچه این مادره است که نور میاد فقط. اتاق در هم نداره فقط پنجره داره که اگه کسی خبر کرد بشنوه و ببینه هیچ کسی هم تو اتاق نیست اگه باشه هم انگار نیست، مادره هم دستش بازه برای بچه اش….

پادکست باخبر باش – قسمت 10

دهمین پادکست باخبر باش مروری دارد بر:
– اختلافات مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها و خاندان پهلوی – از توییت نور پهلوی تا واکنش ملازاده مدیر شبکه ضد شیعه تا موضع گیری های قلم به مزدان مریم رجوی نسبت به داستان وکالت دادن به رضا پهلوی. ظاهراً یکی از مزدبگیران مجاهدین گفته به تعداد وکالتها کانون شورشی در ایران داریم!
– محبوبیت مجاهدین خلق در ایران – مسأله ای که فقط و فقط خود سازمان به آن معتقد است. آنچنان در این توهم فرو رفته اند و آنقدر تکرار کرده اند که خودشان هم باورشان شده است تا آنجا که فحش خوردن و موضع گیری های مخالف را دلیلی بر اثبات ادعای خود مبنی بر برخورداری از پایگاه مردمی در درون ایران عنوان می کنند.
– تظاهرات اتوبوسی مجاهدین خلق در پاریس: از شرکت کنندگان در تظاهرات تا شعارها تا واکنش عمومی به این قضیه
– نگاهی به برگزاری نماز جماعت در پایگاه مجاهدین خلق در آلبانی: از امام جماعت کراواتی که در حوزه درس خوانده تا نحوه برگزاری نماز

مجاهدین و خانواده – دو کلمه متضاد

نیمه پنهان – افشاگری باقر محمدی در رابطه با مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق

… مرا صدا کردند و تذکر دادند این چه کاری است که کرده ای. مرز سرخ را رد کردی. تماس با خانواده نداریم. باید تماس را قطع کنی. من هم گفتم نمی کنم، بعد از 32 سال آن ها را پیدا کردم. اصلاً قطع نمی کنم و کلی بحث های دیگر. تا این که یک روز رفتم پیش مسئولم گفتم چرا این همه مدت به من دروغ گفته اید و با من صادق نبودید. تمام حرف های شما در مورد خانواده دروغ است و بعد از این جریان من را دلداری می دادند و تقصیر را گردن دیگر مسئولین می انداختند و هر دری می ‌زدند که من را آرام کنند که من آن ها را ببخشم. ولی از آنجایی که دست همه آن ها برایم مثل روز برایم روشن شده بود، با خودم گفتم هر طور که شده باید از این سازمان لعنتی بزنم بیرون….

چند کلمه ای در باب سیمای نفاق

… هدف این فرستنده تلویزیونی پرهزینه ترتیب یک جنگ روانی علیه مردم، در راستای مأیوس و نا امید کردن آن ها از این که ما قادر به حل مشکلات خود بوده و امکانات بالفعل و بالقوه قابل اعتنایی دررساندن کشورمان به قله های ترقی و مطرح شدن به عنوان یکی ازکشورهای مهم جهان هستیم، می باشد.
… آن ها مواردی را که به نفع نامشروع خود می دانند با بزرگ نمایی بی نظیر منتشر کرده و در این راه از رویه “یک کلاغ چهل کلاغ” پیروی می کنند و درعوض اخباری را که در افشای چهره کریه خود و اربابانشان می باشد، با شدت و حدت باور نکردنی سانسور می کنند!
اخباری که حتی رسانه های خود اربابان کم و بیش آن ها را با کم و کسرهایی منتشر می کنند…

چرا مسعود رجوی به ماجرای ازدواج حنیف نژاد و پوران بازرگان اشاره ای نمی کرد

… رجوی همواره به بنیانگذاران سازمان می بالید و از آن ها تعریف و تمجید می کرد. البته بنیانگذاران را محمد حنیف نژاد و علی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن معرفی می کرد در حالی که سازمان مجاهدین در سال 1344 توسط سه تن به نام های محمد حنیف نژاد و سعید محسن و عبدالرضا نیک بین تاسیس شده بود و عبدالرضا نیک بین در همان سال های نخست از سازمان جدا می شود. موضوعی که ذهنم را به خود مشغول کرد این بود که هرگز ندیدم و نشنیدم که رجوی از عبدالرضا نیک بین اسمی ببرد!
… رجوی هیچ وقت به ما نگفت بنیانگذار سازمان محمد حنیف نژاد زنی داشت به اسم پوران بازرگان! همیشه به نحوی درباره محمد حنیف نژاد حرف می زد که افراد فکر کنند بنیانگذار سازمان مجاهدین به دلیل امر مبارزه تشکیل خانواده نداده است. محمد حنیف نژاد را مربی و مرشد خودش معرفی می کرد… اگر می گفت بنیانگذار سازمان مجاهدین متاهل بود و مبارزه هم می کرد، آن وقت انقلاب طلاق وی زیر سؤال می رفت و دیگر کسی انقلاب من در آوردی رجوی را به سادگی قبول نمی کرد. دیگر طلاق اجباری و جدایی زن و مرد معنایی نداشت. دیگر بندهای انقلاب درونی و ایدئولوژیک رجوی جلو نمی رفت و در نطفه خفه می شد. مهم تر از همه دیگر مریم رجوی هم نمی توانست چنین جایگاهی را تصاحب کند و نزد اعضا محبوبیت داشته باشد….

*یکشنبه 9 بهمن

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

تقدیم به پدران چشم انتظار

… فرقه ضد انسانی و ضد خانواده مجاهدین خلق، پدران اعضای گرفتار را عامدانه از دیدار عزیزانشان که در کمپ اشرف 3 در اسارت نگاه داشته محروم ساخته است. بودند پدرانی همچون ولی الله قدیمی و سایر عزیزان که در فراق فرزند چشم از این دنیای ناشناخته فرو بستند بدون آن که بتوانند برای آخرین بار فرزندانشان را در آغوش بگیرند….

چگونه مجاهدین خلق از یک دختر بچه نیروی انتحاری ساختند

… ندا در 26 سالگی در اوج جوانی خود را قربانی مریم رجوی کرد… ندا خودش را به آتش کشید و هیچ تیمی برای نجات او اقدام نکرد. فردی به نام محسن عباسی یکی از افراد رده بالای مجاهدین به تیم اجازه نداد ندا را نجات دهند و به این ترتیب ندا حسنی جان خود را از دست داد.
… ندا حسنی به همراه برادرش علیرضا جذب سازمان مجاهدین شد. هنگامی که وی تحت تاثیر تبلیغات عوامل مسعود و مریم رجوی برای رفتن به عراق قرار گرفت، در کانادا زندگی می ‌کرد و در دانشگاه کارلتون اتاوا در رشته انفورماتیک تحصیل می‌ کرد. وی با تبلیغات منفی سازمان تحصیلاتش را رها کرد و به بهانه یک دوره ۶ ماهه آموزشی به پادگان اشرف در عراق منتقل گردید.
انتقال ندا حسنی به پادگان اشرف در سال ۱۳۷۶ صورت گرفت اما برخلاف وعده سران سازمان زندگی اجباری در فضای منزوی قرارگاه اشرف به‌ جای ۶ ماه، ۵ سال به طول انجامید! در پایان سال ۱۳۸۱، پس از حمله آمریکا به عراق، حدود ۳۰۰ نفر دیگر از اعضای سازمان که زبان انگلیسی بلد بودند به اروپا و مشخصاً مقر سازمان در فرانسه منتقل شدند. ندا حسنی نیز به انگلیس و لندن منتقل شد….

برای پدران اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق

… این به عنوان یک خط تشکیلاتی و عقیدتی در فرقه رجوی پیش برده می شد تا سایر اعضای سازمان این را مد نظر داشته باشند که شخصیت مسعود رجوی در این روزگار به مانند حضرت علی (ع) است. کما این که عین همین خط و سیاست در خصوص شخص مریم رجوی انجام می شد. یعنی او را حضرت فاطمه (س) و زینب زمانه معرفی می کردند تا آنجایی که واژۀ “السلام علی سیده نساء العالمین” را در خصوص مریم رجوی به کار می بردند و هنوز هم به کار برده می شود و در انتهای نمازهایشان این عبارت قبل صلوات خاتمه نماز به کار برده می شود!
… کسانی که چون خانواده و عشق به خانواده را در تضاد با اهداف خود می بینند، اعضا را از تماس با خانواده هایشان محروم کرده اند. چه بسیار پدران و مادرانی که سال ها در بی خبری و در حسرت دیدار عزیزان شان روزگار گذراندند و حسرت به دل از دنیا رفتند. چه بسیار والدینی که تنها آرزوی شان در سال های پایانی عمر دیدار عزیزان شان است….

حنیف اصرار داشت کسی قطب نشود، اما مسعود رجوی شد

… محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران تشکیلات مجاهدین خلق در همان سال های آغازین تشکیل سازمان، از شکل گرفتن کیش شخصیتی پرهیز داشت. با این وجود، عملکرد سران و نیروهای تشکیلاتی مجاهدین خلق چنان بود که نه تنها خود حنیف ‌نژاد، بلکه افراد دیگری نیز از پی او تبدیل به قطب تشکیلات شدند. پررنگ‌ ترین قطب در طول بیش از نیم قرن تاریخ مجاهدین، شخص مسعود رجوی بوده است.
… امروز این بت واره در خصوص مسعود رجوی چنان شده است که در حالی که او هیچ حضور فیزیکی در تشکیلات ندارد، کماکان مورد پرستش است. هیچ یک از اعضای گروه اجازه ندارند درباره او سوال کنند و جویای زنده یا مرده بودن او بشوند. او گویی ابر انسانی است که در ظرف زمان و مکان نمی ‌گنجد. همچنین، اشعه‌ هایی از هاله تقدسی که دور مسعود رجوی را تنیده است به مریم رجوی نیز می رسد چرا که او برترین زن تشکیلات است که پیش دیگر افراد حرمسرا با او “یگانه” شده است. بنابراین، در غیاب رییس فرقه، این مریم است که نقش اسطوره قابل پرستش را ایفا می کند.

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه مجاهدین خلق

چند روزی می ‌شود که تصویر و فیلم نماز جماعت مجاهدین خلق در فضای مجازی درحال دست به دست شدن است. با وجود انتشار خاطرات اعضای سابق گروه تروریستی مجاهدین خلق، اما هیچ کس به صورت دقیق نمی ‌داند دقیقا چه چیزی به زنان اردوگاه اشرف پشت آن دیوارها گذشت و نمازگزاران این تصویر چه ظلم‌ ها و تجاوزهای جنسی ‌ای بر اعضای خود روا کردند….
هر بار که صدای اعتراض و یا مطالبه‌ ای از زنان ایرانی شنیده می ‌شود؛ در آن طرف جهان مریم رجوی سرکرده فرقه رجوی در حمایت از زنان ایرانی سینه سپر و افاضاتی در رابطه با آزادی خیالی زنان از بند ظلم حاکمیت ارائه می‌ کند.
… فرد انقلاب کرده باید خود را به “قله آرمانی” در سازمان برساند و این قله برای زنان با پذیرش به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود تا زنان این سازمان خود را کاملاً در حصار این فرقه و به بی ‌امیدی کامل برسند.

*دوشنبه 10 بهمن

در این روز کلاً 6 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

تبلیغات پولی – این بار به نام کنفرانس عربی، اسلامی

اسلامی که مریم رجوی به آن معتقد است

… اسلام رجوی ها، اسلامی است که ترور می کند، اسلامی است که مردم بی گناه شهر را به آتش می کشد، اسلامی است که عوامل بی گناه را شکنجه کرده و پوست سر می کند، اسلامی است که برای کشتن مردم کشورش با دشمن همکاری همه جانبه ای دارد، اسلامی است که طلاق اجباری را برای همه افراد جامعه طلب می کند، اسلامی است که همه زنان عالم را در اختیار سرکرده فرقه قرار می دهد….
کسانی که در جلسه حضور دارند و برای دریافت پول و پرکردن شکم شان به این کنفرانس آمده اند، اصلاٌ حرف های مریم رجوی برایشان مهم نیست که چه می گوید و از چه اسلامی حرف می زند . اما برای خانم رجوی دم زدن از اسلام دموکراتیک و انقلابی بیشتر به تف سر بالا شبیه است. چون مسائلی بیان می کند که در تضاد کامل با آن ها رفتار می کند. رجوی جرات ندارد اصل مطلب را بگوید. جرات ندارد از دگردیسی بگوید که اتفاق افتاده است. نمی تواند بگوید ما در واقع لائیک هستیم. مجبور است به شکل ظاهری هم شده اسلام را در پس شعارهایش یدک بکشد. در مناسبات فرقه ای رجوی هیچ نشانه ای از اسلام دیده نمی شود. مجاهدین خلق مبلغان اسلام دموکراتیک نیستند بلکه با این شعار و عملکرد تیشه به ریشه اسلام می زنند….

نگاهی به تاریخ خیانت بار مجاهدین خلق – قسمت هفتم و آخر

تشکیل ارتش آزادیبخش و شیوه های جذب نیرو در خاک عراق

… آخرین گام از تقلاهای رجوی تحت عنوان “عملیات راهگشایی” برای نیروگیری از داخل کشور است. در این طرح رجوی در اوج استیصال به واحدهای عملیاتی خود دستور داد حتی چوپانان را از سر گاو و گوسفندانشان در مناطق مرزی ایران دزدیده و به خاک عراق بیاورند تا شاید وی بتواند از آنان برای خود نیرو تربیت کند! تا در خدمت ارتش صدام علیه مردم ایران بجنگند.
… رجوی معتقد بود که جمهوری اسلامی ایران با تمام قوا مرزها را بسته و نمی گذارد تا سازمان به ملاء اجتماعی اش وصل شود در حالی که به اعتقاد رجوی انبوهی نیروهای هوادار در آن طرف مرز منتظر بودند که می خواستند به تشکیلات مجاهدین بپیوندند.
… تلاش رجوی برای جذب نیروهای جدید برای تشکیلات مجاهدین کاملاً قابل درک بود و تقریباً کسی نبود که بخواهد به دلخواه خود به تشکیلات مجاهدین بپیوندد.
بنابراین او باید طرح ها و سناریوهای مختلفی را چه در کشورهای اروپائی و آمریکا و چه کشورهای همجوار ایران و چه از طریق مرزها به کار می بست تا بتواند اعضای جدیدی را جذب تشکیلات مجاهدین کند….

*سه شنبه 11 بهمن

در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

قرار بود تنها دو سال در عراق بمانید

… رجوی فکر می کرد با رفتن به عراق می تواند از شکاف جنگ ایران و عراق استفاده کند و خطش را پیش ببرد. مریم رجوی و مهدی ابریشمچی در گفته هایشان عنوان کردند که اگر حضور در عراق زمانبر شود به ضرر سازمان است و خط سازمان خواهد سوخت.
… اما آن ها سال ها در عراق ماندند و در کنار صدام بودند. در این سال ها رجوی ها اعتراف نکردند که رفتن به عراق یعنی سوختن سازمان و از بین رفتن خط و خطوط آن ها! و مریم رجوی حرف خود را فراموش کرده است و حاضر نیست به شکست مجاهدین اعتراف کند! چرا آن ها اعتراف نمی کنند که رفتن به عراق به مثابه نابودی سازمان مجاهدین و استراتژی که دنبال می کردند، بوده است؟ مجاهدین خلق در عراق به چه پیروزی بزرگی دست یافتند؟…

رد صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا به خاطر پول گرفتن از مجاهدین

… مایکل روبین کارشناس آمریکایی با اشاره به پول پاشی ‌های این گروه در میان مقامات آمریکایی بیان می‌ کند که دریافت پول از این گروه یک ملاک برای عدم صلاحیت احراز سمت های رده بالا در آمریکاست: “هدایای مجاهدین خلق، به دماسنج فساد در واشنگتن تبدیل شده است. با توجه به ظرفیت مالی مجاهدین خلق، سرشت فرقه‌ ای آن، تاریخ تروریستی ‌اش که شامل قتل آمریکایی ها هم می‌ شود، اتحاد پیشین اش با صدام حسین و امتناعش از شفافیت در هر یک از این زمینه ‌ها. اکنون زمان آن رسیده که پرده برافتد. گرفتن هر پول یا هدیه ای از مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت، سازمان جوامع ایرانی – آمریکایی یا هر کدام از شاخه های محلی ‌اش، یک ملاک برای عدم احراز صلاحیت سمت‌ های رده بالا در آمریکاست.

رابطه فرهنگی مجاهدین با سیانور

… “هر عضو تیم عملیاتی مجاهدین خلق ملزم بود که ۴ قرص سیانور را به همراه داشته باشد که دو تای آن در کمربند جاساز می ‌شد، یکی زیر زبان و یکی هم در جایی در دسترس ‌تر مانند جیب گذاشته می ‌شد. طبق آموزه‌ های تشکیلاتی، تأکید بر این است که در زمانی که خطر دستگیر شدن وجود دارد، فرد کپسول سیانور زیر زبان را با دندان بشکند و خرده شیشه ‌ها را در دهان بچرخاند تا با زخم شدن زبان و دهان سم سیانور به سرعت جذب خون شود و منجر به مرگ سریع فرد شود. یکی از آموزش‌ ها طریقه گرفتن دهان است. باید با دو دست دهان را بگیرید تا ناخودآگاه تف نکنید.”
“سیانور” آنچنان تأثیری بر فرهنگ چریکی و تصفیه سازمانی و قدرت انتخاب تا پای مرگ داشته است که دست مایه ساخت یک اثر سینمایی با همین نام شده است. چرا که از ابتدای تأسیس سازمان مجاهدین خلق، همواره خودکشی با سیانور بخشی از فرهنگ تشکیلاتی آن بوده است. برای همین نوع رویارویی اعضای سازمان مجاهدین خلق با مرگ در همین موضوع قابل بازنمایی است….
این اثر سینمایی مضمونی سیاسی دارد و به مقطعی از زندگی مجید شریف ‌واقفی و مرتضی صمدیه ‌لباف – دو تن از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق در مقطع پیش از انقلاب – و کشمکش‌ های سیاسی و عقیدتی آنان می‌ پردازد….

آمریکا حاضر نیست حتی ویزای یک هفته‌ ای به مریم رجوی دهد

… واقعیت این است که دوران اپوزیسیون نمایی مجاهدین ضد خلق تمام شده است زیرا پیشینه این فرقه تروریستی قابل کتمان نبوده و نیست و هر کسی که با کارت آن ها بازی کند سوخته محسوب می شود.
اما غیرقابل انکار است که استفاده ابزاری غرب از آن ها ادامه دارد و به عنوان یک اهرم فشار علیه مردم ایران به کار گرفته می شوند.
این که آمریکایی ها این قدر روی این مهره های سوخته و از دور خارج شده مانور می دهند دلیل بر آلترناتیو بودن آنان نیست وگرنه در هر دوره ای از ریاست جمهوری های آمریکا، می توانستند از این گروه به شکل بهتری استفاده کنند، مثلاً به مریم رجوی یک ویزای یک هفته ای بدهند تا به آمریکا برود و برای هواداران خودش سخنرانی کند و یا حتی یک سفر توریستی داشته باشد ولی دریغ از یک ویزای یک ساعته چه برسد به اقامت یک هفته ای!…

5 سال انفرادی به جرم آن که می خواستم از تشکیلات مجاهدین خلق کناره گیری کنم

فرهاد جواهری یار، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در کتاب خود با عنوان “از اوین تا ابوغریب” به گوشه هایی از جنایات سازمان علیه اعضای خود و افرادی که با اعتماد کامل به سران این گروه، جذب تشکیلات شدند، اشاره می کند سازمان مجاهدین خلق، در حالی ادعای آزادیخواهی و پیاده سازی اصول دموکراسی را دارد که تحمل کوچک ترین انتقاد و اعتراض و مخالفتی را ندارد و به شدیدترین شکل ممکن با عامل آن برخورد می کند. اردوگاه مجاهدین خلق مسیری یک طرفه است که تنها درب ورودی آن باز است. از آن پس فرد باید رباتی باشد و یا بنده ای کاملاً مطیع. بی هیچ فکر و عقیده و نظری. کسی که وارد تشکیلات مجاهدین خلق می شود باید تمام آرزوها، افکار و عقاید و برنامه ریزی ها و آینده اش را و در کل زندگی اش را پشت درب بگذارد و وارد شود….

*چهارشنبه 12 بهمن

در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

چالش ‌های کارگردان فیلم سرهنگ ثریا

لیلی عاج کارگردان و نمایش نویس:
“تبدیل مدیوم تئاتر به سینما بزرگترین چالشم بود. در تئاتر روایت، شخصیت پردازی و زوایه دید نسبت به مدیوم سینما متفاوت است.
در فیلم سرهنگ ثریا، قهرمان زن و در تئاتر بابا آدم، قهرمان مرد است. روایت و زاویه دید هم تغییر کرده است.
هر آنچه که اقتضای تغییر مدیوم بوده است را در حد تجربه خودم انجام داده‌ ام تا قصه را در سینما روایت کنم.
در تئاتر از کل به جز می ‌رسیم و همه چیز در لانگ شات اتفاق می‌ افتد. بنده در ساخت فیلم سینمایی سرهنگ ثریا ساخت بسیار دشوار و سختی را به دلیل تبدیل قصه از تئاتر به سینما تجربه کردم.
در تئاتر با مخاطب ارتباط مستقیم داریم. بازخوردها را دریافت می ‌کنیم. هر وقت بخواهم نمایشنامه ‌ام را منتشر کنم بعد از اجرای عموم چاپ می‌ کنم چون اصلاح می ‌شود اما در سینما این امکان را ندارم.
خیلی منتظر هستم تا بازخوردهای فیلم سینمایی سرهنگ ثریا را ببینم و نقاط ضعفم را پیدا کنم و این گونه خیلی با آمادگی بیشتر برای فیلم دوم گام بردارم. چون ساخت فیلم دوم دشوارتر از فیلم اول است.
همیشه به این فکر می‌ کنم که چه قصه‌ ای دل آدم‌ ها را به دست می‌ آورد. باید قصه ‌ای برای گفتن داشته باشیم که برای مخاطب جذاب باشد؛ حال این که مدیوم آن در تئاتر یا سینما باشد در درجه دوم اهمیت است.
در حال حاضر در آخرین روزهای پس از تولید فیلم سرهنگ ثریا قرار داریم و تمام تمرکزم را بر روی این فیلم گذاشته ‌ام….”

رکب مجاهدین به آمریکایی ها در فراری دادن سران فرقه از مقر اشرف

… . افسر آمریکایی که مسئول کمپ تیف بود اظهار داشت در ملاقاتی که فهیمه اروانی و مژگان پارسایی با آن ها داشتند مدعی شدند تمامی این افراد بیمار و از کارگران آشپزخانه اشرف هستند که به قصد معالجه از نیروهای آمریکایی درخواست کردند در اسرع وقت آن ها را به اروپا اعزام نماییم و هم اکنون این افراد به بغداد منتقل شدند و بلافاصله به اروپا انتقال داده خواهند شد.
وقتی من متوجه این موضوع شدم به مسئول کمپ تأکید کردم افرادی که در عکس ملاحظه می کنید نه کارگر آشپزخانه هستند و نه بیمار بلکه همگی از مسئولین تراز اول و از عوامل اصلی مجاهدین هستند و قصد دارند با فریب نیروهای آمریکایی آن ها را از عراق فراری بدهند. وقتی افسر امریکایی متوجه رکب مجاهدین شد بسیار متعجب شد و سریعاً برای بازگشت افراد مذکور اقدام کرد. جالب آن که همه افراد مورد نظر که قصد فرار از عراق را داشتند مجدداً پس از آشکار شدن رکب سرکردگان مجاهدین به کمپ اشرف مسترد شدند….

اوج فریبکاری مجاهدین خلق با ترفند اخلاقیات

… اخیراً گروهی هکری عکس هایی خصوصی از همسر رضا پهلوی منتشر کرده است، به درست یا غلط این ماجرا کاری نداریم. اما موضعگیری مسعود رجوی در محکوم کردن این حرکت، ژستی مضحک برای کسی است که کارنامه ای ننگین از نقض حقوق بشر را دارد و قطعاً ناظران آگاه و فهیم به تاریخ معاصر، گول چنین نمایش هایی را نخواهند خورد.
… جنایات رجوی ها در زندان های انفرادی، گناهی نابخشودنی است که با این ژست های اخلاق مدارانه آقا مسعود، فراموش نمی شود. تباه کردن عمر و جوانی هزاران انسان صادق، با نیت های اولیه پاک و زلال، مگر کم جنایتی است؟…

رجوی به تمام معنا به دیدگاه “هدف وسیله را توجیه می کند” معتقد است

به نظر می رسد که رجوی دچار آلزایمر شده باشد چرا که اخیراً با رِندی مدعی شده که در اعتقاد او “هدف وسیله” را توجیه نمی کند! بنابراین لازم دیدم برای افشای واقعیت مناسبات فرقه رجوی به نمونه هایی از روش های غیرانسانی که رجوی ها برای رسیدن به اوهام و اهداف ضد ایرانی خود به آن ها دست زدند اشاره کنم. این نمونه ها عبارتند از:
– مجاز نمودن اقدامات تروریستی و وحشت آفرین همچون بمب گذاری و کشتار در کوچه و خیابان و حتی ترور کسانی که فقط ظن حمایت از جمهوری اسلامی درباره آنان می رفت یا فقط به جرم داشتن ریش متهم به حزب اللهی بودن می شدند.
– مجاز نمودن شکنجه برای رسیدن به هدف و اطلاعات خاص که نمونه بارز آن شکنجه و کندن پوست سر سه تن از اعضای کمیته در سال 1360 بود….
مطالعه ی مشروح این مقاله را به علاقه مندان سایت توصیه می کنیم.

روش تهیه موتور برای ترورهای مجاهدین خلق

مجاهدین در دهه 60 بیش از 12 هزار ایرانی را ترور کردند و برای این پروژه طولانی و جانکاه مردم‌ کشی نیز معمولاً از واحدهای عملیات موتوری استفاده می ‌کردند. موتورسیکلت‌ ها را از کجا می‌ آوردند؟ از طریق ترور صاحبانشان!
در دهه 60، سازمان مجاهدین خلق گمان می‌ کردند و به قول خودشان تحلیل و ارزیابی می ‌کردند که با ترورهای گسترده و سراسری می ‌توان انقلاب نوپای ایران را شکست داد. هدف اولیه این ترورها نیز مسئولان نظام و انقلابیون و روحانیون مشهور بودند ولی خیلی زود ترور رسید به مردم عادی….

نگاهی به کتاب میلیشیا

میلیشیا به معنای چریک و یا یک نیروی مسلح مردمی است. این نام، مشی و تاکتیک این تفکر یقیناً ما را به یاد سازمان مجاهدین خلق می ‌اندازد، چرا که در همان سال ‌های انقلاب این کلمه و هدف تشکیل میلیشیای مجاهدین خلق را بارها از زبان آن ها شنیده‌ ایم.

… کتاب “میلیشیا” به قلم مریم رمضانی نیز تلاش کرده به ‌واسطه یک رمان به برخی از نکات مربوط به سازمان بپردازد. این کتاب حول محور وقایع دهه ۱۳۶۰ می ‌گذرد و مخالفت‌ های سازمان مجاهدین خلق با حکومت نوپای جمهوری اسلامی که در نهایت این مخالفت از نگاه‌ های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی شروع و به خشونت می ‌رسد.
رمان در دل داستان، داستان جدیدی خلق می‌ کند و همزمان در فصل‌ بندی‌ های مشخص این دو قصه را جلو می ‌برد. ما با شخصیت نویسنده‌ ای مواجه هستیم که قدرت تکلم ندارد و گویی که بدون قضاوت به شنیدن قصه “عطا” نشسته است.
… تاب به نفوذ سازمان مجاهدین خلق به عمیق ‌ترین لایه‌ های زندگی خانوادگی اشاره دارد. نفوذ آن‌ قدر زیاد است که یک زندگی مشترکی که با یک عشق آغاز شده، به انحطاط کشیده می‌ شود….
روایت “میلیشی” روایت مغزهایی است که درون سازمان مجاهدین خلق زنگ زده ‌اند و پوسیدگی ‌شان بر مردم اطرافشان هم اثر می ‌گذارد و آن ها را آزار می ‌دهد.

خروج از نسخه موبایل