نسل انقلاب، اسیر در زنجیر دروغ و فریب مسعود رجوی – قسمت اول

انقلاب 57 یکی از با شکوه ترین جنبش های اجتماعی و سیاسی بود که تاریخ معاصر کمتر نمونه آن را بیاد دارد. حضور گسترده تمامی آحاد مردم ایران از پیر و جوان، زن و مرد، همه اصناف و اقوام مختلف و اتحاد و همبستگی بی سابقه مردم حول یک رهبری در آن مقطع، رمز پیروزی انقلاب 57 بود که با آمیزه های مترقی اسلامی تبلیغ می شد. شکستن طلسم اختناق و دیکتاتوری سالها و باز شدن فضای سیاسی جامعه این فرصت را در اختیار احزاب و گروههای مختلف قرار داد تا هر کدام هویت و ماهیت و برنامه های خود را در معرض انتخاب مردم بگذارند.

در این میان سازمان مجاهدین خلق که شعار اسلام انقلابی و حمایت از کارگران و دهقانان و برابری زن و مرد را در معرض انتخاب افکار عمومی قرار داد مورد اقبال اجتماعی برخی از جوانانی قرار گرفت که در منتهای صداقت و با اعتقادات و احساسات پاک، تصمیم گرفته بودند که تمامی سرمایه عمر و جوانی خود را فدای خوشبختی و رفاه اجتماعی مردم خود کنند. و در این مسیر مجذوب شعارهای فریبنده مجاهدین خلق و شخصیت کاریزماتیک مسعود رجوی شدند.

بسیاری از جوانان که از سال 57 در متن و کوران انقلاب قرار گرفته بودند، تحت تاثیر آن شعارهای جذاب احساس کردند مجاهدین خلق می تواند گمشده سالهای آنها باشد. بر پایه همین احساس تصمیم گرفتند تمامی پتانسیل و نیروی خود را برای محقق شدن این شعارها که با مضمون مبارزه با فقر، بی عدالتی و محرومیت داده میشد، بگذارند. جو و فضای ملتهب برآمده از دوران انقلاب و شور و احساس عواطف هر جوانی که در آن مقطع مبنای تصمیم گیری هایش مبتنی بر احساس و شور بود را مجذوب جریان مجاهدین خلق و رجوی می کرد. تجربه تاریخی به ما آموخته است که جوانان آرمان خواه ، صادق و فداکار بشدت ریسک پذیر هستند و هیچ گاه طوفان اتفاقات و تحولات را بصورت منطقی محک نمی زنند.

مسعود رجوی رهبر ریاکار سازمان مجاهدین خلق با سواستفاده از همین احساسات نسل جوان و شرایط و جو جوشان جامعه و عدم شناخت اجتماعی و بخصوص نسل جوان نسبت به ماهیت و عملکرد گذشته خودش با استفاده از توانمندی های شیطانی در هنر سخنوری قلب و روح و روان بخشی از جوانان انقلابی را به تسخیر خود در آورد و در اذهان آنها از خود یک بت ساخت. کنترل و فریب ذهن و روح و روان جوانان بارزترین وجه مشخصه مسعود رجوی بود. این شخصیت کاذب و فریبنده، خیلی از این جوانان را به میتینگ ها و کلاس های درس آموزش ایدئولوژیکی در دانشگاهها کشاند و رجوی در شرایطی که هنوز انقلاب ساختارهای خود را بطور کامل در جامعه نهادینه نکرده بود با سازماندهی جوانان در میلیشیاهای نظامی، ترویج و القای روحیه خشونت طلبی و ایجاد تنفر از حکومت نوپا و رهبران آن مرزبندی جدیدی را در اذهان آن جوانان ایجاد کرد. که براساس آن رهبران انقلاب، دولت موقت و شورای انقلاب سازش کار و وابسته به امپریالیزم معرفی میشدند. و در مقابل تلاش کرد با شعارهای فریبنده استقلال، آزادی و مبارزه با نیروهای استعماری، برابری و برادری و تساوی حقوق زنان و مردان و از همه مهم تر ایجاد حکومتی با الگوی حکومت امام علی (ع) جوانان صادق و فداکار را جذب سازمانش کند.

ادامه دارد…

اکرامی

خروج از نسخه موبایل