نجات در هفته ای که گذشت – شماره 76

مروری بر مطالب 16 الی 20 بهمن ماه 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 15 بهمن

ولادت امام اول شیعیان حضرت علی (ع)

*یکشنبه 16 بهمن

12 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

نشست خبری فیلم سرهنگ ثریا

… ثریا عبداللهی مادر امیراصلان حسن زاده، مادری است که سازمان مجاهدین خلق در سال 1382 فرزند او را از ترکیه ربود و فیلم سرهنگ ثریا روایت این جدایی بیست ساله و تلاش ‌های مادر در طی چهار سال اعتصاب پشت حصارهای کمپ اشرف در عراق است.
به گفته لیلی عاج کارگردان این اثر، عکس مادران اعضای مجاهدین خلق در کنار سیاج ‌های اشرف را که هنگام تحقیقات پیش از تولید دید، پیرنگ اصلی داستان فیلم خود دانست و دریافت که “قصه باید این باشد.”…

سرهنگ ثریا؛ مادری شکست ناپذیر

… “سرهنگ ثریا” با نمایش احوال خانواده‌ های چشم‌ انتظار، نفرت از سازمان را در قلب ‌ها می‌ پراکند. سازمانی غیرانسانی که با فجیع‌ ترین روش ‌ها سعی دارد به آرمان دروغین خود برسد و از هر جا و تحت هر شرایطی به فکر جذب نیروست. فرقی نمی ‌کند در اردوگاه ‌های اسرای جنگی در عراق باشد یا در کمپ پناه‌جویان در یونان. این سازمان تروریستی مانند هر فرقه دیگری با شستشوی مغزی اعضای خود، آن‌ها را از خانواده‌ هایشان بیزار کرده و کاری می ‌کند که فرزند، مادرش را کنار می‌ گذارد.
لیلی عاج به سراغ موضوع تلخ و حساسی رفته اما با انتخاب بازیگران و کارگردانی خوب توانسته تا حد زیادی موفق باشد….

لحظاتی از بی‌ تابی شخصیت اصلی فیلم سرهنگ ثریا در جشنواره فیلم فجر

… ثریا عبدالهی در جمع اصحاب رسانه حاضر شد. او که شخصیت واقعی داستان است و فیلم براساس سرگذشت او و فرزندش ساخته شده است با حضور در میان اصحاب رسانه روایتی واقعی از رنج خانواده‌ های اعضای اسیر در تشکیلات مجاهدین خلق به نمایش گذاشت.
ثریا عبداللهی، پس از تماشای “سرهنگ ثریا” در چهل و یکمین جشنواره فجر، با بی ‌تابی زیاد به جمع اصحاب رسانه آمد و در میان گریه‌ های بی ‌امان از رسانه‌ ها درخواست کرد که وضعیت و ربوده شدن فرزندش توسط سازمان مجاهدین خلق، پیگیری شود….

سر و صدای سرهنگ ثریا در روز سوم جشنواره

… اکبرزاده که یکی از شخصیت‌ های اصلی قصه سرهنگ ثریا است؛ به این نکته اشاره کرد: فرقه رجوی ضربه‌ اش را طوری می ‌زند که ما متوجه نیستیم و روی جوانان ما کار می‌ کند و این روزها در فضای مجازی و سایبری خیلی فعال شده است. شاید دیگر تفنگ دستش نباشد اما با ابزار فضای ‌مجازی، ضربه‌ هایی به ما می ‌زنند که ما از آن ها غافل هستیم.
لیلی عاج کارگردان این فیلم به این نکته اشاره کرد: فکر می‌ کنم تنها نکته‌ ای که با من درباره‌ اش صحبت می‌ شود فکر می‌ کنم با تمام فراز و فرودها سازمان مجاهدین خلق منحوس ‌ترین است و هرچه قدر تلاش کند عقبه سیاه خودش را پاک کند و سفیدسازی کند. خانم عبداللهی سال ‌ها از دست این سازمان داغ دیدند….

کارگردان سرهنگ ثریا: حضور خانواده ها در سالن برای من دلگرمی بود

لیلی عاج: به نظرم همه چیز خوب بود، حضور خانواده ‌ها در سالن برای من دلگرمی بود. بیش از این که نگران واکنش و نظرات رسانه‌ ها باشم، نگران این بودم مادرهایی که 30، 31 سال است بچه هایشان را ندیده‌ اند، وقتی فیلم را می ‌بینند، چه حس و حالی دارند. فکر می کنم همین که آن ها فیلم را دیدند و راضی بودند و حالشان با فیلم خوب است، من به آن چیزی که می خواستم رسیدم.

این کارگردان درباره وجود لهجه‌ ها و گویش ‌های مختلف کاراکتر (شخصیت) ها و نداشتن زیرنویس گفت: این موضوع یک انتخاب بود و من به این نتیجه رسیدم که از حال و هوای داستان و توضیح آدم‌ های دیگر قصه، مشخص می‌ شود که افراد چه می‌ گویند، بنابراین خیلی احساس نیاز برای زیرنویس نمی کردم….

ثریا عبداللهی کیست و بر او چه گذشت

… ثریا عبداللهی برای دیدن فرزندش 4 سال در کنار قرارگاه اشرف زندگی کرد تا خبری از فرزندش بگیرد اما نه تنها موفق نشد بلکه بدرفتاری و توهین و خشونت مجاهدین خلق به گفته خودش باعث شد با نا‌امیدی تمام به کشورش ایران بازگردد. سران مجاهدین خلق حتی فرزند او را اجبار به اعتراف تلویزیونی کردند که علیه مادر خود موضعگیری کند.
خانم ثریا عبداللهی که هرگز از تهدید، توهین، تحقیر و سنگ پرانی‌ های فرقه نهراسید، تا شهریور ۹۱ همراه با دیگر خانواده‌ ها در بیابان‌ های خشک عراق پایداری کرد تا صدای او و سایر مادران به گوش اسرای اشرف برسد و فریادهایشان رهایی را به آنان نوید دهد.
… ثریا عبداللهی در اسفند ماه سال 1397، پس از انتقال اعضای مجاهدین خلق از عراق به آلبانی، تشکلی به نام “مادران، قربانیان فراموش شده” را تاسیس کرد….

فرقه رجوی به فیلم و سینما علاقه مند می شود

گزارش رسیده از یک منبع موثق از آلبانی حاکی است که سازمان مجاهدین خلق با چندین شبکه تلویزیونی در این کشور ارتباط گرفته و با آن ها برای پخش دو فیلم آرگو و سپتامبر شیراز با زیرنویس آلبانیایی با پیشنهاد پرداخت مبالغی گزاف وارد مذاکره شده است.
این گزارش می افزاید: سازمان مجاهدین خلق همچنین به طور مشترک با سازمان غیردولتی اسراییلی “صوت” در آلبانی “Izraeli Sot – Voice of Israel” سعی دارند سریال جاسوسی «تهران» را در یکی از تلویزیون های ما به نمایش بگذارند.
گزارش ادامه می دهد: سازمان مجاهدین خلق در همکاری با ارگان های طرفدار اسرائیل در آلبانی تلاش می نماید تا دو فیلم ذکر شده را در بازه زمانی 31 ژانویه تا 11 فوریه اکران کند….
اخیراً گزارشاتی مبنی بر محدود شدن فعالیت های سیاسی سازمان مجاهدین خلق در آلبانی دریافت شده بود و حتی ادی راما در گفتگو با خبرنگار نیویورک تایمز گفته بود که شرط پذیرش مجاهدین خلق در آلبانی با توافق کمیساریا این بوده است که فعالیت سیاسی نداشته باشند.
ظاهراً مجاهدین خلق می خواهند خلأ فعالیت های سیاسی خود در آلبانی را با نمایش فیلم های ضد ایرانی با سوژه های نخ نما که توجه چندانی را در سطح بین المللی به دنبال نداشته است پر نمایند.

اکران فیلم سرهنگ ثریا و نشست خبری این فیلم با حضور خانواده ها

… خبرنگاران جوانی حاضر

در پردیس ملت بودند که اطلاعات سینمایی کامل داشتند و از چند و چون فیلم نیز با خبر بودند، اما از فرقه رجوی چیزی نمی دانستند. یکی پرسید مگر بعد از جنگ هم این ها هنوز وجود دارند؟ یکی می گفت این ها همان ها هستند؟ و دیگری می پرسید یعنی این ها این قدر احمق هستند که بعد از مرگ صدام و حمایت های صدام از آن ها با همان اسم قبلی خودشان را معرفی کنند؟ چرا اسم خودشان را عوض نکردند؟ از عراق به کجا رفتند؟ در جواب همکاری با صدام چه می گویند؟ این بچه ها که خانواده ها عکسشان را در دست دارند الآن کجا هستند؟ و ده ها سؤال دیگر که اگر حامیان فرقه رجوی بدانند که مردم ایران به خصوص نسل جوان این قدر با این فرقه بیگانه هستند هرگز حاضر به حمایت از آن ها نخواهند شد….

مایکل روبین: چرا ایرانی‌ها از مجاهدین خلق نفرت دارند؟

… مجاهدین خلق در عراق دو اشتباه مرتکب شدند که ایرانی ‌ها نخواهند بخشید: با صدام حسین که شهرهای ایران را موشک‌باران می‌کرد و سربازان ایرانی را می‌ کشت، متحد شدند. آن‌ ها همچنین موجی از عملیات ‌های تروریستی به راه انداختند تا جمهوری اسلامی را بی ‌ثبات کنند، که در این روند صدها ایرانی بی ‌گناه نیز کشته شدند. به بیان دیگر، ایرانی‌ ها مجاهدین خلق را به همان چشمی می ‌بینند که مردم آمریکا شهروندان آمریکایی عضو طالبان را.
به نوشته روبین، حمایت کلامی از مجاهدین خلق هزینه دارد. چنین کاری، گروهی را تایید می کند که ایرانی ها از آن نفرت دارند. او در پایان می ‌افزاید: “آمریکایی‌ ها باید کنار مردم ایران بایستند، نه این که آن‌ ها را به پول بفروشند.”

*دوشنبه 17 بهمن

در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

سرهنگ ثریای واقعی کیست؟

… ثریا عبداللهی به عنوان مسئول تشکل “مادران، قربانیان فراموش شده” بر این باور است که مادران و پدران درد کشیده، درخشان‌ تر از همیشه از تلاش برای نجات فرزندان و قربانیان فرقه خیانتکار رجوی دست برنمی‌ دارند، خسته نمی ‌شوند و از پای نخواهند نشست تا روزی که تک تک عزیزان خود را نجات دهند….

اتاق بازجویی من هم خیلی سرد بود

… میانه بازان فرصت طلب چون مسعود رجوی، دم را غنمیت شمرده و خود را “سوخته جان از وضعیت زلزله زدگان” می نامند که در جواب باید گفت:
ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست، عرض خود می بری و زحمت ما می داری…
در یکی از شب های بازجویی، در سال 1376 مرا جلوی پنجره ای باز که باد سردی می وزید، نشانده بودند و خود در آن سر میز زیرش اشتار( وسیله ی گرمایی مرسوم در عراق که با نفت می سوخت و اطراف خود را گرم می کرد، از این وسیله برای گرم نگه داشتن غذا در سالن های صنفی نیز استفاده گسترده می شد)، عقده های خود را سر من خالی می کردند. من به شدت می لرزیدم و با یک دستم دست دیگرم را گرفته بود که بازجوها، لرزش دستم را نبینند و خیال نکنند که از ترس به خودم می لرزم….
مسعود رجوی که این قدر دل نازک بوده و ما خبر نداشتیم، پس چطور بچه ها را دسته دسته لب مرز قربانی می کرد تا به نیت شوم و اهداف پلید و ضدانسانی خود برسد. یا در عملیات فروغ جاویدان و … صدها انسان ناآگاه را به کام مرگ فرستاد و آن روز جانش نسوخت….

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت اول

… از فردای اعلام آتش بس برای مبادله اسرا لحظه شماری می کردیم .یک سال گذشت و از مبادله خبری نشد. اگر چه از کتک کاری های اسرا کاسته شده بود اما شرایط زندگی کماکان با تمام مشکلات و محدودیت ها همراه و طاقت فرسا بود.
سازمان مجاهدین خلق که فرقه مناسب ترین نام و برازنده رجوی و سازمانش هست مثل همیشه در همدستی خیانت بار با صدام و وزارت دفاع ارتش عراق و صلیب سرخ جهانی در این شرایط بلاتکلیفی و ناامیدی برخی اسرا، به اردوگاه ها ورود نموده و با دادن وعده های دروغین، تعدادی از اسرا را جذب کرده و قول دادند تا اسرا را از اردوگاه نجات داده و بعد از حدود 3 ماه با حل و فصل مسائل حقوقی و ارتباط با سازمان ملل و برخی کشور ها آن ها را به اروپا بفرستند ….

سرهنگ ثریا کُنش ‌مند‌ترین زن تاریخ سینمای ایران

… لیلی عاج در اولین اثر سینمایی ‌اش دو جهان خلق کرده است؛ یکی جهان متکی و منبعث از عواطف خانوادگی اعضای گرفتار در فرقه رجوی و دیگری جهانی متاثر از یک سانترالیسم غیر دمکراتیک که بر تشکیلات مریم و مسعود رجوی حاکم است.
شخصیت واقعی داستان “سرهنگ ثریا”، ثریا عبداللهی مادر امیر اصلان حسن زاده که 21 سال است از تماس و دیدار با فرزند خود محروم است، سال هاست که به کنشگری در میانه این دو جهان مشغول است و بی آن‌که ثمری دریافت کند، از پای ننشسته است.

چرا یعقوب دادگر شهید محسوب نشد؟

… اگر یعقوب مثلاً فردی “تشکیلاتی” و یا حل شده در تفکرات رجوی بود ترتیب انتقال او به کشورهایی که امکانات پزشکی خوبی داشتند، را می دادند و مشکل جراحتش حل می شد. ولی به دلیل مخالفت هایش با تشکیلات رجوی در حد نگهداری بسیار ضعیف (بمیر و بِدم) او را نگه داشته بودند تا این که کم کم بمیرد و از او راحت شوند، که سرانجام هم همانطوری شد که رجوی و باند تبهکار او می خواستند و یعقوب با زجر و درد مُرد.
… در اطلاعیه ای که سران فرقه ی رجوی منتشر کرده اند هیچ اشاره ای نشده است به این که هر کاری که می توانستند کردند تا جان یعقوب را نجات دهند! زیرا اصلاً کاری نکردند تا بخواهند به آن اشاره کنند ، تنها کاری که می شد کرد پانسمان مکان جراحت بود که مدام چرک می کرد و باید شستشو می شد! کاش همان زمان قبول می کرد و با من از فرقه رجوی جدا می شد تا به این شکل رقت بار دچار مرگ نمی شد….

تراژدی نفاق و فراق؛ ژانری که هر روز برای خانواده‌ های اعضای مجاهدین تکرار می ‌شود

خانواده‌ های فریب خوردگان گروه تروریستی مجاهدین هر روز ژانر تراژدی را بدون نیاز به سینما می‌ بینند.

… مسعود رجوی و مریم رجوی دو لیدر سازمان مجاهدین خلق در سفاکی و قساوت در تاریخ ایران نمونه ندارند و خود و اعضایشان در ردیف تروریست‌ های تکفیری داعش هستند.
… پس از سقوط صدام در عراق خانواده ‌های افراد دربند این گروه به اردوگاه اشرف رفتند تا بتوانند با اعضای خانواده خود دیدار کنند. امری که لرزه بر تن سران مجاهدین انداخت و از ملاقات اعضا با خانواده‌ هایشان ممانعت به عمل آوردند.
این ماجرا در سال ‌های اخیر به سوژه مستند سازان و کارگردانان تبدیل شده و آثاری درباره آن ساخته‌ اند که سرهنگ ثریا نام جدیدترین فیلم سینمایی ساخته شده در این زمینه است. این فیلم که در سومین روز از چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد سر و صدای زیادی به پا کرد….

*سه شنبه 18 بهمن

در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

شجاعت ثریا در ترویج حقیقت، راهگشا و چلچراغ آزادی امیر اصلان است

تمام رؤیاهای ما می توانند محقق شوند، اگر ما شجاعت دنبال کردن آن ها را داشته باشیم، این هنر مادران این سرزمین است که با تمام عشق خود، سرنوشت فرزندان اسیر خود را پیگیری می کنند. امروز نام ثریا، الگوی مادرانی است که سال هاست رنج و شکنج فراق را تحمل کردند و صدایشان به جایی نرسیده است، مادرانی که مصمم هستند به رسم همه مادران، فدیه آزادی عزیزان خود شوند.
… امروز تمام مادران حسرت به دل ما، که بعضاً نزدیک به نیم قرن است که فرزندان خود را ندیده اند تبدیل به افسرانی شجاع و آگاه شدند که برای آزادی فرزندان خود ، دنباله رو سرهنگ ثریا خواهند بود.
… ما اعضای سابق و سرکوب شده سازمان که اکنون موفق به نجات جان خود شدیم، همواره کابوسی سیاه ما را دنبال می کند و دست بردار هم نیست، کابوس آن فرقه و آن روزهای سیاه هنوز با ماست، هنوز در درون ماست، دیوی سیاه و پلید که همه چیز ما را نابود کرده است، اگر امروز اندکی توان ایستادن پیدا کردیم، باز مدیون مادران و خواهرانی هستیم که ما را تیمار کردند، اما امیراصلان سرهنگ ثریا و امیراصلان های دیگر چه؟ بی یاور و بی پناه، زیر ضرب سخت ترین ترفندهای مغزشویی هستند. بی وقفه و شبانه روز، سرکوبگران و غارتگران ذهن، روی ذهن و ضمیر آن ها کار می کنند….

تقدیر و تشکر از عوامل فیلم سرهنگ ثریا

… مادران چشم انتظار و دردمندی که در برابر ستم رجوی ها ایستاده اند و علی رغم تمام مشکلات همچون گرمای هوا یا گرد و خاک و . . . و شرایط سخت از یک سو و اقدامات پلید رجوی ها همچون ندادن اجازه به فرزندان این خانواده ها برای انجام ملاقات، توهین و تهدید مستمر خانواده ها، تلاش ضد انسانی با انواع وسایل و پارازیت اندازها برای ممانعت از رسیدن صدای خانواده ها به گوش فرزندان شان، تحریک اعضای مغزشویی شده علیه خانواده ها از جمله مصاحبه علیه خانواده های شان و حتی حمله با سنگ و میله های تیز شده و زخمی کردن این خانواده ها از سوی دیگر، تسلیم نشده و در پشت درب قرارگاه جهنمی اشرف پایداری کردند تا صدای خود را به گوش جهانیان رساندند. اگرچه دولت آمریکا و حتی سازمان های بین المللی حقوق بشری که تحت تاثیر آمریکا هستند با اغراض سیاسی به صدای دردناک این خانواده ها گوش نکردند اما این صدا پیچید و پیچید و به همه جا رفت تا جایی که امروز به یک فیلم سینمایی بدل شده است….

آلبانی در انتظار نا آرامی

… رهبران اپوزیسیون آلبانی که در لیست تحریم های آمریکا و انگلستان قرار داده شده اند مدام از جانب نخست وزیر ادی راما و رسانه های دولتی آلبانی و همچنین اسرائیل و رسانه های اسرائیلی به ارتباط با ایران متهم می شوند.
“صوت Sot ” ارگان رسانه ای اسرائیل در آلبانی با عنوان “صدای اسرائیل” که رابطه بسیار نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق دارد همیشه شدیدترین حملات را به رهبران اپوزیسیون آلبانی می نماید. از آن سو پایگاه “عدالت میهن” به افشاگری های تازه ای علیه دولت و پلیس و دستگاه امنیتی آلبانی با ارائه اسنادی که دادستانی نشر این گونه اسناد را مستوجب مجازات می داند دست زده است.
نزدیکی معنی دار دولت ادی راما به سعودی و اسرائیل و جلب حمایت های مادی و تبلیغاتی و سیاسی آنان در ماه های اخیر مورد توجه بسیاری از ناظران بین المللی قرار گرفته و آن را نشانه ای از سست شدن پایه های حکومت دولت فعلی آلبانی می دانند.

*چهارشنبه 19 بهمن

در این روز مجموعاً 10 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

بغض مادران ربوده شدگان فرقه رجوی در جشنواره فیلم فجر ترکید

ثریا عبداللهی: “… با ساخت و نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر، بغض ۴۰ ساله مادران چشم به راه فرزندان ربوده شده از سوی فرقه رجوی ترکید.
… این فیلم به کارگردانی “لیلی عاج” داستان واقعی مادری است که فرزندش را گروه مجاهدین خلق ربوده و به پادگان اشرف عراق برده اند و مادر، برای آزادی فرزندش از دست این گروه تروریستی تلاش می کند.
… انجمن نجات خانواده بزرگی شامل جدا شدگان از فرقه رجوی و خانواده های چشم انتظار فرزندانی می شود که اسیر آن فرقه شده اند، جامعه این انجمن را نمی شناسد، جوانان از ما هیچ نمی دانند، هیچ کس نمی داند این انجمن چه افشاگری هایی از جنایات فرقه رجوی داشته است، اگر خانواده ها چهار سال در پشت درهای پادگان اشرف طاقت آوردند و ایستادگی کردند، به دلیل کمک هایی بوده که جدا شدگان از این فرقه به ما داشتند.
فرقه رجوی اجازه نمی داد صدای ما به گوش بچه هایمان برسد، بلندگوها را در مقابل ما ردیف می کرد و چنان صدایی از آن ها برمی خاست تا صدای ما را از بلندگوها که بچه هایمان را صدا می زدیم خفه کند، در آن پادگان، زنان و مردان کاملاً از یکدیگر جدا شده بودند، اگر فردی هم مخالفت می کرد، شکنجه و گاه نیمه جان دفن می شد، فساد اخلاقی در آن فرقه بیداد می کرد و ما همه این ها را از طریق بلندگوهایمان افشا کردیم….”

برخوردهای دوگانه رجوی ها با انقلاب اسلامی ایران

… مریم رجوی در صحبت هایش با اشاره به سالگرد انقلاب اسلامی ایران و تکرار حرف های مسعود رجوی مدعی شد که رهبری انقلاب ربوده شده است. وی همچنین وانمود کرد که مسعود رجوی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و در اولین سخنرانی خود که 10 روز بعد از پیروزی انقلاب بود، به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن پرداخت و همین هم دلیل مخالفت نظام با او بود، که البته واقعیت ندارد.
اما واقعیت چیست؟
نگاهی به برخی از صحبت ها و نوشته های مسعود رجوی و نشریات و اطلاعیه های مجاهدین خلق در سال های اولیه انقلاب نشان می دهد که مسعود رجوی به صراحت رهبری انقلاب اسلامی را مورد تایید قرار داده و خود را مدیون وی می دانست که نقشی تاریخی و بی جایگزین در سرنگونی شاه داشته است.
… این گویای ریاکاری، درو رویی و نفاق رجوی هاست که بسته به شرایط رنگ و حرف شان را تغییر می دهند.

19 بهمن 1360، روزی که تحلیل‌ های مجاهدین خلق یخ زد

… حادثه‌ ای که تشکل مجاهدین در داخل ایران را به نقطه پایانی خود نزدیک کرد و (چند ماه بعد در رخدادهای ۱۲ – ۱۹ – ۲۱ اردیبهشت ۶۱) به سرفصل نهایی رسید. رخدادی مهم که مسعود رجوی آن را “عاشورای مجاهدین” نامید. پس از محاصره این خانه تیمی و چند ساعت درگیری مسلحانه آنجا توسط پاسداران انقلاب اسلامی تصرف شد. در این واقعه ۲۳ نفر از جمله آذر رضایی کشته شدند.
فعالیت گروه مجاهدین خلق در بین سال ‌های ۶۰ تا ۶۴ بر ترورهای داخل ایران متمرکز بود. یک بخش از این جنایات معطوف به ترور سران نظام یا اصطلاح مجاهدین “راس هرم” بود که واقعه ۷ تیر و ۸ شهریور (انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلام و دفتر نخست وزیری) از آن جمله است و یک بخش نیز زدن سرانگشتان نظام (اصطلاحی که مجاهدین به کار می‌ بردند) بود که شامل مردم کوچه و بازار می‌ شد که گاه تنها جرم‌شان داشتن عکس امام خمینی یا شهدای انقلاب بر دیوار مغازه‌شان بود.
پس از ضربه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ و ترور مرکزیتِ داخل کشورِ سازمان در خانه‌ زعفرانیه و هلاکت موسی خیابانی (مرد شماره دوم سازمان) و اشرف ربیعی همسر رجوی که هدایت ترورها را برعهده داشتند، به مرور از توان و ظرفیت این گروه در داخل کشور کاسته شد….

دورهمی انجمن آسیلا به مناسبت روز پدر

… در روز ولادت امام اول شیعیان مصادف با روز پدر اعضای ایرانی و آلبانیایی انجمن آسیلا سفری کوتاه به شهرستان گوریا در نزدیکی تیرانا داشتند. افراد جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق که امروز عضو انجمن آسیلا هستند و شهروندان آلبانیایی عضو این انجمن، پس از نیایش برای رهایی اعضای دربند آسیلا در زیارتگاه ساری سالتیک در شهر گوریا، در رستورانی برای صرف خوراک توقف کردند و در کنار هم ساعتی را جشن گرفتند.
… حضور همسر علی هاجری و الیسا هاجری فرزند نوزاد این زوج گرما بخش دورهمی آسیلا بود. این در حالی است که علی هاجری پیش از تولد فرزند خود، با وجود دارا بودن کارت قانونی اقامت در آلبانی، در کمپ پناهندگان غیرقانونی کارچ بازداشت است. الیسا هاجری در اولین روز پدر زندگی خود از حضور پدر محروم بود.

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهلم

نیروهای آمریکایی و رزمندگان مجاهد خلق در یک قرارگاه

… نیروهای آمریکایی هیچ اطلاعاتی حول وضعیت موجود، اعم از منطقه حضورشان، آداب و سنن قبایل و تیره های مختلف قبیله ای مردم عراق نداشتند و نیاز داشتند اطلاعاتی را حول آن ها کسب کنند. در این رابطه صدیقه حسینی به آن ها گفت ما اطلاعات منطقه را در اختیار شما قرار می دهیم. همچنین به آن ها قول داده شد هرگونه تحرک و فعالیتی هم از طرف نیروهای ایرانی و عناصر وابسته به آن ها در منطقه وجود داشته باشد حتماً به آن ها اطلاع خواهیم داد .
به عبارتی این ملاقات شروع همکاری های اطلاعاتی بین سازمان و نیروهای آمریکایی در منطقه بود و این باعث می شد که آن ها هم هوای ما را داشته باشند .
در این ملاقات به نیروهای آمریکایی اطمینان داده شد که نگران وضعیت منطقه نباشند و ما آن ها را خیلی زود نسبت به وضعیت منطقه آشنا خواهیم کرد و آن ها هم هرگونه سؤال و ابهامی داشته باشند می توانند از ما پاسخ آن را بگیرند.
… در اوایل کار نیروهای آمریکایی به اهداف سازمان در این رابطه اشراف نداشتند ولی به تدریج که زمان می گذشت، ماهیت واقعی و این که سازمان تلاش می کرد مجاهدین را به عنوان ابزار قدرتمندی در تغییر و تحولات عراق و ایران برای نیروهای آمریکایی نشان دهد، بیشتر و بیشتر رو شده و باعث می شد آن ها تمایل کمتری برای این همکاری از خود نشان دهند.

نقد کتاب از تهران تا تیرانا در رادیو فرهنگ

… امین خرمی کارشناس برنامه معتقد است که متن کتاب در عین این که برای عموم جامعه خواندنی و ساده است، می ‌تواند منبع مناسبی برای پژوهشگران و منتقدان باشد. او مسعود خدابنده را جعبه سیاه مجاهدین خلق می ‌داند که خاطراتش می ‌تواند روشنگر مسائل بسیاری درباره خیانت‌ ها و جنایت ‌های مجاهدین خلق در گذشته و امروز باشد.
… جعفر بگلو اذعان می ‌کند که برای نگارش کتاب از تهران تا تیرانا تلاش کرده است که مطالبی درباره تجربه زیستن در مجاهدین خلق را عنوان کند که در منابع دیگر نیامده است و راوی داستان به چشم خود آن ‌ها را دیده است. او بر این باور است که در حوزه تاریخ معاصر ایران ناگفته ‌های بسیاری وجود دارد که گفتگو با افردی چون مسعود خدابنده زوایایی از آن را روشن می ‌کند.

خروج از نسخه موبایل