نجات در هفته ای که گذشت – شماره 77

مروری بر مطالب 23 الی 27 بهمن ماه 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 22 بهمن

۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی

*یکشنبه 23 بهمن

10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

نسل انقلاب، اسیر در زنجیر دروغ و فریب مسعود رجوی – قسمت اول

… بسیاری از جوانان که از سال 57 در متن و کوران انقلاب قرار گرفته بودند، تحت تاثیر آن شعارهای جذاب احساس کردند مجاهدین خلق می تواند گمشده سال های آن ها باشد. بر پایه همین احساس تصمیم گرفتند تمامی پتانسیل و نیروی خود را برای محقق شدن این شعارها که با مضمون مبارزه با فقر، بی عدالتی و محرومیت داده می شد، بگذارند. جو و فضای ملتهب برآمده از دوران انقلاب و شور و احساس عواطف هر جوانی که در آن مقطع مبنای تصمیم گیری هایش مبتنی بر احساس و شور بود را مجذوب جریان مجاهدین خلق و رجوی می کرد. تجربه تاریخی به ما آموخته است که جوانان آرمانخواه، صادق و فداکار بشدت ریسک پذیر هستند و هیچ گاه طوفان اتفاقات و تحولات را به صورت منطقی محک نمی زنند.
مسعود رجوی رهبر ریاکار سازمان مجاهدین خلق با سوءاستفاده از همین احساسات نسل جوان و شرایط و جو جوشان جامعه و عدم شناخت اجتماعی و به خصوص نسل جوان نسبت به ماهیت و عملکرد گذشته خودش با استفاده از توانمندی های شیطانی در هنر سخنوری قلب و روح و روان بخشی از جوانان انقلابی را به تسخیر خود در آورد و در اذهان آن ها از خود یک بت ساخت….

استفاده از بازجوهای بعثی برای اعتراف گیری از اعضای ناراضی مجاهدین خلق

نیمه پنهان – افشاگری حمید دهدار حسنی در رابطه با مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق

… از بازجویی اسرای ایرانی گرفته تا جنگیدن دوشادوش نیروهای ارتش عراق علیه سربازان وطن، تا گرا دادن برای موشک باران شهرهای ایران و به خاک و خون کشیدن مردم عادی و بی گناه تا هر گونه جاسوسی و وطن فروشی همه و همه در کارنامه سیاه مجاهدین خلق ثبت شده است و در حافظه تاریخی ملت ایران تا همیشه خواهد ماند. یکی دیگر از ابعاد تاریک این همکاری ننگین، دربند کشیدن اعضای خود تشکیلات مجاهدین خلق است. افرادی که دیگر تمایلی به ماندن در مناسبات نداشتند و یا به هر دلیلی نارضایتی خود را از شرایط و عملکرد سازمان اعلام می کردند به دست نیروهای بعثی سپرده می شدند و به زندان مخوف ابوغریب منتقل می شدند….

فرار به جلوی رجوی در یک موضع گیری فریبکارانه

… انتشار این عکس های خانواده پهلوی هم کار خود سازمان و دستگاه فرقه ای تحت رهبری مسعود و مریم رجوی است و با این فریبکاری ها و شارلاتان بازی ها و تلاش برای پاکیزه نشان دادن خود با توهین به شعور مردم و حتی اعضای خود سازمان، کارهای کثیف مسعود رجوی را لاپوشانی کند به طوری که حتی افراد و مسئولان دستگاه خود سازمان سریع متوجه این موضوع شده و این تلاش برای رفع و رجوع کارهای کثیف و پاک نشان دادن چهره ی شناخته شده مسعود رجوی را از روی سایت های این فرقه برداشتند. این کار نشان می دهد که حتی اطرافیان خود رجوی هم با دیدن این همه دروغ و شارلاتان بازی و کلاشی احساس شرم می کنند….

علی هاجری، پدر قهرمان آلیسا، آزادی تو را از صمیم قلب خواهانیم

… زندگی ممنوع است، پدر شدن ممنوع است، مادر شدن ممنوع است، از نظر رجوی ها و شخص مریم رجوی، باید به سمت این نوع زندگی، شلیک کرد، باید در نطفه خفه کرد، چرا که اگر آواز زندگی شیرین بیرون از مناسبات به گوش سایر اسیران برسد، دیگر مریم رجوی، متاعی برای فروش نخواهد داشت و باید بساط مناسبات ننگین برده داری خود را جمع کند، برده داری نوین! چرا که در تمام طول تاریخ برده ها، حق زندگی و حیات داشتند، حق داشتند یک حریم خصوصی برای خود داشته باشند، اما مسعود و مریم بدیهیات را نیز از اعضای در بند فرقه ضد بشری خود، دریغ کردند. این است علت العلل حصارهای بلند اطراف اعضای اسیر سازمان و مناسبات مادون قرون وسطایی رجوی ها،…

علی هاجری بعد از یک ماه دخترش را در آغوش گرفت

… ازدواج برای اعضا در درون تشکیلات مجاهدین خلق ممنوع است و افراد از حق ازدواج و تجربه پدری و مادری محروم هستند. بسیاری از افراد پس از خروج از مناسبات مجاهدین خلق ، تشکیل خانواده داده اند و صاحب همسر و فرزند هستند. علی هاجری هم به دلیل محدودیت های فرقه، تا دهه شصت زندگی اش از پدر شدن محروم بوده است اما حدود پنج سال پیش، بالأخره توانست خود را از قید و بند تشکیلات رها کند و زندگی واقعی را در بیرون حصارهای قرارگاه مجاهدین خلق بیاید و اکنون طعم شیرین پدر شدن را بچشد.

پادکست باخبر باش – قسمت 11

در یازدهمین پادکست باخبر باش مروری داریم بر:
– اعتراف خانم سروناز چیت ساز مسئول کمیسیون زنان شورای کذایی مجاهدین که همچنان در توهمات است و گفته چیزی که ما را به خیابان برمی گرداند “امید” است .
– از خانم چیت ساز متوهم تر کاک بابا شیخ حسینی است که نگفته در خیابان نیستند و نگفته که برای برگشتن به خیابان امید لازم است، بلکه گفته ما به پیروزی رسیده ایم!
– بررسی معنا و مفهوم شعری از یک شاعر فرقه
– بررسی دو پیام از مسعود رجوی: اولی درباره ایران و دومی موضع گیری منافقانه او درباره انتشار تصاویر خصوصی همسر رضا پهلوی و غیراخلاقی خواندن آن
– فیلم صبحگاه کانون های شورشی که مجاهدین خلق مدعی هستند در تهران برگزار شده است.

*دوشنبه 24 بهمن

در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

ذبح حقوق بشر توسط مدعیان دروغین

در شرایطی که مریم رجوی برای جلب توجه کنگره آمریکا دم تکان می دهد، در مقر موسوم به اشرف 3 در کشور آلبانی تعداد زیادی اسیر و دربند تفکرات عقب افتاده رجوی بدون اذن و اجازه عوامل مجاهدین حق حتی آب خوردن هم ندارند و با اسفناک ترین وضعیت انسانی در چهار دیواری مقر نفرین شده مجاهدین در انتظار سرنوشتی نامعلوم در بن بست مطلق به سر می برند. نیروی محرکی که مریم رجوی از آن برای آزادی ایران دم می زند، اعضای گرفتار و نگون بختی هستند که همانند عروسک های کوکی با آن ها برخورد می شود و هیچ اختیاری برای تعیین سرنوشت و آینده خود ندارند….

کارگردان سرهنگ ثریا برنده سیمرغ بلورین گوهرشاد

… دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول و جایزه ویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با عنوان “سیمرغ بلورین گوهرشاد” به لیلی عاج کارگردان فیلم “سرهنگ ثریا” اهدا شد.
سرهنگ ثریا اولین فیلم سینمایی ساخته شده خانم لیلی عاج است که روایتی است از سال های جدایی خانم ثریا عبداللهی از فرزندی که در تشکیلات مجاهدین خلق گروگان گرفته شده است.

نسل انقلاب، اسیر در زنجیر دروغ و فریب مسعود رجوی – قسمت دوم

… آن ها برای فرار از دستگیری به دنبال کمترین سرپناهی بودند، چه بسیاری از این اعضا مجبور شدند در دل کوه و جنگل و قبرستان ها روز و شب بگذرانند. آن ها در باور صادقانه شان هنوز به شعارهای رجوی ایمان داشتند و به همین دلیل تعداد زیادی از آن ها با تحمل شرایط سخت مناطق مرزی جان خود را به دست گرفتند و به تصور پیوستن مجدد به سازمانی که آن را جامعه آرمانی خود می پنداشتند از وطن و کانون گرم خانواده جداشده و به پادگان های نظامی مجاهدین خلق در عراق پیوستند. برخی از آن ها آنقدر مجذوب سخنان رجوی شده بودند که مادران در بستر بیماری خود را که بعضاً آخرین روزهای عمر خود را می گذراندند به حال خود رها کردند. آن ها به تمامی ارزش های زندگی؛ تحصیلات عالیه، تشکیل خانواده، منصب و مقام و اندوختن ثروت و سرمایه پشت پا زدند تا به زعم خودشان رفاه و خوشبختی و عدالت اجتماعی و زندگی عاری از هرگونه تبعیض و ستم طبقاتی را برای مردمشان رقم بزنند. تصور آن ها در آن مقطع این بود که رجوی به تنهایی تمامی این ارزش ها را نمایندگی می کند!…

انجمن نجات از سرهنگ ثریا قدردانی کرد

… به واسطه هنرمندان غیور و جوانمردِ میهن عزیزمان، فریاد و بغض در گلو مانده ما خانواده‌ های عضو انجمن نجات (خانواده ‌های اسیران فرقه رجوی) در یک اردوگاه بین‌المللی شنیده و دیده شد.
… “سرهنگ ثریا” نشان داد عشق واقعی مادر به فرزند چیست و “اشرف مرداب است”؛ سرهنگ ثریا، داستانی واقعی برای عبرت تمام نسل‌ هاست، روایتِ یک انحراف که دامنه آن خانواده‌ های بسیاری را درگیر و داغدار نموده است.
روایت مادرانه، عاطفی و صادقانه‌ ای که ماهیت پلید یک فرقه خطرناک را افشا می ‌کند و درصدد آگاهی و بصیرت خانواده‌ هاست تا بیشتر مراقب فرزندان و نزدیکان خود باشند….

ماهیت مجاهدین خلق در ضدیت با خانواده

نیمه پنهان – افشاگری حمید دهدار حسنی در رابطه با مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق

… رجوی از سال 70 به بعد طرح سرکوب و اغفال اعضا را به نام انقلاب ایدئولوژیک که پایه اصلی آن طلاق همسر بود پیش کشید و به دنبال آن به طور مستمر جلسات متعدد مغزشویی به راه انداخت و با توجه به موضوع عواطف خانوادگی به عنوان تهدید اصلی فروپاشی، عمده بحث و صحبت مجاهدین در جلسات درونی حول سرکوب عواطف خانوادگی در بین اعضا بود.
سران فرقه بنا به دستور رجوی اعضا را مجبور می کردند تا در جلسات مغزشویی و در حضور دیگر اعضا علناً نسبت به خانواده های خود به خصوص نسبت به پدر و مادرهای خود ابراز تنفر کنند و هر کس چنین نمی کرد بشدت با او برخورد می شد و متهم به بریدگی و خیانت به فرقه و خون کشته های مجاهدین می شد! از آن زمان به بعد اسم بردن از خانواده و ابراز علاقه و دلتنگی برای آن و یا درخواست جدایی از فرقه مرز سرخ و مستوجب شدیدترین برخوردها بود….

دروغی دیگر در فرقه رجوی

… مسعود رجوی که می دانست جایگاه موسی خیابانی در سازمان بی بدیل است باید او را از سر راهش برمی داشت تا موسی تبدیل به کسی نشود که بعداً بخواهد علیه رجوی عمل کرده و او را کنار بزند. النهایه هم نقشه هایش گرفت و موسی را در بدترین زمان ممکن در صحنه گذاشت و باعث مرگ او شد. مهدی ابریشم چی مسئول حفاظت خانه موسی خیابانی بود و عجیب بود که در روز درگیری او و همسرش مریم قجر عضدانلو در آن پایگاه نبودند و بعد از کشور خارج شدند.

برای این که هر ساله این مسأله زنده شود و مسعود رجوی چهره ی معصوم خود را حفظ کند تا دیگران او را به چشم یک خائن نگاه نکنند نشست هایی ترتیب می دهد تا بگوید که او برای منافع بالاتری مجبور شد که خانواده و بهترین دوستش را ترک کرده و جان خود را نجات دهد، طوری که گویا فداکاری را مسعود رجوی کرده است!…

روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت دوم

… من هم برای نجات از اردوگاه اسرا و رفتن به مکان جدیدی با ذهنیت “از این ستون تا اون ستون فرج است” و با این انگیزه که بالأخره از اسارت رها می شویم و سازمان مجاهدین خلق ما را به اروپا می فرستد، از قبل اعلام آمادگی کرده بودم و برای بیرون رفتن آماده شدم.
لحظه جداشدن از دوستان و هم اسارتی هایی که نزدیک به 9 سال تمام رنج و مشقات مشترک را با هم تحمل کرده بودیم، خاطرات زندگی و خانواده ها را برای هم چندین بار تکراری تعریف کرده بودیم، چه کتک هایی با هم خورده بودیم و … حقیقتاً سخت و طاقت فرسا بود. در این میان بین کسانی که در اردوگاه ماندگار بودند و کسانی که می خواستند از اردوگاه خارج شوند نظرهای مختلفی وجود داشت. اما هر چه بود همه ایرانی، همه اسیر و همه درد مشترک داشتیم و جدایی برایمان بسیار سخت بود. با گریه و بغض های فروخورده از هم جدا شدیم. اگر چه همه دوستانی که در اردوگاه باقی ماندند این حرکت و اقدام ما را قبول نداشتند. حال اعتراف می کنم که آن ها راه درست را انتخاب کردند و من اشتباه کردم و در مسیر کج و نادرست قرار گرفتم و البته تاوان آن را نیز با عمر و جان و روح و روان خویش پرداختم و هنوز هم می پردازم. زیرا تأثیرات این تصمیم غلط هنوز در زندگی روزمره من قابل مشاهده است….

*سه شنبه 25 بهمن

در روز سه شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

عملکرد مجاهدین خلق تنها عامل سنجش پایگاه اجتماعی آن هاست

این روزها که بازار آلترناتیو تراشی برای حکومت کنونی جمهوری اسلامی داغ است، مجاهدین خلق به شدت به تکاپو افتاده تا از قافله عقب نماند. مریم رجوی با تمام قوا وارد شده و دوباره کارنامه سراسر مزدوری و وطن فروشی و رذالت گروهش را در دست گرفته تا به اربابانش ثابت کند که از گروه خودش مزدورتر و برده تر گیر نمی آورند.
… باند رجوی برای اثبات این ادعای چهار دهه ای خود لیستی از عملکردهای خائنانه ی خود تهیه و ارائه کرده که ارباب به بازبینی سیاست خود پرداخته و از آلترناتیو سازی های بیشتر خودداری کند و تنها مجاهدین خلق استحاله یافته را به این منصب برگزیند!
… این باند ضد ملی و ضد خلق در حالی از دموکراسی و حقوق بشر صحبت می کند که از طرف دیگر اعتراف می کند که در جریان تحرکات مدنی مردم، تمام خرابکاری ها کار کانون های شورشی خودش بوده است و به این ترتیب با زبان خودش به تروریست بودن شان اعتراف می کند.

شکافی که خانواده در شاکله تشکیلات مجاهدین خلق ایجاد کرد

… ما تا آن موقع هیچ تصویری از خانواده نداشتیم و خانواده را آن طوری که مسئولین می گفتند تهدیدی برای خودمان به لحاظ انتخاب راه و مسیر مبارزه مان می دانستیم و در ذهن پرورانده بودیم که سلاح انقلاب و مریم را همتایی نیست و اگر کوه ها بجنبند ما از جا تکان نخواهیم خورد!
انقلاب خود ساخته رجوی فقط در یک فضای انزوای فکری و روحی و روانی و در جوی که همه مثل هم بودیم جواب می داد و در تقابل با سیل عاطفه ها و اشک ها و خنده های پدران و مادران و عزیزان که تجدید دیدار کرده بودند ترک عمیقی نه تنها در ذهن و روح و روان هر آن کس که ملاقاتی داشت بلکه حتی در ما هم که ناظر این دیدارها بودیم ایجاد کرد. هنوز هم بعد از گذشت سالیان از اولین دیدار پس لرزه هایش را در پیکره این تشکیلات می توان دید.
خانواده سلاح مرگبار آنتی رجویست و بینه کارایی این سلاح، سیل جداشدگانی هستند که از اولین ملاقات خانواده در اشرف عراق تا الآن در تیرانای آلبانی شاهدش هستیم….

اعتراضات مردم آلبانی علیه فقر و فساد

به دنبال سلسله اعتراضات اخیر در آلبانی به عملکرد دولت ادی راما از جمله تورم افسارگسیخته و فساد سیستماتیک، تجمعی اعتراضی در روز شنبه 11 فوریه 2023 (برابر با 22 بهمن 1401) در مقابل ساختمان پارلمان این کشور برگزار شد.
تظاهر کنندگان و معترضین خواستار آمدن فوری نخست وزیر ادی راما به پارلمان و پاسخ دادن به سؤالات تعدادی از نمایندگان مخالف دولت شدند. در این تجمعات همچنین به عملکرد سرکوبگرانه SPAK که در حقیقت پلیس مبارزه با فساد است، اعتراض شد….

*چهارشنبه 26 بهمن

در این روز مجموعاً 12 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

مسعود رجوی و تجربه تلخ تاریخ

تاریخ پر است از داستان های واقعی زندگی افرادی که هر کدام به نحوی سعی داشته اند تاثیرگذار باشند. عده ای در جهت خیر و نیکی و عده ای در جهت شر و بدی. دستاوردهای تمامی این افراد در سینه تاریخ ثبت شده است تا تجربه ای باشد برای مردمان و نسل های بعدی.
مسعود رجوی یکی از این افراد است که از ابتدا سودای قدرت در سر پرورانده است و در این راه چه زندگی هایی را که نابود کرده و چه جان هایی را که فدا کرده و چه بسیار افرادی را که به استثمار کشانده است.
… تجربه تاریخ در مورد قاتلان همیشه به یک صورت است چون ریشه این گونه افراد یکی است. آن ها همیشه به سوی نابودی می روند حتی اگر حرف های خوبی از آنان شنیده شود. او اکنون به مانند سرنوشت ضحاک مار به دوش به بند کشیده شده و در خلوت خود مجبور است خوراک مارهای خودش شود و جرات ندارد خودش را نشان دهد این تجربه تاریخ است.

اینترسپت: ایرانی‌ ها به طور قاطع با مجاهدین خلق مخالف هستند

… به گزاش اینترسپت، روز پنج شنبه نهم فوریه، نماینده جمهوری خواه کنگره، تام مک کلینتاک، خلاصه ‌ای برای معرفی قطعنامه شماره 100 خانه نمایندگان ارائه داد که هدف آن “حمایت از اعتراضات ایرانیان برای یک جمهوری ایرانی دمکراتیک، سکولار و غیرهسته‌ ای” اعلام شد! جالب آن که سخنران اول این جلسه مریم رجوی بود که نویسندگان مقاله او را این چنین معرفی می ‌کنند: “رهبر مجاهدین خلق که پیش از این در فهرست سازمان ‌های تروریستی بود و متهم به شستشوی مغزی و سوءاستفاده جنسی از اعضایش است.”
… در قطعنامه ‌ای که روز پنج شنبه امضا شد اگر چه به طور خاص نامی از مجاهدین خلق برده نشده است اما به “برنامه ده ماده ‌ای مریم رجوی برای آینده ایران” به عنوان نقطه آغاز تغییر اشاره شده است. مریم رجوی نیز در سخنان خود از «این حرکت هر دو حزب کنگره برای حمایت از مردم و مقاومت ایران» تشکر کرد.”
… “علی رغم محبوبیت مجاهدین خلق در کنگره، مردم ایران به طور قاطع با این گروه مخالف هستند. دلایل آن حمایت این گروه از تهاجم صدام حسین به کشور در سال ‌های دهه 80 میلادی، دست داشتنش در حملات تروریستی در ایران و ایدئولوژی تمامیت خواهانه ‌اش است.
منابع مالی این گروه مبهم است اما گه گاه گردهمایی‌ ها و رویدادهای عمومی برگزار می‌ کند که مقامات بلند پایه خارجی در آن حضور دارند. بسیاری از شرکت کنندگان در رویدادهای آن ها از جمعیت‌ های اجاره ‌ای غیرایرانی نوشته‌ اند که برای نمایشی از حمایت مردمی برای سازمان اجاره شده بودند….

رجوی چگونه کرم و حجت فلاحی را فریب داد

محمود آسمان پناه: … سال 74 یا 75 بود که سه نفر از شهر ایلام خودشان را به عراق و اشرف رسانده بودند دو نفرشان با هم برادر بودند به نام های کرم و حجت فلاحی. اسم نفر سوم را به خاطر ندارم…. رجوی در فریب دادن آدم ها استاد بود و دجالگرایانه حجت فلاحی که از دو نفر دیگر کوچک تر بود را صدا کرد و به او گفت تو با این سن کم چرا به اشرف آمدی و چطور می خواهی بجنگی؟ حجت که در جمع بزرگ جوگیر شده بود گفت برادر شما سلاح به من بدهید ببینید چه کار می کنم و نفرات که از قبل توجیه شده بودند با دست زدن و سوت زدن و هورا کشیدن او را تشویق کردند و جو نشست را آن طوری که رجوی می خواست پیش بردند.
… در سوله ای استراحت می کردیم که حجت فلاحی را دیدم که صورتش کبود بود و دو نفر از این شکنجه گران را مراقب او گذاشته بودند که کسی از او چیزی نپرسد.
من در نشست مسعود رجوی تازه فهمیدم که آن سه نفر فرار کرده بودند ولی عراقی ها آن ها را گرفته بودند و سه روز آن ها را کتک می زدند. چند روز هم مجاهدین آن ها را کتک زده بودند.

” فیلم کبریت” روایتی کوتاه از جنایات مجاهدین خلق در حق کودکان

به گزارش خبرگزاری فارس، “کبریت” از تولیدات جدید گروه هنری کات محسوب می شود و برای شرکت در بخش مسابقه ملی جشنواره فیلم 100 درخواست حضور داده است و قرار است در این جشنواره رونمایی شود.

مسعود رجوی شب 22 بهمن کجا بود؟

اعلان برائت رجوی از تظاهرات مردمی در شب پیروزی انقلاب

دکتر شمس ‌الدین مجابی یکی از فعالان سیاسی پیش از انقلاب: … به منزل حاج ‌آقا خلیل رضایی تلفن کردم. فرزندشان گوشی را برداشت و گفت پدرش در منزل بستگان است. پرسیدم: “آیا کسی می‌ تواند اطلاعاتی به من بدهد؟”
پس از چند لحظه مسعود رجوی گوشی را برداشت و گفت: “ما نمی‌ دانیم در خیابان ‌ها چه خبر است. مردم بیرون ریخته و با نظامیان رژیم درگیر هستند” چگونگی امر را که پرسیدم گفت: “ما نمی ‌دانیم چه خبر است و در آن شرکت نداریم.” این پاسخ را من در ساعت 12 شب 22 بهمن 1357 دریافت کردم. (روز 21 بهمن ماه 1357).

سرهنگ ثریا؛ گره دراماتیک اشرف با مادران فراموش‌ شده

… در حالی که بیش از چهار دهه اصطلاح “منافق” برای اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق به کار می رود، کمتر فیلمی توانسته مانند سرهنگ ثریا ابعاد پنهان و پیدای این گروه را ترسیم کند و مفهوم درد و رنج خانواده های چشم انتظار پایان اسارت روحی فرزندانشان از چنگال اسارت در پادگان اشرف را به نمایش بگذارد.
یکی از محورهای اصلی فیلم، به تصویر کشیدن مسخ فرزندان، مادران، برادران و خواهران ایرانی ربوده شده توسط مسعود و مریم رجوی و عناصر مجاهدین خلق است و به نظر می‌ رسد کارگردان تا حدی موفق شده‌ این مسخ را تحت تاثیر بت بزرگ “سازمان مجاهدین خلق” به تصویر بکشد که با وجود بلندگوهایی که شبانه روز آن ها را صدا می زنند ولی آن ها کور و کر شده و هیچ حسی به عزیزانشان ندارند.
… یکی از نکات کلیدی که فیلم و فیلمنامه مطرح می‌ کند پدیده‌ ربوده شدن فرزندان ایرانی توسط فرقه مجاهدین خلق است که با مسموم کردن ذهن اعضا کاری می کنند که آنان حتی به عزیزان خود سنگ‌ پرانی کنند و از جمله پسری به نام امیراصلان که حتی حاضر می شود مادر خود را از تلویزیون “زن دجاله” معرفی کند….

نسل انقلاب اسیر در زنجیر دروغ و فریب مسعود رجوی – قسمت سوم

… اعضایی که در عرصه اجتماعی جامعه شیفته و مجذوب شعارهای آزادی و استقلال و ضرورت حفظ دفاع از تمامیت ارضی وطن شده بودند، در پادگان اشرف که جامعه آرمانی و بهشت موعود رجوی معرفی می شد و قرار بود یک الگوی کوچک ایران آینده باشد، به چشم خود می دیدند که اعضا از حق هرگونه تماس و یا ارسال نامه برای خانواده هایشان محروم بودند.
هر گونه فکر کردن به خانواده و یادآوری خاطراتی که در گذشته با آن ها داشتند ممنوع و مرز سرخ تشکیلات شمرده می شد. هزاران عضو تحت فشارهای روحی و روانی و پیشرفته ترین تکنیک های مجاب سازی ذهن مجبور شدند، زیباترین خاطرات سال های همزیستی و معاشرت با خانواده را به فراموشی بسپارند و نمودهای عینی آن یعنی نامه ها و عکس ها را از بین ببرند….
جداسازی و تفکیک جنسیتی بین زنان و مردان عضو علی رغم تمامی شعارهای فریبنده و پر زرق و برق دار آزادی و برابری حقوق اجتماعی زنان و مردان به ارتجاعی ترین شکل اجرا می شد، به طوری که مردان عضو به تنهایی حق ورود به اتاق کار زنان را نداشتند و برعکس همین محدودیت در مورد زنان هم اعمال می شد. رجوی که مدعی بود با انقلاب مریم می خواهد به جنگ عنصر جنسیت برود و آثار تفکرات جنسیتی و تفکر مالکیت زن را از اذهان مردان بزداید با اجرای ضوابط به اصطلاح بازدارنده ارتباط و حضور در مناسبات دست جمعی به زعم خودش مانع از بروز هرگونه احساس و عاطفه متقابل بین زنان و مردان گردید و خود زنان را به تملک گرفت.

فیلم سینمایی سرهنگ ثریا و سکوت رجوی

سکوت معنی دار فرقه ی رجوی بعد از حدود دو هفته که از اکران فیلم “سرهنگ ثریا” در چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر می گذرد قابل تامل است، آن هم در چنین موردی که به لحاظ رسانه ای بسیار سر و صدا کرده و انعکاسات زیادی در بر داشته است.
… اما چرا رجوی و سران فرقه ی مجاهدین خلق در این مدت سکوت کرده و هیچ کلامی نگفته اند؟ یعنی برایشان اهمیتی نداشته یا متوجه اکران آن نشده اند؟ یا برعکس، ضربه به قدری بزرگ و کوبنده بوده که فعلاً از گیجی در نیامده اند؟! البته که به احتمال زیاد موضوع آخر درست است یعنی که فعلا گیج و منگ هستند و در حال برنامه ریزی برای پاسخگویی می باشند.
این سکوت زیاد به طول نخواهد انجامید و دیر یا زود موضعگیری خواهند کرد ولی می خواهند جوری موضعگیری کنند که این فیلم را به زیر علامت سؤال کشیده و به زغم خودشان بی اثر کنند.
… قطعاً سران فرقه رجوی در برابر ساخت این اثر هنری غافلگیر شده اند. آن ها قطعاً تلاش خواهند کرد تا با صرف هزینه های هنگفت با برخی هنرمندان آلبانیایی مبادرت به ساخت فیلم نمایند تا بتوانند دروغ های خود را به خورد افکار عمومی آلبانی بدهند.

سرنوشت یگان 52 عملیات راهگشایی رجوی از زبان شاهد عینی

با نابودی یگان 52 دکان استراتژی راهگشایی تخته شد

… یگان های 51 – 52 – 53 دارای واحدهای عملیاتی آموزش دیده و دارای نقطه وصل به افسران عملیاتی سپاه دوم ارتش صدام بودند و عملیات های ایذایی زیادی هم در راستای واژه راهگشایی مورد نظر رجوی انجام داده بودند .
واژه راهگشایی: این واژه از آنجا شروع شد که رجوی بعد از قفل چند ساله سیستم نظامی اش درحال فسیل شدن بود که این فیل را هوا کرد که بایستی راهی از مرز به نام اتوبان وصل باز کنید و امن کنید تا نیروهای سازمان در داخل ایران دسته دسته وصل شوند.
… آخرین عملیات طرح راهگشایی مربوط به یگان 52 بود و دکان استراتژی مربوطه تخته شد. عملیات آخر دو تیم به فرماندهی عباس علی باقری و اسدالله رنجبر بود که در مرز صالح آباد ایران همه اعضای هر دو تیم کشته شدند.

خروج از نسخه موبایل