مشغول بازدید سایت های فرقه رجوی بودم که به اطلاعیه این فرقه در مورد فوت رحیم کیوکان از دوستان سابق و عضو گرفتار در این تشکیلات برخوردم، خیلی ناراحت و متاسف شدم و دلم برای خانواده و دخترانش سوخت که طی این سالها برای آزادی پدر از این تشکیلات جهنمی تلاش بسیار کرده بودند.
آنچه موجب تعجب من شد لحن ادبیاتی بود که سرکردگان این فرقه در منتهای بی صداقتی در مورد مرحوم رحیم کیوکان با هدف سواستفاده از وی بکار گرفته بودند. در قسمتی از این اطلاعیه آمده بود که مجاهد خلق رحیم کیوکان بعد از 43 سال مبارزه به دوستان مجاهد صدیقش پیوست. وی به مدت 2 سال با بیماری مبارزه کرد. در ادامه این اطلاعیه آمده است وزارت اطلاعات ایران از سال 98 با اعزام دخترانش تلاش کرد با فشار و تطمیع او را وادار به بازگشت به ایران و ابراز ندامت در قبال رژیم نماید.
آشنایی من با رحیم به سال 72 تا 74 برمیگشت که در معاونت سر رشته داری مسئولیت نیرویی (اداره کار) فرقه را در اشرف بعهده داشتم و رحیم که تعمیرکار خودروهای بنزینی در تعمیرگاه مرکزی بود هر صبح برای تحویل گیری کارگران و مکانیک های عراقی تعمیرگاه به سیاج نیرویی مراجعه می کرد. از همان برخوردهای اولیه اش فهمیدم که بشدت مسئله دار است. بعدها با آشنایی بیشتر از زبان خودش شنیدم که از پرسنل نیروی هوایی بوده است. با شروع نشست های موسوم به دیگ که در اتاق عملیات سررشته داری برگزار میشد بیشتر با او آشنایی پیدا کردم بخصوص اینکه سوژه ثابت این نشست ها بود و بیشتر از همه تحت برخورد و فحش و ناسزا قرار می گرفت. بعدها از برخی از پرسنل مدیریت تعمیرات شنیدم که بشدت تحت نظر است و حتی اعضایی که در تعمیرگاه با او ارتباط می گرفتند بشدت توبیخ و مورد انتقاد قرار می گرفتند.
به اعضایی که برای تعمیرات خودروهایشان به تعمیرگاه مرکزی مراجعه می کردند گوشزد می کردند که رحیم کیوکان فردی بشدت محفلی است و تحت نظر می باشد و کسی نباید بجز سلام و احوالپرسی معمولی و مراجعه کاری با وی ارتباط داشته باشد! اوج برخورد با رحیم در نشست های موسوم به دیگ صورت گرفت که ساعت ها او بصورت سرپا کنار دیوار ایستاده و عوامل سرسپرده رجوی به او فحش و ناسزا می گفتند. زهره اخیانی از اعضای زن شورای رهبری مسئول وقت سر رشته داری در جریان یکی از همین نشست ها وی را پاسداری در لباس مجاهد نامید که با محفل هایش اعضا را از تشکیلات می برد و برای رژیم پیاده نظام آماده می کند!
به همین دلیل بیشترین فشارها را بر او وارد می کردند. ولی جرم اصلی رحیم این بود که از حقانیت انقلاب مریم و بحث طلاق و حذف خانواده دفاع نمی کند. به همین دلیل او تحت شدید ترین بایکوت ها قرار می گرفت و هیچگاه طی آن سالها علیرغم سابقه بالای تشکیلاتی مسئولیت و منصب بالای تشکیلاتی به او داده نمیشد. او علیرغم تبلیغات مسموم و فریبنده سرکردگان فرقه رجوی از احترام زیادی بین اعضا برخوردار بود و بویژه کارگران عراقی او را خیلی دوست داشتند. علیرغم تمامی این برخوردهای ضدانسانی و تحقیر کننده در منتهای عوام فریبی سرکردگان فرقه که طی این سالها رحیم خاری در چشمان آنها بود، بعد از مرگش با تعریف و تمجید از او تلاش کردند واقعیت ها را از ذهن اعضا بزدایند.
اوج شقاوت در این اطلاعیه در اینجاست که با عوام فریبی تلاش کرده اند تلاش های بی وقفه و دلسوزانه دخترانش برای آزادی او را در خدمت وزارت اطلاعات و جمهوری اسلامی قرار دهند در حالیکه خانواده رحیم کیوکان همانند صدها خانواده دیگر که طی سالیان از رحیم و دیگر عزیزانشان هیچ گونه اطلاعی نداشتند تلاش می کردند با تحمل رنج و فراق دوری عزیزانشان از وضعیت و سلامتی آنها اطلاعی پیدا کنند. و دنائت فرقه رجوی به حدی است که با وجودیکه رحیم دوسال در بستر بیماری بوده به او اجازه تماس با خانواده و بخصوص دخترانش را ندادند تا در آخرین روزهای عمرش صدای آنها را بشنود و با آرامش چشم از جهان فروبندد. ضمن تسلیت به خانواده داغدار رحیم کیوکان و بخصوص دختران داغدار ایشان برای شادی روحش طلب آمرزش و مغفرت می کنم و بر رجوی پلید لعنت می فرستم .
اکرامی