مجلس ترحیمی به یادبود رحیم کیوکان، که در اردوگاه بسته و دورافتاده فرقه رجوی در آلبانی در گذشت، توسط خانواده او در چهارم اسفند ماه سال جاری در تهران برگزار شد که خانم ثریاعبدالهی مسئول تشکل مادران انجمن نجات و همچنین خانم ندایی (مادر فریدون ندایی) و نیز آقای پوراحمد و خانم دقتکار از انجمن نجات گیلان در این مراسم حضور داشتند.
این مراسم در حالی برگزار شد که فرقه رجوی آشکارا با دادن اطلاعیه و تهیه مستند هدف دار، قصد داشت وانمود کند که رحیم عضو تیم های آتش و ترور فرقه بوده و تا آخر بر مواضع فرقه پافشاری کرده است، در حالی که به شهادت دوستان متعدد و پسران رحیم که به نقل از رحیم در دیدار خودشان با او در اشرف بعد از سقوط صدام حسین می گفتند، رحیم هیچگاه چه در داخل کشور و چه در قرارگاههای فرقه رجوی دست به اسلحه نبرده بود و همیشه در تشکیلات بعنوان یک عنصر ناراضی و مسئله دار شناخته می شد و همیشه در تعمیرگاه و کارهای خدماتی به کار گرفته میشد. اگر او قدمی با مجاهدین خلق همراهی و همدلی میکرد چه بسا در درمان بیماری او میکوشیدند و برای انتقال او به بیمارستان حتی انتقال به فرانسه مانند بسیاری از مسئولین دیگر فرقه اقدام می کردند.
بیماری مزمن رحیم یکی از عواملی بود که در این سالهای اخیر باعث شده بود نتواند از سازمان جدا شود. فشارهای فرقه در مقابل تلاشهای همسر، پسران و دختران رحیم برای رهایی او در تمامی سالهای بعد از سقوط صدام نتوانسته بود رحیم را وادار به مصاحبه اجباری علیه خانواده اش بکند و از قضا همین فشارهای روحی و جسمی باعث شده بود که بیماری رحیم وخیم تر گردد.
گریه دختران رحیم در آغوش خانم عبدالهی و اظهار تاسف از اینکه نتوانسته اند رحیم را نجات دهند در ذهن حاضران سئوالی را ایجاد کرد که چه بندهایی است که علیرغم داشتن مخالفت با فرقه و همه سختی هایی که فرد تحمل میکند باز مانع از جدایی میشود و گاه به هم پاسخ میدادند که بیماری و بیخبری از جهان و بی اطلاعی از خانواده و بیزاری از زندگی و ……صدها و صدها پاسخ دیگر.
مراسم در احترام و تقدیر از همسر رحیم که در غیبت چهل ساله او و با سختی زیاد فرزندانشان را بزرگ کرده بود با خواندن قرآن برای شادی و رهایی روح آن مرحوم پایان یافت و نشان داد که برخلاف وارونه نمایی های فرقه، خانواده رحیم کیوکان اعم از همسر و دختران و پسران و دامادها و عروس ها و نوه ها همگی برای رهایی او در زمان حیاتش شرکت فعال داشته اند و امروز نیز در مقابل توطئه های فرقه رجوی ایستاده اند و همچنین نشان داد که رحیم هیچگاه برای فرقه دست به اسلحه نبرده و همیشه با فرقه در کلیتش و مواضع آن مخالفت کرده هرچند که نتوانسته بود خود را نجات دهد.
کاش دلتنگی هم مثل اشک بود
میریخت و تمام می شد
می ریخت و سبک می شدی
آن وقت مجبور نبودی
هر روز حجم عظیمی از دلتنگی ها را
با خودت به این طرف و آن طرف ببری…