نامه پرویز لقمانی به برادرش جمشید لقمانی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

جمشید جان سلام و عرض ادب. ما همه شکر خدا خوبیم و سلامت. خودت چطوری برادرم؟ چرا باید سالها ازت بی‌خبر باشیم؟! چرا تماسی با ما نمیگیری؟ یعنی اجازه تماس نداری!؟

جمشید جان قربونت برم یادت هست که با هم خدمت سربازی رفتیم و من آسیب دیدم؟.الان در کسوت یک جانباز هستم و در وطنم کنار خانواده ام زندگی میکنم. صد افسوس که تو به اسارت صدامیان در آمدی و سپس توسط رجویهای وطن فروش عضوگیری شدی که متاسفانه عمر و جوانی ات بر باد رفت.

جمشید جان می بینی زندگی ما دو برادر دو مسیر متفاوت داشت و از زمین تا آسمان فرق داشته است.

برادر جان با همه این احوال باز هم جای نگرانی نیست و می توانی با جدایی از رجویها، زندگی جدیدی را رقم بزنی که بنده به اتفاق اعضای خانواده هم در این مسیر در خدمتت هستیم.

اعضای جدا شده در آلبانی، انجمن آسیلا را تشکیل داده‌اند تا از شما حمایت کنند. پس درنگ‌ نکن و سریع تر تصمیم نهایی خودت را بگیر و  به زندگی واقعی برگرد تا بعد سالها اسارت، طعم آزادی و زندگی را بچشی و تجربه کنی.اگر دوست داری به انجمن آسیلا بپیوند، آنها در این راه به تو کمک می کنند.

جمشید جان ما خیلی دلتنگتیم و چشم انتظار رهایی و بازگشت تو به وطن و کانون گرم خانواده هستیم.

به امید آن روز
برادرت پرویز

برادر جمشید لقمانی در کنار مسئول انجمن نجات گیلان
خروج از نسخه موبایل