در این مطلب دقیقاً آنچه سالها رهبری فرقه در درون بر آن اصرار داشت و تمامی هم و غمش آن بود که برای حفظ نیرو و کنترل ذهن اسیرانش آنرا مرز سرخ کند لو می رود.
در این مطلب صراحتاً در سطر اول آمده است که هرکس نامی از ایران ببرد و دم از عرق ملی و ایرانی بودن بزند این نشانه حذف رهبری است و خیانت محسوب می شود و چنانچه این گونه افراد نامی از ایران آورند بایستی توسط تشکیلات مجاهدین ایزوله و هر کجا که باشد با او برخورد شدید شود.
دقیقاً یکی از حلقات همان خطی است که در گدشته رهبری آنرا مرز سرخ برای قفل کردن اعضای خود کرده بودند، آقای رجوی مدعی بود که هر عضوی خارج از کادر رهبری فرقه دم از ملیت و ناسیونالیست و مبارزه در راه ایران و مملکت خود بزند نشانه آن است که خود رهبر خود شده و می خواهد مستقلاً مبارزه کند و این روش حذف رهبری به دنبال دارد و هر فرد خود رهبر خود می شود و در نهایت افراد به قطب هایی در مقابل رجوی خواهند شد، رجوی با این نتیجه گیری و تئوری انسان کش مرز سرخ خود را مشخص کرده و گفت بایستی شعار همه این باشد که حق رهبری در این صورت ایران و ملیت و هر چیز در آن هست!
آقای رجوی برای مسدود کردن ذهن افراد خود و هدایت تمامی وجود افراد و کنترل ذهن و ضمیرشان بسوی خود حتی مراجعه به قرآن بطور انفرادی برای اعضای خود جرم و ضدیت با رهبری نماز خواندن انفرادی هم در همین چارچوب جرم محسوب می شود و الی آخر. در واقع رجوی و سیستم رهبری فرقه تروریست ها چند دهه با مکانیزم های متعدد و پیچیده هرگونه حس و عرق آزادیخواهی و تعصب و شهامت را از مریدان خود سلب کرده و با کشیدن مرزهای سرخ در این رابطه ها باعث تهی کردن تعدادی انسان شده و آنها را در باتلاق بی انتهای خود فرو برده و اینک هم چنانچه کسانی باشند در خارجه که با افشاگری جداشدگان از فرقه این حس انسانیت خود را باز یابند، از طرف رجوی خائن و محکوم به مرگ می شوند.
مهدوی، سایت پرونده سیاه، بیست و نهم ژوئیه 2007