وضیعت امروز مجاهدین خلق و طرح های آنان برای دو سال آینده

روشنگری کانون آوا

کانون آوا، سوم ژوئیه 2007

آنچه در زیر می آید سر خط جدید ترین تحلیل مجاهدین در مورد شرایط موجود و چگونگی تصاحب قدرت سیاسی توسط این سازمان در ایران است، فارغ از درستی یا ذهنی بودن تحلیل فوق آنچه به نظر ما میرسد در اختیار قرار دادن این موارد در سطح گروهها و مسئولین و دلسوزان جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است تا ضمن آگاهی و روشنگری در سطح جنبش دمکراسی طلبانه مردم ایران و با خبر بودن از اقدامات جریانات وابسته، حرکاتی که تلاش های واقعی مردم ایران را به کج راهه میبرد افشا گردد.

درتاریخ 30آوریل 2007 وزارت خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را به عنوان یک فرقه شناسایی و خطرات آن را برای اروپا و آمریکا خاطر نشان نمود.

http://www.state.gov/s/ct/rls/crt/2006/82738.htm

این در حالی است که در سال 1997 وزارت خارجه آمریکا این سازمان را به عنوان یک گروه تروریستی طبقه بندی نموده بود و تلاش این سازمان برای خروج از لیست مزبور که هر 2 سال یکبار تایید میشد به هیچ کجا نرسید و امسال مصادف با دهمین سال انتشار گزارش مزبور تایید شد که نام مجاهدین خلق برای همیشه در این لیست تثبیت شده و دیگر نیازی به بررسی مجدد هر 2 سال یکبارنیز ندارد. از سال 1997 تاکنون نزدیک به یک دهه میگذرد و سازمان مجاهدین منتهای تلاش خود را برای فریب یا تاثیر گذاری از طریق لابی های اسراییلی بر روی این لیست مبذول داشته ولی تحقیقات گسترده کارشناسان تروریسم و انبوه مدارک و گزارشات محققان مستقل خارجی از جمله گزارش دیدبان حقوق بشردر باره شکنجه و کشتن ناراضیان در مناسبات درونی مجاهدین (منتشرشده در می 2005)، آمریکا را متقاعد کرده است که مجاهدین خلق نه تنها یک گروه تروریستی بلکه یک فرقه خطرناک با گرایشات مذهبی هستند. این موضوع آنچنان برای مجاهدین سنگین و خرد کننده بود که آگاهانه با گذشت بیش از 3 ماه هیچگونه واکنشی نسبت به موضع گیری رسمی آمریکا نشان نداده اند در حالیکه در برابر گزارش سال 1997 وزارت خارجه، شکایت خود را تا دادگاه استیناف و دیوان عالی آمریکا پیش بردند و مشخصا سید محمد سیدالمحدثین در یک کتاب 400 صفحه ای اقدام به پاسخگویی در برابر وزارت خارجه آمریکا نموده بود.

تلاش های مجاهدین خلق در اروپا نیزعلی رغم فعالیت گسترده و خرج میلیون ها دلار و استخدام وکلای گرانقیمت تاکنون به هیچ نتیجه عملی نرسیده است و وزرای شورای اروپا مجددا ماه ژوئن2007 سازمان مجاهدین را درلیست گروههای تروریستی قرار دادند. تحرکات دیپلماتیک و ملاقات های این گروه با عناصر دست چندم احزاب سیاسی اروپا پس از گزارش وزارت خارجه آمریکا بشدت نزول کرده و تنها ملاقات های این گروه بشکل غیر علنی با سرویس های امنیتی ادامه دارد.

با توجه به اینکه مجاهدین ثقل تحرکات سیاسی خود را روی جذب دولتمردان غربی و درخدمت قرار دادن بدون قید وشرط خود در اختیار آنان استوار کرده بودند، اکنون پس از گزارش 30 آوریل 2007 وزارت خارجه آمریکا و مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا پیرامون مساله عراق، مجاهدین خلق را در شرایط فوق العاده دشوار سیاسی قرار داده و رهبری این گروه را وادار ساخته تا با اتخاذ تصمیماتی از بروز حوادث غیر قابل پیش بینی در سطوح مختلف تشکیلاتی جلوگیری و از سوی دیگر راه گریزی برای خروج از بحران عمیقا ریشه دار موجود پیدا کند.

تحلیل های مجاهدین براین اساس استوار است که:

1- در داخل ایران سقوط رژیم از طریق نیروی اجتماعی و هوادارمجاهدین وجود ندارد و مدت هاست که کسی از خطوط خشونت طلبانه آنها در ایران حمایت نمیکند واصلا نسل جدید نام مجاهدین را نیر نشنیده است.

2- پس از سقوط صدام حسین وبخصوص پس از خلع سلاح ارتش آزادیبخش مجاهدین، امکان سرنگونی رژیم از این طریق دیگرمیسر نیست.

پس

3- تنها امکان براندازی رژیم از خارج و تنها از طریق حمله نظامی یک نیروی خارجی با مختصات زیرامکان پذیرمی باشد:

الف – این نیروی خارجی تنها آمریکا میتواند باشد.

ب- امکان جنگ با ایران تنها در دوران حکومت “جرج بوش” در آمریکا میسر است و وی تنها کاندیدای موجود در این زمینه می باشد.

ج- مدت اجرای چنین خطی تا پایان دوران زمامداری “بوش” در اکتبر 2008 است.

د- پس بنابراین تا آخر دوره “بوش” فرصت هست که رژیم سرنگون شود در غیر اینصورت بعد از “بوش” هرجناحی که قدرت را در آمریکا بدست بگیرد قادر به ادامه سیاست های بوش نخواهد بود ودر نتیجه امکان فعالیت مجاهدین حداقل به صورت فعلی فراهم نخواهد شد.

ر- برای تقویت وپیشبرد چنین خطی، جناح جنگ طلب در هیئت حاکمه آمریکا از طریق لابی های اسراییلی در دستور کار باید قرار گیرد.

به این ترتیب محور های فوق ساختار استراتژی جدید مجاهدین را تا پایان زمامداری بوش تشکیل می دهد. این استراتژی مجاهدین با عنوان” جرقه و جنگ” نامگذاری شده و همه تلاش ها و انرژی مجاهدین طی یکسال و 3 ماه آینده روی همین مساله یعنی ایجاد جنگ خارجی کوک خواهد شد و منتهای تلاش مجاهدین برای شعله ور ساختن جنگ بین ایران و آمریکا سازماندهی خواهد گردید.

این چنین است که برای عملی کردن چنین تصمیمی مسعود رجوی از تمامی مسئولین واعضا و افراد مستقر در پادگان اشرف و همچنین اروپا و آمریکا خواسته است تا از هرگونه سرپیچی، انتقاد و عصیان در برابر خطوط ارائه شده پرهیز نمایند و تا 2 سال آینده تعهد بدهند که در مناسبات مجاهدین میمانند وآنرا ترک نخواهند کرد. وی از همه اعضا از بالا تا پایین ترین لایه های تشکیلاتی در این رابطه طی نشست های طولانی که به اتمام رسیده است با اثر انگشت و امضا، تعهد مکتوب گرفته است که بنام ” تعهد دوساله” معروف است.

بر اساس این تحلیل مسعود رجوی ایجاد درگیری محدود یا حتی پرتاب یک موشک به ایران را مغتنم شمرده تا در نقطه بعدی ایجاد جنگ ادامه دار با ایران قطعی گردد. مجاهدین در این زمینه متعهد شده اند که در صورت بروزچنین حوادثی به عنوان پیاده نظام در خدمت جناح جنگ طلب آمریکا قرار گرفته و به عنوان ستون پنجم وظایف خود را انجام داده وتمامی انرژی خود را برای سرنگونی ملا ها دراختیار آمریکا قرار دهند. مسعود رجوی امیدوار است که امکان تسلیح مجدد ارتش آزادیبخش مجاهدین توسط ارتش آمریکا در این مسیرفراهم گردد.

در همین رابطه:

نقض گسترده حقوق بشر درایران و همچنین فعالیت های غنی سازی اورانیم میتواند بهانه لازم را به نیروهای جنگ طلب در هیئت حاکمه آمریکا بدست دهد، ضمن اینکه بخشهایی از حکومت ایران که در تنش و بهم ریختگی اوضاع سیاسی ایران، منافع خود را جستجو میکنند به این تنش ها دامن میزنند.

ما به عنوان نیروهای مسئول سیاسی مخالف هرگونه جنگی علیه ایران بوده و با امکان ایجاد جنگ خارجی که به قیمت دربدری وآوارگی و رنج میلیون ها ایرانی تمام شده و انهدام زیرساخت های اقتصادی ایران را دربردارد با هر شیوه ممکن و عملی مقابله خواهیم کرد.

از نظر گاه سیاسی هر گونه تغییر و پیشرفت در مسیر جنبش دمکراسی طلبانه مردم ایران را از طریق مبارزه مدنی و بدور از خشونت سیاسی وبا استفاده از شیوه های مسالمت آمیز تشخیص میدهیم.

تجربه 30 سال گذشته به نیکی نشان میدهد که ایجاد دمکراسی در ایران قطعا همانطور که اکثریت قاطع نیروهای سیاسی به آن اذعان دارند، راه حل نظامی آن هم از نوع آمریکایی آن نیست و هر گونه خشونت طلبی به بهای قربانی شدن جوانانی می انجامد که قربانی اندیشه رهبران غیرکار آمد شده و زمان رسیدن به خواست های برحق مردم ایران را به تاخیر میاندازند.

ایجاد دمکراسی آمریکایی آن هم به شیوه “عراقی!! ” در ایران هیچ ارزشی ندارد و بی تردید در اولین گام ها با شکستی سخت روبرو خواهد شد چون نه کشور ایران، عراق است و نه مردم ایران با فرهنگی 7000 ساله و با عمقی از شناخت سیاسی و تاریخی اجازه چنین اعمال و حرکاتی را به دشمنان مردم ایران میدهند.

ما بر این نظر استواریم که مجاهدین آب در هاون میکوبند ولی از آنجایی که اکنون بسیاری از جوانان مردم ایران دردرون تشکیلات، اسیر فکری و ایدئولوژیکی این فرقه خطرناک مذهبی هستند، وظیفه انسانی خود میدانیم که با این نظرات و اندیشه های مالیخولیایی رجوی مقابله کنیم و تجربه تلخ راه پیموده شده خود را در اختیار افکار سیاسی و مردم ایران قرار دهیم.

کانون آوا

خروج از نسخه موبایل