امسال نیز، بار دیگر مریم رجوی به مناسبت ماه رمضان دین را دستاویز قرار داد و در سخنانی در مراسم افطاری در قرارگاه اشرف 3 در روستای مانز آلبانی، اعضای دربند فرقهاش را با نکاتی متناقض روبرو کرد.
مریم رجوی در حالی حکومت ایران را به “تحمیل حجاب اجباری و سرکوب ملیت های ستمزده” محکوم میکند و خود را حامی آزادی زنان در انتخاب پوشش و شیوه دین داری میخواند که خود حجاب بر سر دارد و صدها زنی که در تشکیلاتش مخاطبش هستند، حجاب اجباری بر سر دارند. اگر بپذیریم که نوع پوشش خود را خود انتخاب کرده است آیا میتوان پذیرفت که نزدیک به 800 زن عضو سازمان تماما و بدون کم و کاست پذیرفته اند که پوششی همانند مریم رجوی – و البته با زرق و برق کمتر– داشته باشند؟
جالب تر آن که او از مسعود رجوی شاهد می آورد “خروش او از یادرفتنی نیست” چون در میتینگ امجدیه تهران جمهوری اسلامی را متهم کرد به “دم زدن صوری از اسلام” و فریاد زد: ” مگر اسلام دین برداشتن غل و زنجیرها نیست؟”
از قضا پرسش بالا بسا پرسش خوبی است که همین امروز برای زوج رجوی مطرح کرد. پس از تناقض قائل بودن حق آزادی حجاب و حجاب اجباری در تشکیلات، تناقض بزرگتری که سران مجاهدین خلق دچار آن هستند استفاده از همه مظاهر اسلامی همچون مسجد، نماز جماعت، ماه رمضان، روزه، افطار برای در غل و زنجیر بیشتر نگه داشتن اعضا است.
اعضای دربند فرقه رجوی اگرچه به لحاظ فیزیکی ظاهرا در غل و زنجیر نیستند اما به واقع به طور فیزیکی در پشت حصارهای قرارگاه اشرف 3 دربند هستند. قرارگاهی که 24 ساعته محافظت میشود و اعضا برای خروج از آن نیاز دارند که از مسئولین بالاتر ویزا دریافت کنند. این ویزا مستلزم گرفتن امضای چند مسئول در رده های بالاتر است تا نهایتا عضو فرقه موفق شود برای ساعتی از تشکیلات خارج شود.
لازم به ذکر است که خروج موقت از تشکیلات – بخوانید غل و زنجیر رجوی – هرگز به تنهایی صورت نمیگیرد و فرد همواره با نفراتی همراه میشود. اینها همه ثمره “اسلام دمکراتیک” مسعود رجوی است که عضو تشکیلاتش باید زن، فرزند، خانواده و همه تعلقات خود را تقدیم رجوی کنند و جسم و ذهنش در زنجیر ساختار فرقه رجوی بماند اما در سخنرانی ویژه ماه رمضان از مریم رجوی بشنود که ” بله، اسلام مورد اعتقاد مجاهدین اسلام آزادی است”.
مزدا پارسی