اذعان مریم رجوی به عدم مشروعیت سازمان مجاهدین خلق

خواننده محترم و آگاه به امور بخوبی به این واقعیت اشراف دارد که مریم رجوی معتاد غیر قابل علاج سخنرانی است و بدون سخنرانی – از آن نوع سخنرانی های خاص مجاهدین که متکلم وحده بوده و سئوالی مطرح نگردد- امکان دق کردن و یا حداقل ابتلاء به افسردگی شدید در او وجود دارد. بدبختی این خانم واله و شیدای خودنمائی، گاف دادن های زیاد درسخنرانی هاست. بطوری که هر انسان عاقلی به این نتیجه میرسد که بنفع مریم بود که حرفی نمیزد و این گاف ها را نمیداد و کمتر دروغ میگفت تا قدری ارزش و اعتبار داشته باشد!

او در یکی از سخنرانی هایش گفته است که هر چیز که مخالف آزادی و انتخاب آزادانه انسان باشد، هیچ اعتباری ندارد. البته اصل این حرف خالی از خدشه است و مسلما که من ایرادی بدان ندارم و انتقادم به این ادعا از آن جهت است که مریم در کنار مسعود رجوی هیچ التزام عملی به داشتن اعتقاد به این سخن نشان نداده و در تمام بزنگاه ها بر ضد آن عمل کرده است؟

مثلا رسم سازمان های سیاسی که مدعی مجاهده و مبارزه بنفع مردم هستند این است که ارگان های رهبری و مسئول خود را از پایین به بالا و با رای مخفی و بدون واهمه از مکافات های بعدی انتخاب میکنند و آیا چنین مسئله ای در تشکیلات رجوی مسبوق به سابقه بوده است؟

اگر بوده که اصلا نبوده، موارد و نمونه های آنرا به ” خلق قهرمان ایران ” توضیح دهد!
در اساسنامه های سازمان های سیاسی مردمی، همواره تاکید بر آنست که با وجود برتری منافع سازمان بر منافع خصوصی، هر کجا که بین منافع ملی و منافع سازمانی تضادی بوجود آید، هرعضو این سازمان موصوف متعهد است که منافع سازمان را فدای منافع ملی کند و هیچ بازخواستی از این فرد بعمل نخواهد آمد .

آیا در تشکیلات مریم و مسعود چنین چیزی وجود دارد؟

یا مسئله عبارت از این است که در این تشکیلات مافیایی، همه چیز مال رهبر خاص الخاص است و آزادی انتخاب فردی و رعایت منافع ملی بکلی مغفول مانده است؟

اگر اعضای سازمان از حق آزادی انتخاب برخوردار بودند مسلما به رهبران خود میگفتند که جاسوسی بنفع صدام که هستی ما را نشانه گرفته و حاکمیت ملی و امنیت ما را بطور خطرناکی زیر ضرب قرار داده بود ، عملی ضد ملی و ضدانقلابی است و رهبرانی که مشوق و مروج این عملیات بودند، نه تنها باید عزل میشدند بلکه محاکمه هم میگردیدند!

البته ما میدانیم که اعضاء سازمان ابتدا از ترس صدام که به آغوش او افکنده شده بودند و سپس بر اثر القائات دستگاه مغزشویی رجوی، تقریبا هرگز جرات انجام این کار را پیدا نکردند و معدود افرادی که اعتراضاتی داشتند، در سر فرصت با زندان، شکنجه و سر به نیست شدن از صحنه روزگار محو شدند!

با این توضیح مختصر، مریم که میگوید هر چیز که مخالف آزادی و انتخاب آزادانه انسان باشد، هیچ اعتباری ندارد، در اصل اذعان دارد که با عنایت به عملکرد خود و مسعود، تشکیلات او فاقد اعتبار و مشروعیت است و در اصل و بدون اینکه خود بداند، تشکیلات خود را نفی میکند.

عجیب اینکه در کنار این نفی، مریم به رهبران سابق و اسبق جهان غرب التماس میکند که تشکیلات او را بعنوان نماینده قانونی ملت ایران به رسمیت بشناسند و نمیداند که این صلاحیت تنها دراختیار مردم ایران است و نه هیچکس دیگر.

مردم ایران هم دیوانه نشده اند که تشکیلات جمع و جور شده با راه های غیر آزاد که دهه هاست بر علیه منافع آنها فعالیت میکند و از دشمنان خارجی کشور میخواهد که با طرق نظامی یا از راه تروریزم اقتصادی این مردم را از پا بیندازد، برسمیت بشناسند!

صابر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا