پیام 12 تیر رجوی را کماکان می توان منبع، مرجع و حسن ختام هر گونه دیالوگ و گفتمان و انتقاد با سازمان مجاهدین خلق تلقی کرد. پایان این همه خط کشی و مرزبندی که علی الظاهر خیلی هم رادیکال و چپ تنظیم شده این است که هر که با رژیم رفته حق انتقاد ندارد. این یک روی سکه آقای رجوی است. روی دیگر این سکه جادویی این است که هیچ کس تا این زمان به اندازه مجاهدین بابت مبارزه با جمهوری اسلامی هزینه نکرده است و آنها لاجرم در نوک مبارزه و میزان الحراره سنجش رادیکالیسم در میان اپوزیسیون هستند. معنی اش این است هر جریانی که آمار قربانی بیشتری دارد، هر جریانی که آمار زندانی بیشتری دارد، هر جریانی که ابزار و امکانات بهتر و بیشتری از مجاهدین دارد، هر جریانی که سابقون تر از مجاهدین است، هر جریانی که توان تعامل بیشتر با غرب و آمریکا را دارد، هر جریانی که به لحاظ دیپلماسی از نوع انقلابی اش برش بیشتری دارد، هر جریانی که منتقد بیشتری به نسبت مجاهدین دارد، هر جریانی که توان بیشتری در مرعوب کردن غرب دارد، هر جریانی که… می تواند به مجاهدین انتقاد کند. با این حساب آخر همه این شاخص بندی ها برای کسب مشروعیت انتقاد از مجاهدین این می شود که عملا هیچ کس صلاحیت انتقاد به مجاهدین و در هیچ زمینه ای را ندارد. پشت این لحن هم تا دلتان بخواهد تهدید و ارعاب و لمپنیسم اتو کشیده و روتوش شده کمین کرده است.
تصور بفرمائید اگر بخواهیم خط کش آقای رجوی را به قول خودشان مادی کنیم و به میان اپوزیسیون ببریم چه پلان کمدی تراژیکی را خواهیم دید. آقای رجوی اصرار دارند هر تئوری را در شکل مادی و پراتیکی و نتایج و محصولی که به بار می آورد، ارزیابی و محک بزنند و الا باز به زعم ایشان با قول و حرف که چیزی ثابت و نفی نمی شود. اصرار من این است همین ادعاهای آقای رجوی را با مقیاس مورد نظر ایشان یعنی مادی کردن و پراتیکی کردن ارزیابی کنیم، ببینیم از تاک و تاکستان اپوزیسیون و دمکراسی و آزادی و… چه چیز می ماند. یک سر جداشدگان از سازمان قرار دارند، که تمامی بریده مزدوران وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند. که بر اساس پروژه موسوم به هشتاد به بیست عمل می کنند. یعنی آقای رجوی علیرغم پذیرش نسبت هشتاد به بیست کماکان اصرار دارند آن وزن بیست را مبنای قضاوتشان قرار بدهند.
سر دیگر، طیف طرفداران سلطنت و پادشاهی و مشروطه خواه و هواداران همان شکل و شمایل رژیم سابق هستند که تکلیف شان از سال های اولیه تشکیل شورای ملی مقاومت و در پیام میثاق روشن شده است. سر دیگر احیانا اپوزیسیون داخلی و غیربرانداز است که حسابشان قرار است در محکمه های خلق رسیده شود و از حالا اتهامات شان کلاسه و بعضا از طریق رسانه های مجاهدین تفهیم شده است. سر دیگر جریان چپ است که به زعم رجوی چپ بازانی هستند که یا در تیول حزب توده مارکسیسم نشخوار می کنند و مابقی شان هم از ترس گوشه عزلت گزیده اند. سر دیگر هم به زعم آقای رجوی ملی گراهای دودوزه بازی هستند که یک سرشان در آخور خارجی و سر دیگرشان در آخور جمهوری اسلامی است. و به زعم آقای رجوی همه فعالیت ها و تلاش های این طیف گسترده و متنوع هم چیزی جز رنگ کردن خلایق نیست. و البته در این میان تکلیف منتقدین خارجی و نهادهای بین المللی و حقوق بشری و کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آمریکا و رادیوهای خارجی و… هم با خط کش مماشاتگر و زدوبندچی و معامله گر و… روشن شده است. اینکه پلان نهایی این خط کشی را کمدی تراژیک توصیف کردم از باب مضحک بودن این پلان است.
نقل می کنند دوگل در جریان بازدید یکی از نمایشگاه های پیکاسو با تابلویی مواجه می شود که فقط یک بوم سفید است. با تعجب درباره عناصر و پیام این اثر از پیکاسو سوال می کند. پیکاسو در پاسخ می گوید، این یک منظره چمنزار است با شماری گاو. دوگل می پرسد پس چمنزارش کو. پیکاسو می گوید گاوها آن را خورده اند. دوگل که فکر می کند مچ پیکاسو را گرفته با ذوق زدگی می گوید، پس گاوها کجا هستند. و پیکاسو رندانه تر پاسخ می دهد، چمن ها را که خوردند، رفته اند. حکایت تابلویی که آقای رجوی برای منتقدین خود ترسیم کرده، آخرش حکایت تابلو جناب پیکاسو است. همه عناصر فرضی این پازل همدیگر را خورده اند و تنها آقای رجوی مانده است و بس.
و این تازه لحن اینترنشنال آقای رجوی است که به ضرورت وقتی قرار است همین محتوای از دهان طرفداران ایشان بیان شود کاملا از لمپنیسم عاریه می گیرد و یکسره با انتخاب دایره واژگانی خاص چاقوکش ها و قداره بندان ماهیت خود را نشان می دهد و زبان دیپلماتیک آقای رجوی شفاف ترجمه می شود. سایت پاسارگاد سیتی یکی از سایتهای سازمان مجاهدین خلق با درج مقاله ای تحت عنوان چه کسی حق انتقاد به مسعود و مریم را دارد؟ به قلم آقای علی اکبر آرمیده که اتفاقا مدعی است از مجاهدین بریده و جداشده و کماکان هم آنها را می ستاید، زحمت این ترجمه دو خطی از تمام پیام 12 صفحه ای آقای رجوی را به خود داده و همه شاخص های آقای رجوی را در یک کلمه خلاصه کرده و نوشته است:
"هر پست و بی پرنسیپی غلط می کند که تحت عنوان انتقاد یاوه گوید."
بهار ایرانی، سایت مجاهدین دبلیو اس، هشتم اوت 2007