رادیکالیزم یا ماکیاولیزم مسعود

فقط از عهده انسان های کاملا خودفروخته ای برمی آید که در وصف مسعود رجوی خائن به ملت ایران و دشمن بشریت چنین مجیزگویی رسوایی بکند و الا یک آدم با خصوصیات متوسط انسانی کاملا شرم میکند که انسان دیکتاتور، متوهم و بوقلمون صفت که از شهوت فرمانروائی منحصر بفردی برخورداراست را اینگونه مورد ستایش قرار دهد که این قلم بدست بغایت بیشرم رجوی قرار داده است.

کلمات و جملات بکار رفته در این مدح نامه 5 صفحه ای ، طوری زبونانه و بت پرستانه است که انسان از نقل آنها احساس شرمساری میکند و من هم تکرار این کلمات را در حد آلاینده بی نظیر وجدان و دور از شآن انسانی یافته و نقل نکردم و تنها به نقد گوشه هایی از این پرت وپلاگویی قناعت نمودم.

این قلم بدست یا بهتر بگویم قلم بمزد رجوی ، پایداری بر اصول، فداکاری، صداقت، جسارت و طهارت فلسفی را از خصوصیات بارز این کوتوله سیاسی (مسعود رجوی) میداند و روشن نمیسازد که رجوی بر روی کدام اصول انسانی پایدار بوده است.

آیا دست کشیدن از تئوری جامعه بی طبقه توحیدی که در شرایط ایران اتوپیایی (خیالی) بیش نیست و روی آوردن به ترویج خشونت در جامعه ای که به تازگی انقلاب کرده بود و آرامش و امنیت شرط اصلی تداوم و پیشرفت آن بود و انجام گسترده ترین ترورها که در تاریخ ایران بی سابقه بود، پایداری در برابر اصولی بود که زیر پا گذاشته شده بود؟

مسعود که همواره عادت دارد که تن بی مقدار خود را در تمامی بزنگاه ها و بقیمت فدا کردن بهترین یاران خود حفظ کرده و معرکه را ترک کند، کدام فداکاری را انجام داده است که تو مرید و یا مزدور رجوی از آن سخن میگویی؟ بارزه های صداقت او چی بود و هست که کسی ازآن اطلاع ندارد؟ ما چیزی جز فرار و رها کردن جان خود از مسعود ندیده و نشنیده ایم و آیا منظور شما ازصداقت همین است؟ طهارت فلسفی دیگر چه مقوله ایست؟

آیا اجرای سبعانه طلاق اجباری و ازهم پاشاندن خانواده های اعضای نگون بخت مجاهدین که تبعات وحشتناکی داشت، در حیطه این طهارت فلسفی قرار دارند و یا بین این طهارت فلسفی و تملک همسران همرزمان؟! در حرمسراهایی که نظیرشان در داستان های “هزار و یک شب” قابل درک است، رابطه علت و معلولی برقرار بوده و طهارت فلسفی و حرمسرا پروری از ارزش “اینهمانی” برخوردارند؟
مولف مقاله رسوای مورد نقد گفته است که رجوی با مخالفین خود و دگراندیشان، سر مدارا و بردباری دارد. پس صفت های آفتاب تابان و در غلطان که برخود نهاده اید چی؟

در توضیح علت دشمنی کینه توزانه خود با خانواده اسرایتان که هندوانه زیر بغل شان گذاشته و مجاهدش مینامید، چه حرفی داری؟
مقوله کاملا تطبیق یافته ” با من یا برعلیه من ” را چگونه توضیح میدهید و…

همین فرد میگوید که رجوی معتقد است که انسان در انسانشناسی توحیدی خلیفه الله است …
از شما میپرسم که آیا این خلیفه الله بودن شامل حال اعضای دربند خودتان هم میشود و یا اینها از استثناهایی هستند و انسان شمرده نمیشوند که اگر شمرده میشدند ، ابتدائی ترین حقوق آنها درحد آزادی بیان، آزادی ارتباط با نزدیکانشان، آزادی تشکیل خانواده و… رعایت میشد که ابدا نمیشود.

مسعود رجوی گفته است که ما راهبر و راهگشا و راهنمای طریق «آزادی» هستیم!

و من در رد این حرف دروغ او میگویم که تو بغیر از مورد خودت، هیچ تجربه ای از امر آزادی نداری و نمیتوانی راهبر و راهگشا برای دیگران باشی!

نوید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا