دادنامه 43 نفر از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، در اسفند ماه 1399 تحویل شعبه بین الملل مجتمع قضائی تهران گردید و در دو روز به دعوی جداشدگان رسیدگی گردید و استماع شد. متعاقبا رای دادگاه در تاریخ 25 اسفند همان سال صادر و آقای مسعود رجوی، خانم مریم قجر عضدانلو و سازمان مجاهدین خلق و 19 نفر از اعضای سرکوب این سازمان خواندگان: سید محمد سیدالمحدثین، علیرضا جعفرزاده، عذرا علوی طالقانی، محمد علی توحیدی، مهدی ابریشم چی، مهری علیقلی، هادی روشن روان، مژگان پارسائی، محمد حیاتی، محمد صادق دربندی، گیتی گیوه چیان، مهدی براعی، ابوالقاسم رضائی، مهوش سپهری، محمد جواد قدیری، محبوبه جمشیدی، مجید حریری، سونا صمصامی، عباسعلی داوری فیضی پور، همگی به نشانی آلبانی، روستای مانز، قرارگاه مجاهدین موسوم به اشرف 3، به پرداخت غرامت که تا کنون به مبلغ 30 تریلیون تومان محکوم و تحت پیگرد های بین المللی قرار گرفتند.
متعاقبا رای به نشانی های آلبانی و فرانسه از طریق قضائی ابلاغ گردید و چون در مدت زمان مقرره و مجاز مورد اعتراض قرار نگرفت، رای قطعی شد و پرونده کامل این شکایت طی روند قانونی و بین المللی تحویل دادگاه بین المللی لاهه گردید.
این پرونده روند قضائی خود را طی می کند و خواهان های این پرونده مصمم هستند به اخذ غرامت از رهبران این سازمان برای سالهای اسارت خود برسند. 43 خواهان این پرونده از افرادی می باشند که تحت عملیات اغفال، فریبکاری، شکنجه و … مجبور به عضویت یا تداوم عضویت در سازمان مجاهدین خلق شده اند. این سازمان و حلقه مرکزی آن در سال 1965 میلادی تشکیل شده است و به مرور و پس از مرگ برخی سران آن، با تغییر کادر مرکزی اکنون به فعالیت می پردازد.
وکلای این پرونده بین المللی، در بخش های مختلف به دفاعیات خود از موکلین خود پرداختند و از جمله شرح دادند که :
فرقه یا گروه به عنوان سازمان ایستا دارای یک رهبر است و ساختار قدرتی برای خود ترسیم کرده است که از دل آن رابطه رهبر و پیروان تعریف می گردند و برنامه های هماهنگی برای مجاب کردن (مغزشوئی) دارند. فرقه مجاهدین خلق دراسناد بین المللی از جمله گزارش دیده بان حقوق بشر به عنوان یک فرقه رادیکال با خط مشی مسلحانه تعریف می شود که ترور و خشونت را به عنوان رکن مقوم خود در رسیدن به اهداف بیان می کنند. مطابق تحقیقات موسسه RAND که یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی آمریکائی است و تحلیلهای کاربردی و راه حل های آن را ارائه می دهد، طی تحقیقاتی در خصوص سازمان مجاهدین خلق اعلام کرده است :
تحقیقات حاکی از آن است که بیشتر افراد سازمان مجاهدین خلق نه تروریست هستند و نه مبارزان راه آزادی، بلکه افرادی به دام افتاده و شستشوی مغزی شده هستند که در صورت جداشدن از رهبری مجاهدین خلق، مایل به بازگشت به میهن خود هستند، بسیاری از اعضاء با وعده های دروغین از کشورهای دیگر با فریب به عراق انتقال داده شدند، فقط برای این که گذرنامه های آنها توسط رهبران مجاهدین خلق مصادره شود، که از بدرفتاری فیزیکی و سایر روش ها برای جلوگیری از ترک آنها استفاده می کند.
اعضای این گروه مکلف شده بودند تنها به ایده های کادر مرکزی و رهبر فرقه فکر کنند و فدا کردن خود در راه ایده های وی را به عنوان عنصر اساسی در عضویت خود بدانند و حق هیچ انتخابی را ندارند و حتی در تفکر خویش نباید به چیزی جز این فکر کنند و باید در مناسبات تشکیلاتی فرقه قرار گیرند.
به عنوان مثال: در سال 1985 رهبری سازمان از همه اعضای خود خواست تا طی یک “انقلاب ایدئولوژیک” کمبود های شخصی را در جلسات خود انتقادی شناسائی نمایند. آنها این مغزشوئی و تفتیش عقاید را چنین مطرح کردند:
” درک این انقلاب عظیم …(!!!)، در واقع درک و فهم عمیق عظمت ترکیب نوین رهبری ما یعنی مسعود و مریم و ایمان به آنها و همچنین اطاعت ایدئولوژیک و انقلابی از آنهاست. چنین است که با اصلاح سبک کارهای کهنه و با انتقاد از نقایص فردی و جمعی، هوشیاری بیشتری نیز در برابر دشمن کسب خواهیم نمود… گزارش پیشرفت کارتان و دستاوردهائی که در ترویج و تعمیق این انقلاب ایدئولوژیک در رابطه با محیط سیاسی و اجتماعی پیرامون خود داشته اید را به طور کامل و مشروح به مسئولین و فرماندهان خود گزارش کنید…”
این چنین بود که یک سبک اجباری از مغزشوئی در مناسبات اجرا می شد و اعضاء می بایست بصورت روزانه این کارها را انجام می دادند. بر اساس این متدلوژی اعضای سازمان حق هیچگونه ابتکار عمل را ندارند و حتی در تفکر خویش نیز آزاد نیستند…
مبلغ محکومیت 30 تریلیون تومانی دادگاه علیه مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و سازمان مجاهدین خلق ، با خسارت تاخیر تادیه ، برابر شاخص تورم از تاریخ صدور حکم تا اجرای دادنامه جداشدگان، برای تمام مبالغ محاسبه خواهد شد.
بیانیه مسعود رجوی ، بعد از صدور این حکم وتهدید مجدد شاکیان این پرونده ، به منزله اقرار و قبول ورود خسارات به خواهان هاست و اقرار وی بعنوان رهبر این سازمان در خصوص سازمان مجاهدین هم ، مجری است.
به نفع رهبران این سازمان می باشد که هر چه زودتر نسبت به پرداخت غرامت در حق جداشدگان از این سازمان اقدام کنند، گرچه مرور زمان کاملا به نفع شاکیان و به ضرر محکوم شدگان در این پرونده در حال گذر است ، به قول مسعود رجوی : دیر و زود داره ، اما سوخت و سوز نداره…
ادامه دارد . . .
جداشدگان شاکی استان آذربایجان شرقی