خانم مریم رجوی حتما در ذهن خودت می گفتی بقیه کشورها باید از تو و شوهر فراریت یاد بگیرند که چگونه می توان بدون کمترین بها رئیس جمهور شد و فکر می کردی باید برایت فرش سرخ پهن کنند و دیگر کسی جلو دارت نبود. شروع کردی به یک سری کارها تا به دیگران نشان دهی که برنامه داری ولی هرسال که می گذشت خواب تو پنبه دانه میشد و شده بودی چوپان دروغگو. هر سال هم شعار سرنگونی می دادی و گله گذاری از مسعود که آخر سرنگونی چی شد چون دیگر خسته شدم از بس خواب دیدم. برای فریب نیروهایت دو باره و چندباره یک بند انقلاب رومیکردی که البته بدرد بند شلوار می خورد؛ ولی چه سود از این رئیس جمهور همیشه در خواب که انگار هرروز باید خواب شب قبل خود را تعبیر کند چون در خواب خودش هم نمی دید که یک روز رئیس جمبور! شود.
خانم مریم رجوی بهتراست بجای پز دادن بیایی بفکر نیروهای منگول خودت باشی. مسعود که در ابرها نشسته و فراری، خودت هم فقط راه عراق و فراربه فرانسه راخوب یاد گرفتی. حالا از تو بعنوان رئیس جمبور! مادام العمر بعید است که بیایی از چند اراذال و اوباش که خودشان هم اقرار کردند که جنایت کار بودند حمایت کنی اگر چه از تو بعید نیست چون همیشه کار تو وارونه کردن واقعیتهاست. حالاهم هنوز به قدرت نرسیده باید در دادگاه محاکمه شوی و خواب چندین ساله را به گور ببری واز حالا هم به فکریکی از آن بندهای شلوار برای نیروهایت باشی.
انجمن نجات – دفتر استان مازندران
هادی شبانی 26/5/86