*شنبه 23 اردیبهشت
در روز شنبه جمعاً 7 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
اسناد محکومیت 30 تریلیون تومانی مسعود رجوی – قسمت دوم
پیگیری شاکیان و روند پرونده
… امروز اگر سازمان باز هم با همان شیوه های قبلی، صدها انسان را در آلبانی تحت اسارت و مناسبات برده داری، در اسارتی دردناک نگه داشته است، باید بداند که وجدان های بیدار جهان، هرگز این نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق بشر را نادیده نخواهند گرفت و شکایت جداشدگان از سازمان، شروع راهی است که نهایتاً سران این فرقه جنایتکار را پای میز محاکمه خواهد کشید.
… واقعیت این است که اغلب جداشده ها، دیدگاه انتقادی مفرط نسبت به دیگران و جامعه دارند. همه نجات یافتگان از فرقه رجوی، نیاز مبرم به یک دوره بازپروی و پیدا کردن خود دارند، فرقه برای سالیان قدرت تصمیم گیری را از تک تک ما گرفته بود، ما اغلب در مسائل ساده نیاز داریم که یک نفر دیگر به عنوان مشاور کنار ما حضور داشته باشد، اغلب نمی دانیم چه چیز خوب و چه چیز بد است! برای همین است که وقتی یک جداشده موفق به تشکیل خانواده می شود، خیلی راحت تر مسائل زندگی را حل و فصل می کند، چرا که وجود همسر در کنار فرد، او را با مشاوری همراه کرده است که همیشه در دسترس بوده و خیر و صلاح او را می گوید.
… پیگیری این پرونده و منجر کردن آن به پرداخت غرامت توسط رهبران فرقه رجوی، هم نقش بازدارنده در آینده دارد و هم می تواند غرامت دریافت شده، کمکی به نجات یافتگان باشد که به زندگی عادی برگردند و جبران سال های از دست رفته را بکنند، این درک عمیق و کمک به افراد جداشده در این پرونده تنها و تنها از عهده کسانی برمی آید که در درجه اول فرقه ها را خوب بشناسند و در درجه بعدی لزوم کمک به نجات یافتگان از فرقه های مخرب را نیز درک کنند.
خانواده های چشم انتظار انجمن نجات هرگز از پای نخواهند نشست
… حضور پر شور و فریاد رسای مادران، پدران، خواهران و برادران اعضای اسیر در فرقه رجوی چنان لرزه ای بر پیکره نحس عوامل جنایت کار رجوی می اندازد که هرگز فراموش نکنند خانواده ها و جدا شدگان به مثابه پیکره واحد انجمن نجات و با همبستگی با انجمن آسیلا در کشور آلبانی بی امان و خستگی ناپذیر برای تحقق اهداف بشر دوستانه که همانا حق مسلم ملاقات و آزادی اسیران از تشکیلات منفور مجاهدین خلق است از پای نخواهند نشست….
خانواده ها، دست در دست هم تا آخر ایستاده اند
… فرقه رجوی که دشمن ترن دشمن ایرانیان محسوب می شود، این تجمع مسالمت آمیز و قانونی خانواده نجات مقابل صلیب سرخ در تهران را برنتافت و طی صدور اعلامیه ای، خشم و نفرت خود را با “سیرک” نامیدن این مجموعه خانواده ها علنی نموده و نشان داد که وقتی مسعود رجوی می گوید که خانواده های اعضای نگون بخت تشکیلات جهنمی اش خطرناک ترین دشمن او به حساب می آیند، قصد شوخی نداشته و حرف دل سیاه خود را می زند!
باند رجوی از حضور رسانه ای پاره ای از تلویزیون های بین المللی به خشم آمده و سعی کرده که پوشش خبری این رسانه ها را بی اهمیت جلوه دهد و مثلاً وانمود کند که وقتی پای تلویزیونی در مجموعه تلویزیون های سه قلوی لندنی ویا بنگاه دروغ پراکنی و کینه پروری خودش در کار نیست، این گونه اطلاع رسانی ها از درجه اعتبار ساقط است!
در بیانیه مشحون از کین و نفرت رجوی به این مسأله که چرا تجمع کنندگان خواستار رعایت حقوق بشری ساکنان اشرف 3 شده اند، نقد شدیدی شده و در اصل برای هزارمین بار دشمنی خود با خانواده های ذیربط را که عمدتاً از اقشار پایین “خلق قهرمان ایران” هستند، به ثبوت رسانیده است!…
خروج از تشکیلات مجاهدین خلق، سخت اما شدنی است
… تمام افرادی که تجربه حضور در تشکیلات فرقه ای همچون مجاهدین خلق را داشته اند، در طول حضور در تشکیلات بیرون هراسی و عادی هراسی را آموزش می بینید و درکل درصد بالایی از کار تشکیلاتی و ایدئولوژیک در طول سالیان برای همین موضوع هست.
… خانواده هایی دیده ام که به فرزندان خودشان فحش می دهند و می گویند که او دیگر عضو خانواده ما نیست و او را در ذهن به فراموشی می سپارند به دلیل این که نمی دانند که عزیزانشان درگیر چه هیولا و اختاپوس روحی و روانی هستند که حتی به ذهن آوردن خاطراتی از خانواده و نام مادر و پدر در تشکیلات برایشان جرمی نابخشودنی است. نمی دانند که قدرت تصمیم گیری از آن ها سلب شده و نمی دانند که باید از چه موانع ذهنی و پراتیک برای تصمیم گیری برای خروج و رها کردن خود عبور کنند و البته که کار بسیارسختی هست !
… سختی این تصمیم برای چیست و کجاست؟
البته که باید از مغز شستشو داده شده چندین ساله عبور کند و باید ذهن برای تصمیم آزاد شده و البته ترک خورده باشد. آزادی از حصار ذهنی در رابطه با تشکیلات و وعده های چندین ساله از یکطرف و ترک و شکسته شدن تابوی خدایی به نام رجوی و تقدیس آرمان های فرقه رجوی در ذهن از طرف دیگر!
باید به این نقطه رسید که همه حرف های چند ساله آن ها دروغ و دغل بوده و فقط برای جاه طلبی و قدرت پرستی و خودخواهی های مسعود رجوی بوده و بایستی ابتدا منزجر شد و متنفر شد و عاطفه از دست رفته را به طور نسبی به دست آورد تا بتوان جلوی هجوم لحظه ای انقلاب و انتقادهای بی اساس و دجالگری های تشکیلاتی و ایدئولوژیک را سد کرد….
سکوت رجوی ها در قبال کشتار کودکان فلسطینی آن روی سکه کشتار و ترور در ایران است
… علی رغم تمام جنایت اسرائیل علیه مردم فلسطین و دستور نتانیاهو برای کشتار کودکان، نه رجوی، نه مریم رجوی، نه شورای دست ساز رجوی و نه سازمان مجاهدین به هیچ عنوان حاضر به حمایت از مردم فلسطین نشده و جنایت اسرائیل علیه فلسطینی ها را محکوم نکردند.
در حالی که مریم رجوی ادعاهای پر طمطراق و البته دروغ زیادی مبنی بر حمایت از زنان دارد، اما گویی زنان و کودکان فلسطینی از نظر رجوی ها انسان نیستند و نباید درباره کشتن شان حرفی زد. اما وقتی در فرانسه یا یک کشور اروپایی کسی کشته می شود، بلافاصله مریم رجوی یک نماینده برای شرکت در مراسم آن ها فرستاده و حتی زودتر از دولت ها، پیامی در محکومیت آن اقدام می فرستد. آیا این نشانه ای از ریاکاری و دورویی نیست؟…
واکنش دردآلود مجاهدین خلق به تجمع خانواده های انجمن نجات مقابل صلیب سرخ
… آن ها ضمن فحاشی به انجمن نجات و خانوادهها؛ این تجمع را با تجمع خانواده ها مقابل قرارگاه فرقه در عراق مقایسه کرده که همین مقایسه نشاندهنده اهمیت این تجمع و فشاری است که از این بابت به آن ها وارد شده است.
… آن ها همچنین در مقابل افشاگری های صورت گرفته در این تجمع که منجر به روشدن دست آن ها و نمایش چهره واقعی این فرقه که همچون یک شیطان مجسم است برای ایرانیان و مردم جهان شد را با عبارت شیطان سازی نشان داده و تأکید کرده اند که تجمع در این راستا موفق عمل کرده است….
*یکشنبه 24 اردیبهشت
8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
اسناد محکومیت 30 تریلیون تومانی مسعود رجوی – قسمت سوم
دستگیری خواندگان این پرونده از طریق پلیس اینترپل
… حکم پرداخت غرامت قطعی شده است و با توجه به این که خواندگان این پرونده در بین کشورهای متعدد در حال تردد هستند، می توان با انجام تشریفات قضایی – پلیسی و از طریق پلیس بین المللی اینترپل و تعقیب بین المللی نسبت به دستگیری و استرداد این افراد به کشور اقدام نمود، تروریسم و جنایات سازمان یافته این افراد، از جمله جرایمی است که می توان نسبت به دستگیری آنان اقدام کرد، صدور اعلان قرمز اینترپل برای این خواندگان که حکم غرامت برایشان قطعی شده است اکنون از مبرم ترین اهرم های این پرونده است که باید انجام گردد، اعلان قرمز اینترپل چیست؟
… انگشت اتهام به سمت پلیس کشور آلبانی دراین پرونده مشهود است، که چرا تاکنون نسبت به احضار و دستگیری این متهمان که اکثراً در این کشور سکونت دارند و استرداد آنان به کشور مبدا و درخواست کننده اقدام نکرده است؟
جنایت و نقض حقوق بشر به صورت مستمر و روزانه در سازمان مجاهدین خلق و در آلبانی و اشرف 3 جریان دارد، لحظه ای نیز متوقف نشده است، پس این سکوت مجامع قضایی و پلیس آلبانی به چه معناست؟ اکنون که دفتر حفظ منافع ایران در آلبانی با کمک کشور ترکیه در حال پایه گذاری است، یکی از اهم ترین امور که باید پیگیری شود، احضار و دستگیری محکومین این پرونده است که آزادانه در تیرانا زندگی می کنند….
جایگاه زن در تشکیلات مخوف مجاهدین خلق
… زنان در تشکیلات رجوی بیشتر از مردها استثمار شدند. فرماندهان زن به صورت مستقیم از مریم رجوی دستور می گرفتند. در درون تشکیلات کسی بدون اجازه رهبری فرقه حتی یک لیوان آب هم سر نمی کشد آن ها مطیع و فرمانبردار محض هستند، رهبری فرقه از زنان عین برده در تشکیلات کار می کشد، اندک زنانی که از تشکیلات گریختند دست به افشاگری زدند. من که تازه از تشکیلات جدا شده بودم باور کردن بعضی از موضوعات که مطرح می شد برایم سخت بود. ما اعضا رهبری فرقه را در ماه می دیدیم در حالی که جایگاهش چنین چیزی نبود. او کثیف ترین رابطه را با زنان داخل تشکیلات برقرار می کرد! افشاگری زنان جدا شده چشم و گوش خیلی ها را باز کرد، پرده از اسرار برداشت و دریچه جدیدی را به روی چشمان افراد باز کرد. زنانی که در تشکیلات رجوی زیر بار نظام فرقه ای رجوی نمی آمدند آنان را به غایت اذیت و آزار می کردند اولاً مسئولیت را از آن ها می گرفتند دوماً همواره آن ها را زیر فشار روحی و جسمی قرار می دادند….
شورای زنان پیشتاز انجمن آسیلا راه اندازی شد
انجمن حمایت از ایران مقیم آلبانی، از راه اندازی شورایی متشکل از زنان عضو این انجمن (آسیلا) خبر داد. انجمن آسیلا هدف از تشکیل این شورا را رساندن صدای پدران و مادران اعضای اسیر در سازمان مجاهدین خلق عنوان کرد.
اولین جلسه شورای زنان پیشتاز آسیلا شنبه 23 اردیبهشت ماه 1402 برگزار شد و اهداف پیش رو مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اعضای شورای زنان پیشتاز انجمن آسیلا ابراز امیدواری کردند که بتوانند با پیگیری اهداف تعریف شده برای شورا، نور امیدی باشند بر دل خانواده هایی که عضوی در اسارت تشکیلات مجاهدین خلق دارند.
گزارش تصویری از آکسیون اعتراضی آسیلا مقابل کمیته صلیب سرخ در آلبانی
همزمان با تجمع اعضای انجمن نجات مقابل مقر کمیته صلیب سرخ جهانی در تهران، اعضای انجمن آسیلا نیز تجمع مشابهی را در حمایت از خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق، در مقابل مقر کمیته صلیب سرخ در تیرانا برگزار کردند.
… نماینده صلیب سرخ به هیئت انجمن آسیلا گفت ما موضوع شما و نامه خانواده ها را به بالاترین سطح مان ارجاع می دهیم و پیگیر آن خواهیم بود. ایشان گفتند از این دیدار خیلی موضوعات را فهمیدیم….
*دوشنبه 25 اردیبهشت
در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
دو خیانت مشابه و دو سرنوشت متفاوت
به بهانه مرگ هفته گذشته امیرحسین فطانت در کلمبیا
… سستی و ضعف و وادادگی امیرحسین فطانت از چریک های فدایی خلق و همکاری او با ساواک چنان که در سازمان مجاهدین خلق هم سستی و ضعف و وادادگی مسعود رجوی باعث تیرباران محمد حنیف نژاد در چهارم خرداد 1351 شد.
مسعود رجوی و امیرحسین فطانت با کشیدن کروکی محل اقامت حنیف نژاد و گلسرخی و دادن اطلاعات کامل و همکاری با ساواک در ازای تیرباران دوستان شان توانستند جان سالم به در ببرند آن ها چند سالی در زندان بودند و با انقلاب مردم ایران آزاد شدند. امیرحسین فطانت سال 1359 در حالی که شرمسار چریک های فدایی خلق بود برای فرار از عقوبت با دزدی گردن بند یک زوج کهنسال در حوالی خیابان فردوسی توانست پول جور کرده و از طریق ترکیه به فرانسه و سپس به کلمبیا برود و تا آخر عمر در گمنامی زندگی کند.
… امیرحسین فطانت یک کتاب نوشت به اسم “یک اعتراف شرم آور” او به همه تقصیرهای خودش در مبارزه و علت آن اعتراف کرد، به لو دادن موجب مرگ به دزدی و خیانت در امانت و …….مسعود رجوی اما برعکس با طلبکاری تمام نه تنها به خیانت خودش اعتراف نکرد؛ بلکه مدعی شد و به جای کتاب نوشتن درباره تقصیرهای خودش ادعا کرد که کتاب هایی هم که حنیف نژاد یا دیگر اعضای سازمان نوشتند را او نوشته….
شرکت اعضای انجمن نجات خوزستان در دانشگاه های آزاد، خاتم و فرهنگیان بهبهان – قسمت اول
آقای علی اکرامی: … آزادی های غیر محدود که بعد از یک دوران سیاه دیکتاتوری و به یمن پیروزی انقلاب و خون شهدای آن در سال 57 بر کشور حاکم شد به برخی از گروه ها و جریانات سیاسی این فرصت را داد تا وارد عرصه فعالیت در فضای اجتماعی و سیاسی کشور شوند. سازمان موسوم به مجاهدین خلق که در ادبیات مردم ایران به آن ها “گروهک منافقین” اطلاق می شود ولی من اصرار دارم بر اساس تعاریف روان شناسانه آن را یک فرقه مخرب کنترل ذهن بنامم به دلیل سوابق مبارزاتی دوران رژیم شاهنشاهی وهمچنین با تمسک به ایدئولوژی اسلامی از همه شناخته تر بود. جو ملتهب و جوشان ناشی از شکسته شدن دیوار اختناق و همچنین تبلیغات و شعارهای پر جذبه مجاهدین خلق که عمدتا حول آزادی، استقلال، مبارزه با امپریالیزم امریکا، حمایت از طبقه کارگر و کشاورز به مثابه محروم ترین قشر زحمتکش جامعه، برابری حقوق زنان با مردان و از همه مهم تر طرح آمیزه های مترقی از اسلام با شعارهای جامعه بی طبقه توحیدی، حکومت عدل امام علی هر جوانی به مقتضای سن من را که در آن مقطع 19 سال داشتم را مجذوب خودش می کرد.
… در منتهای احساس و شور و نه منطق و شعور، مجاهدین خلق را انتخاب کردم. و در این راه در منتهای فداکاری و با تحمل سخت ترین شرایط آوارگی، و دوران سخت و طاقت فرسای اختفا و تبعید در بدترین و ضد بهداشتی ترین محل ها همواره خودم را تسکین می دادم که به عنوان یک جوان آرمان خواه می بایست برای فراهم نمودن رفاه و خوشبختی مردمم این سختی ها را تحمل نمایم….
خاطرات صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت هفتم
… من که از زمستان سال 69 دست رد به سینه انقلاب ایدئولوژیکی و بن بست های استراتژیکی و خطی زده بودم و با بررسی عملکردهای گذشته و فعلی سازمان، آن را همچنان در بلاتکلیفی استراتژیکی و خطی و چون کشتی ای طوفان زده در حال غرق شدن در امواج حاصل از انقلاب طلاق مسعود و مریم و عملکردها و استراتژی های بعد از آن می دیدم، دیگر به لحاظ ذهنی هیچ گونه سنخیت ایدئولوژیکی و استراتژیکی و خطی با سازمان نداشتم و به همین دلیل نمی توانستم در مناسبات کار کنم. به زبان ساده دست و دلم به کار نمی رفت.
… گفتم هر تعهد دیگری که بخواهید می دهم تا مرا رها کنید. با تاکید مسئولان بی سر و صدا به مرکز توپخانه [آخرین بار وی را در توپخانه محور یک سازماندهی کردند] رفتم و به بهانه انتقال به جای دیگر وسایلم را جمع کردم و با مسئول توپخانه خداحافظی کردم. سپس به مهمانسرای بنگالستان منتقل و به مسئول زندان آنجا آقای مجید عالمیان کاندیدای سازمان در شهر خودم (بابل) تحویل داده شدم. آقا مجید که او را از فاز سیاسی می شناختم عنصری مرموز و حقه باز بود و به همین دلیل نتوانست در تشکیلات رشد کند. سازمان او را از سال 65 مسئول اسرا و زندانیان دبس کرده بود که متخصص سرکوب افراد معترض بود. او با بی اعتنایی حساب شده، ضوابط شدید را برایم خواند و گفت چنانچه در اینجا با کسی دعوا کنی، سر و کارت با انفرادی کنار اتاق کار من است. به دنبال این اتمام حجت، من پی کار خود رفتم و تا آخر هفته 5 نفر دیگر نیز به آنجا اضافه شدند….
گزارش شبکه یک سیما از تجمع خانواده های انجمن نجات
… اعضای انجمن نجات هدف از برگزاری این تجمع را پیگیری وضعیت نامعلوم افراد گرفتار در چنگال مجاهدین خلق توسط کمیته بین المللی صلیب سرخ عنوان کردند. این تجمع ظهر روز ۱۸ اردیبهشت ماه و در در مقابل مقر کمیته بینالمللی صلیب سرخ در تهران برگزار گردید. این تجمع انعکاس گسترده ای در وب سایت ها و شبکه های خبری داشت….
خصومت مجاهدین خلق با این پدران و مادران سالخورده بر سر چیست؟
خانواده اطلاعاتی یا جگر گوشه
… مادرانی سالمند که با عصا و کمک دیگران راه می رفتند و با گریه و زاری از صلیب سرخ استمداد می طلبیدند که بتوانند با عزیزانشان که در زندان مجاهدین هستند دیدار یا تماس تلفنی داشته باشند. مادرانی که بیش از ۴۰ سال عزیزانشان را ندیده اند.
چه بسیار مادرانی که چشم از جهان فرو بستند و حسرت دیدار با فرزندانشان را به آن دنیا بردند. در کمپ اشرف در عراق همین مادران در سرمای زمستان پشت درب اشرف چه روزها، ماه ها و سال ها نشسته بودند و درخواست ملاقات با جگرگوشه هایشان را می کردند ولی سنگدلان رجوی با تیرکمان، سنگ و میلگرد به جان این مادران و خانواده ها افتادند و بسیاری را زخمی و روانه بیمارستان کردند و آن ها را مزدوران اطلاعات ایران خطاب می کردند .
فرقه رجوی فکر می کرد می تواند با ملاقات ندادن و فرسایشی کردن این موضوع، خانواده ها را به زانو در می آورد ولی اراده مادران مانند کوه خلل ناپذیر بود و ایستادگی کردند تا این که درب اشرف بسته شد ….
حضور مادر آزاده صبور در تجمع اعتراضی خانواده های انجمن نجات
… خانم محبتی، مادر خانواده صبور سرشار از محبت و صبوری، ۲۳ سال است که هیچ گونه ارتباطی با دختر خود نداشته است. سازمان فرقه گرای مجاهدین خلق به سرکردگی مریم رجوی با شقاوت تمام، جدا از این که هرگز به این مادر و دختر اجازه ارتباط نداده بلکه در رسانه بی مخاطب خود این مادر را نامادری خطاب کرده است! مادری که آزاده را به دنیا آورده و همراه دیگر فرزندانش در سایه و پناه خود بزرگ کرده تا سعادت و خوشبختی فرزند خود را ببیند، حال او از دیدار با فرزند محروم است و فرقه ظالم مجاهدین خلق که باعث دوری میان این مادر و فرزندش شده است، ایشان را نامادری خطاب می کنند. سازمان ضد زن و زن ستیز رجوی هرگز احساسات پاک مادرانه را درک نخواهد کرد….
فشارهای ضد انسانی سازمان مجاهدین خلق علیه اعضای خود
… همه نیروها پس از آتش بس پاسیو شده بودند سرگرمی برای زندگی روزمره نداشتند دریک کلام آتش بس جنگ روحیه نفرات را پایین آورد.
گزارشات و انتقادات خیلی از اعضا به خود رجوی شروع شد و حرف اعضا این بود که حالا جنگ تمام شده سازمان در عراق می خواهد چه کار کند؟ نمی شود که با کار استقراری و کشاورزی و سرگرمی های اینچنینی ، رژیم را سرنگون کرد.
… رجوی مدتی اعضا را با نشست های مربوط به انقلاب خواهر مریم مشغول کرد ولی بعد از مدتی این هم شکست خورد و خیلی از اعضا متوجه شدند این یک نوع سرگرمی است.
رجوی ترفند دوم را به کار برد. نشست حوض و عملیات جاری را مطرح کرد و گفت این یعنی جنگ روزانه عملیات جاری یعنی شما داری لحظه به لحظه با رژیم ایران می جنگید.
… در سال های ۷۲ و ۷۳ و ۷۴ واقعاً فشارهای سازمان چند برابر شد و دستگیری تعدادی از اعضا شبانه شروع شد و آن ها را به زندان اسکان می بردند….
*سه شنبه 26 اردیبهشت
شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)
*چهارشنبه 27 اردیبهشت
در این روز مجموعاً 8 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
سلسله نشست های طعمه مجاهدین خلق از مصادیق جنایت علیه بشریت
… از اواخر خرداد ماه سال 1381 به دستور رجوی تمامی سطوح تشکیلاتی در چادرهایی که از قبل در مقر باقر زاده تدارک دیده شده بود و فاقد امکانات مناسب بود مستقر شدند. روزهای آغازین نشست ها با فرماندهی مهوش سپهری (نسرین) و با عوامل اجرایی مانند مهدی ابریشمچی (شریف)، محمود عطایی، محدثین، قاسم، عباس داوری و تعداد دیگر از سرسپردگان رجوی با موضوع مسائل سیاسی دنیا و بررسی وضعیت اجتماعی سیاسی عراق و موضوعات تشکیلاتی که البته محکی برای سنجش ظرفیت اعضاء بود برگزار گردید. دیری نپایید مقدمات و تشریفات و تعارفات رجوی کنار رفت و نشستهای اصلی و طاقت فرسا با حضور رجوی با موضوع تسویه درونی شروع شد.
… رهبران مجاهدین خلق در جریان نشست های طعمه مرتکب جنایات هولناکی شدند از جمله: شکنجه فیزیکی، اجبار به اقرار تحت فشار، شکنجه روحی، تخریب شخصیت، اهانت و افترا، قتل و سلب حیات و … که با توجه به وجود شهود عینی و مستندات قانونی قابل پیگیری در مراجع ذی صلاح بین المللی، نهادهای حقوق بشری، دادگاه لاهه، مراجع قضایی کشور آلبانی، شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر نهادهای مرتبط می باشد و جداشدگان و خانواده های چشم انتظار به عنوان آسیب دیدگان از خشونت رجوی با انگیزه بالا و پشتکار این مهم را پیگیری می کنند….
اسناد محکومیت 30 تریلیون تومانی مسعود رجوی – قسمت چهارم
میزان خسارت و حکم صادره قطعی شده در حق شاکیان پرونده
… در بند 46 دادنامه مفصل جداشدگان تصریح شده است که این دادگاه اعلام می دارد هیچ حکمی و مبلغ محکوم به آن، نمی تواند حتی بخشی از خسارات وارده و جوانی از دست رفته خواهان ها را اعاده نماید ولی رو به محاکم قضایی خارجی و ایران در بابت جبران خسارت مادی و معنوی و حکم به پرداخت مبلغ و وجه نقد، شاید بخشی از این خسارت التیام بخشد و مهم تر این که این حکم می تواند اثرات تنبیهی برای خواندگان به جهت افشای بخشی از اقدامات غیربشری و خسارت آور آن ها را بیان نماید.
… شاکیان این پرونده مظلومانی هستند که فی الواقع مورد ظلم قرار گرفتند و گرچه طبق اظهارات وکلای پرونده، عمر از دست رفته این خواهان ها هرگز جبران پذیر نیست ، اما محکومیت سران سازمان، حداقل می تواند جلوی رواج خشونت توسط رهبران این گروه را بگیرد.
این شاید خنده دار باشد که همه ما اسیران در فرقه رجوی، که چند دهه از عمر خود را در این فرقه در اسارتی دردناک از دست دادیم، فقط دنبال آزادی در حد یک کودک 5 ساله بودیم! ما در فرقه ای گرفتار شده بودیم که مدام شعار آزادی برای خلق می داد، اما ما را در حصارهای ذهنی و فیزیکی خود به دام انداخته بود….
دفاع از تشکیلات مجاهدین خلق در دو دقیقه
… در یکی از نشست های انقلاب، معروف به نشست رهبری یکی از اعضای سازمان که نسبتاً جزو افراد با سابقه محسوب می شد و ترددها و ارتباطاتی با اروپا داشت، در نقد خود که البته در باطن نقد تشکیلات فرقه ای بود، گفت: اگر برای ما مجاهدین با کرنومتر زمان را محاسبه کنید فقط دو دقیقه می توانیم از سازمان و ایدئولوژی سازمان و انقلاب درونی آن دفاع کنیم.
مسعود رجوی سعی کرد از همین بحث استفاده خودش را ببرد و گفت این نتیجه کم کاری تک تک شماهاست و از فرد مورد نظر خواست تا منظورش را توضیح بدهد.
عضو فرقه گفت مبارزه مسلحانه سؤال شود ما فقط می توانیم بگوییم چون مسعود فرمان داد وما هم اعتماد کردیم درست است و انجام دادیم .
آمدن به عراق سؤال می شود ما می گوییم به ما تحمیل شد و چون رهبرمان تصمیم گرفت و ما هم تبعیت کردیم و درست است .
در مورد تشکیل ارتش و شرکت در جنگ به همراه ارتش صدام می پرسند ما همان جواب تصمیم رهبری و تبعیت چشم بسته را عنوان می کنیم…