سلام به برادر مهربونم، امیدوارم در صحت و سلامت باشی. پدر و دیگر اعضای خانواده خوبند و برایت سلام میرسانند.
علی جان میدانم یک ماه از نامه نگاری من میگذرد. حقیقتا نه اینکه تو را فراموش کرده باشم. اصلا و ابدا چنین چیزی نبوده و نیست و نخواهد بود و بدان که خانواده ات هميشه به یادت هستند. علی جان خودت بهتر میدانی فصل بهار و زمان کار کشاورزی است و من هم مشغول کار کشاورزی و کاربیرون از خانه و پرستاری از بابا بودم که حقیقتا فرصت برای نوشتن نامه نداشتم و ای کاش یک شماره ازت داشتم که بتوانم با تو سریع تماس بگیرم. خدا باعث و بانی این جدایی را لعنت کند.
داداش جان بگذار برایت بگویم که اینجا چه خبره بوده است؛ برادر و خواهرانت مشغول کار شالیزار هستند و فعلا کار کاشت را تمام کردند. البته الان دیگر همه کارها مکانیزه و ماشینی شده و کسی با دست کار نمیکند.
در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه من و فاطمه به همراه مدیر محترم انجمن نجات گیلان آقای پوراحمد به همراه یه عده از خانواده ها که فرزندانشان مثل شما گرفتار این فرقه شدند مثل خانواده های محترم آقای پورحسن، آقای حسن زاده، دولت پور و چندنفر دیگر راهی تهران شدیم و به مناسبت روز صلیب سرخ، مقابل دفتر صلیب سرخ در تهران به اتفاق خانواده هایی که از استانهای دیگر آمده بودند و تعدادی از دوستان جداشده از فرقه منفور رجوی، جمع شدیم و تحصن کردیم و از مقامات صلیب سرخ خواستار دیدار شما در آلبانی و حتی بازگشت شما شدیم . طومار نوشتیم و امضا کردیم و مصاحبه کردیم. از پدران و مادران سالخورده گرفته که توان راه رفتن نداشتند تا همسر و برادران و خواهران که آمده بودند، همه یک هدف داشتند و یک خواسته مشترک. آنها دنبال گمشده شان بودند. بدنبال حقشان بودند که سالها فرقه ضاله رجوی از آنها دزدیده بود، آمده بودند تا شما را پس بگیرند .
خانواده ها با خبرنگاران از ظلم وجنایات رجوی ها گفتند تا به دنیا بفهمانند که دراین سالها چه بر شما و خانواده گذشته است .
امیدواریم با توکل به خداوند و همت همه مجامع بین المللی مشکلات سر راه خانواده ها برداشته شود و شما به آغوش گرم خانواده برگردید و ما منتظر چنین روزی هستیم .
در پایان مثل همیشه تاکید می کنم، علی جان اگر برایت امکان داشت حتما باما تماس بگیر.
خیلی دوستت دارم. از راه دور صورت ماهت را میبوسم. خواهر کوچکت زهرا
شماره های تماس من : ۰۹۱۱۲۸۴۲۲۸۲/۰۹۰۳۱۳۲۷۵۲۶