باخبر شدیم که آقای علی هاجری در پی تلاشهای بی وقفه انجمن آسیلا و همسر و دوستانشان، از کمپ کارچ آزاد و به آغوش خانواده اش بازگشت، همچنین می بایست از نامه تاثیر گذار مدیرعامل انجمن نجات خطاب به دولتمردان آلبانی تقدیر و تشکر کرد که این امر را تسریع بخشید. البته ما هرگز علی را زندانی نمی پنداشتیم و این بستگی دارد که از زندان چه تعریفی بکنیم، بازداشت آقای هاجری در کمپ کارچ سند افتخاری بود که ننگ بیشتر و رسوائی تاریخی را نصیب فرقه ای کرد که تاب آزادی و زندگی را ندارد، آقای هاجری از همان روزی که بال پرواز گشود و به رجوی ها نه گفت ، توطئه های پی در پی رجوی ها آغاز شده بود، یک روز علیه این جداشده ، روز دیگر علیه آن جداشده. آقای هاجری درست است که مدتی آزادی خود را از دست داد، اما دیگر برای همیشه آن را حفظ نمود، زندانی اصلی خانم مریم رجوی است که تا به ابد زندانی افکار پوچی است که دورتادور خود تنیده است.
زد و بند وزارت کشور آلبانی با سران فرقه رجوی ، رنگ باخت و عاقبت این عدالت و حقیقت بود که بر همه چیز پیروز گشت، خانم مریم رجوی و دیگر سران سرکوب در فرقه شیطانی رجوی باید بدانند که خورشید حقیقت و روشنی، تا به ابد پشت ابرهای سیاه فرقه ای باقی نخواهد ماند.
علی هاجری بعد از جدائی از سازمان و پس از سپری کردن موانع زیاد موفق شد که در آلبانی ازدواج کند و فرزند دار شود، این موضوع اصلی بود که با مناسبات رجوی، تناقض داشت و علت اصلی دستگیری او محسوب می شد، مریم رجوی هرگز این تبلیغ زندگی را، که نشان می داد جداشدگان می توانند بعد از جدائی، در آلبانی زندگی تشکیل دهند و ازدواج کنند و کار پیدا کنند ، را بر نمی تابید و بیم داشت این رویه جدائی و برگشت به زندگی به گوش اعضای در بند سازمان برسد و سیل جدائی و ریزش نیروئی آغاز گردد. البته این روند آزادی، دیر یا زود در تقدیر و پیشانی سیاه این فرقه نوشته شده است، بی گمان آن روز دیر نیست و در یک صبح زیبا و طلائی درب های همیشه بسته فرقه باز خواهد شد و همه اسیران به آغوش آزادی و زندگی پرخواهند کشید.
آزادی آقای علی هاجری، یک بار دیگر نشان داد که فرقه رجوی در آلبانی، محکوم به تلاشی است، این زندگی و آزادی است که در نقطه مقابل نیات شوم رجوی ها برای در اسارت نگه داشتن صدها انسان بی گناه، همیشه پیروز خواهد بود. این پیروزی بزرگ را خدمت تمام جداشده ها و خانواده های محترم تبریک گفته و آرزو دارم بزودی زود شاهد شکستن حصارهای ذهنی اسیران رجوی و درهم ریختن حصارهای زندان مانز باشیم.
در آخر هم این واقعیت مهر خورد که :
برای آزادی، لازم نیست زمین و آسمان را بخرید، تنها کافیست خود را نفروشید . . .
محمدرضا مبین، عضو نجات یافته از فرقه رجوی