مسعود رجوی، حتی اگر هم زنده باشد وضع روحی و جسمی اش طوری نیست که قادر به پرحرفی و زیاده نویسی که از خصایص او بود، باشد. از این رو به صدور پیام های کوتاه که حکم شعار صرف را دارد، قناعت میکند.
او که خود نقاط مثبت و مردمی در کارنامه سیاهش وجود ندارد، سعی می کند از حنیف نژادها که جان خود را سراستقلال خواهی و خم نشدن در برابر نظام ستم پیشه پادشاهی از دست داد، مایه گذاشته و آبرویی برای خود کسب کند و معلوم نیست که در برابر تلاشش برای کسب این آبرو -کاری که ممکن نیست- چه جوابی میخواهد به ارباب- نظام سلطه گر درحال افول آمریکا و کشتی جنگی آن دولت غاصب اسرائیل که علی الاصول دلخوشی از امثال حنیف نژادها ندارند- بدهد.
مسعود رجوی در پیامک خود که بمناسبت اعدام حنیف و یارانش منتشر کرده، خود و اطرافیانش را الهام گرفته از خون این جانبازان راه استقلال ایران میداند و با تاسی به این دروغ مضحک ادعا میکند که “مجاهدین سرموضع و رهروان حنیف” هستند!
هر انسانی با درجه هوشی زیر متوسط که اطلاعات اندک تاریخی دارد، میداند که باند رجوی همان سازمان مجاهدین حنیف ها که با روش خاص خود با حضور هزاران مستشار آمریکائی که بر مقدرات ما حاکم بودند، مبارزه میکردند و خواستار خروج آنان از ایران و بدست آمدن استقلال ایران بودند.
حال آنکه رجوی که این سازمان سابق را تماما بلعیده، با تمام قوا تلاش میکند که این مستشاران به کشور ما بازگشته و مانع تداوم استقلال سیاسی ما شده و در برابر امتیازاتی هم به رجوی بدهند.
رجوی گفته است که ایستادگی او- لابد در مقابل منافع خلق قهرمان ایران- در تاریخ معاصر ایران و جهان بی سابقه است که در این اظهار نظر بنوعی پر بیراهه نرفته و خوب میداند که هیچ جریان ایرانی دشمنی ای با این سطح و سبعیت با مردم کشور خود نکرده است.
آدم باید نهایت پرروئی را داشته باشد تا مثل رجوی ادعا کند که در برابر بورژوازی ایستاده است!
آیا او معنی بورژوازی را نمیداند و یا خود را بصورت ماکیاولیستی به نفهمی زده است!
چطور ممکن است که او رئیس کل هارترین جناح این طبقه بورژوازی درسطح جهان را نشناسد و کار دائمی اش این باشد که ازاین نوع بورژوازی استغاثه کند تا هر ضربه ممکن وناممکن را به ایران وارد ساخته ، به زمین سوخته اش تبدیل نموده و آنرا در سینی طلایی تقدیم رجوی بکند؟
مسعود رجوی ادعا دارد که هرگز تسلیم بریدگی نشده است و آیا کسی پیدا نمیشود که این سئوال را از او بکند که تغییر رفتار در مقابل امپریالیزم – که مبارزه با امپریالیزم اولویت اصلی حنیف نژادها بود- چیزی جز تسلیم طلبی و خیانت به آرمان حنیف ها ست که شخص مسعود رجوی مرتکب آن شده است؟
مسعود رجوی باید بداند که در تشکیلات او (و احیانا بیشتر مریم)، کسی یارای طرح این سئوال را ندارد که چرا به آمال و آرزوهای حنیف نژاد اینهمه خیانت شده و بنابراین درچنین وضعیتی سنگ حنیف را برسینه زدن و سوء استفاده از او، چیزی جز مسخره کردن این جان باخته راه استقلال ایران نیست و تنها کسانی میتوانند این کار را انجام دهند که مانند مسعود رجوی، بی شرم و خائن باشند!
رضا اکبری نسب