و بقول شاعر توانا میرزاده عشقی «پدر ملت ما اگر این بی پدر است...» پس به وضوح می یابیم که اگر راه درستی بود همه مردم به دنبال آن می رفتند و چون اکثریت میرفتند دیگر مشکلی نبود اما چون راه درستی نبود نه تنها افراد زیادی را به خود نکشید بلکه به فراموشی سپرده شد و چون نتواننست با تکامل خود را سازگار کند از گردونه در حال محو شدن است.
آدم عاقل اول فکر میکند، بعد حرکت میکند. اما آدم بی عقل اول حرکت میکند ولی بعد میگوید حکتم درست بوده! ماجرای ما و سازمان نیز همین است. برای همین ایت که ما همیشه از خدا میخواهیم که ما را به راه راست و درست هدایت کند تا سر انجامی نیکو داشته باشیم و خسرالدنیا و الاخره نشویم. اما حرف کدامیک درست است. شاید یکی بگوید القاعده راست میگوید یکی بگوید لنین یکی بگوید مائو یکی بگوید… البته که هرکس دلیل برای پاسخ به سوال خود دارد.اما آنچه که مشخص است این است که لااقل هرکسی فرق گندم را با جو میفهمد و تفاوت حرف درست و غلط را در سنجش عقلی خود میبیند. حالا آنچه که عقل او حکم می کند. ولی برای شناخت درست تر بایستی به بیرون مراجعه کند و با کمی سرو کله زدن از مردم بخواهد که او را تحلیل و بررسی کنند. تا او مشکلش را دریابد که چرا به مقصدی نمیرسد.
رهبری سازمان از بس که پر افاده است و از دماغ فیل افتاده اصلاً رایزنی و نظر خواهی برایش معنی و مفهوم ندارد.عقل،عقل خودش و حکم، حکم خودش و میزان سنجش، خودش است. گاهاً با تفاسیر فردی خود از قرآن و یا نهج البلاغه نیز گوی سبقت را در بی حیائی برده و آنرا به خود نسبت میدهد و میگویدتحلیل های من از بقیه تحلیل ها درست تر است! پس دیگر در این حیطه کسی را یارای من نیست. حالا حرف سر این است که چرا سازمان از سال 60 به جای شناساندن خود به مردم و ارائه افکار و اعتقادات خود دست به جنگ مسلحانه و کور میزد که هنوز روی آن پایه حرکت میکند. در واقع میخواست شورت کات Tahoma; >short cut