هجدهم اردیبهشت ماه سال جاری (مصادف با هشتم می که به مناسبت سالروز تولد هانری دونان، بنیان گذار کمیته بین المللی صلیب سرخ و اولین برنده جایزه صلح نوبل بهعنوان روز جهانی صلیب سرخ نام گذاری شده است) جمعی از خانواده های اسرای گرفتار در تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق، در مقابل دفتر مرکزی کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران گردهم آمده و با بیان مظالم و گرفتاریهای خود خواستار آن شدند تا صلیب سرخ جهانی و سایر نهادهای حقوق بشری نسبت به مطالبات آنان در پیگیری وضعیت عزیزان خود که در دام فرقه رجوی گرفتار آمده اند، واکنش معقول و موثری داشته باشند. به همین بهانه سرویس حقوق بین الملل فراق درصدد آمده است تا نسبت به بررسی سازوکارهای بین المللی فراهم در موضوعات این چنینی و امکان سنجی نقش آفرینی کمیته بین المللی صلیب سرخ در یافتن راهکاری برای این خانواده ها و اجابت خواسته های ایشان تأمل نماییم. به واقع پرسش اصلی این است که آیا اساساً با توجه به ساختار و هنجارهای موجود، صلیب سرخ جهانی قادر به ایفای نقش در این زمینه بوده یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است به چه نحو و با چه مکانیسمی می تواند خواسته های به حق این خانواده های رنج کشیده را اجابت کند؟
در بخش اول این تحقیق، مختصری در باب جایگاه کمیته بین المللی صلیب سرخ و نهادهای هم پیوند با آن به ویژه نهضت بین المللی صلیب سرخ و شرح وظایف، فعالیت ها و روند اقدامات این نهادها سخن رانده شد در ادامه نیز با معرفی چند نهاد بین الملل دیگر بر موضوع خاص مطالبات خانواده ها از این نهادها متمرکز شویم.
آژانس مرکزی ردیابی CTA
بروز حوادث و فجایع طبیعی یا بحران های ناشی از اقدامات شریرانه انسان، گاه منجر به جدایی اعضای خانواده ها و بی خبری آنان از یکدیگر می گردد. وقوع جنگ ها و جنایات مسلحانه، آشوب ها و بحرانهای سیاسی، بلایای طبیعی از قبیل سیل، زلزله، طوفان و قحطی، شیوع بیماریهای اپیدمیک، مهاجرت (عمدتاً غیرقانونی) و … سبب می شود گاه برخی خانواده ها برای سالیان متمادی از عزیزان خود بی خبر مانده و حسرت دیدار دوباره آنان را در دل داشته باشند.
چنانکه در این یادداشت بدان اشاره شد امروزه گستره فعالیت های مجموعه بین المللی صلیب سرخ به دوران جنگ و تمرکز بر افراد درگیر یا متأثر از جنگ محدود نمی شود. بلکه اتفاقاً بخش عمده فعالیت های صلیب سرخ در قالب ارائه انواع خدمات به افراد نیازمند چنین خدماتی در دوران صلح نمودار می گردد. یکی از فعالیت های اصلی و کلیدی در چارچوب فعالیت نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر، در راستای یافتن مفقودشدگان و کمک به خانواده ها برای ارتباط با اعضای مفقود یا دورمانده است، مفهومی که در قاموس صلیب سرخ تحت عنوان”بازپیوند خانواده ها” معادل عبارت انگلیسی Reuniting the families توصیف می گردد و به یکی از کلیدی ترین و مهمترین رسالت های صلیب سرخ و جوامع ملی مبدل گشته تا آنجا که می توان گفت امروزه “بازپیوند خانواده ها” هسته اصلی فعالیت های بشردوستانه نهضت بین المللی صلیب سرخ را تشکیل می دهد. در چارچوب تلاش برای “بازپیوند خانواده ها”، نهضت بین المللی صلیب سرخ با همکاری با نهادهای مرتبط (شامل کمیته بین المللی صلیب سرخ، فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر و جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر) مبادرت به ارائه خدمات متنوعی از جمله ها حمایت های روانی، قانونی و مادی از خانواده ها و افراد آسیب دیده، جست و جو و یافتن افراد مفقود یا جدامانده (به هر دلایلی) و بازپیوند خانواده ها و حتی برنامه های اسکان یا خدمات تامین اجتماعی می نماید.
یکی از وظایفی که در اساسنامه نهضت بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر با الهام از اساسنامه کمیته بین المللی صلیب سرخ برای این نهاد تعیین شده است، عبارتست از “تأمین جریان عملیات آژانس مرکزی جستجوی مفقودین”. در راستای ایفای این رسالت، در همان سالهای اولیه تشکیل کمیته بین المللی صلیب سرخ، دفتری تحت عنوان “آژانس ردیابی مرکزی” The Central Tracing Agency که باختصار CTA نامیده می شود تشکیل شد. این آژانس که به عنوان آژانس بازل در طول جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۰ با وظیفه ارائه اطلاعات در مورد سربازان اسیر شده به خانوادههایشان تأسیس شد، امروزه در مرکز تلاشهای کمیته بینالمللی صلیب سرخ در سراسر جهان برای محافظت و بازگرداندن پیوندهای خانوادگی قرار دارد. جستجو و شناسایی افراد مفقود شده، حفظ کرامت انسانی فوت شدگان، و اطمینان از تأمین نیازهای خانواده های آنها از جمله وظایف این نهاد است. وظایف آژانس ردیابی مرکزی CTA بعنوان یکی از قدیمی ترین نهادهای صلیب سرخ، در کنوانسیون های ۱۹۴۹ ژنو نیز ذکر شده است.
اما نکته مهم آن است که روند تحولات تاریخی در ۱۵۰ سال گذشته و تغییرات مختصات جهانی، سبب گردیده تا شکل درگیری ها و فجایع بشری نیز دستخوش تحولاتی گردیده است. برهمین اساس، آژانس ردیابی مرکزی تلاش نموده تا خود را با این تحولات سازگار نماید. این نهاد تلاش های خود را برای یافتن ناپدید شدگان در جنگهای مسلحانه و “سایر شرایط اضطراری بشردوستانه” (یعنی بحران های طبیعی یا انسان ساز) توسعه داده است. هم اکنون این آژانس در بیش از ۷۰ کشور و منطقه با همکاری نزدیک با جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر ملی انجام فعالیت کرده و به دولت ها کمک می کند:
آژانس مرکزی ردیابی در سایت این نهاد، شرح وظایف خود را بدین شکل ابراز داشته است؛ جلوگیری از ناپدید شدن افراد از طریق ثبت گروههای آسیبپذیر از جمله افراد محروم از آزادی، ایجاد دفاتر ملی اطلاعات برای متمرکز کردن اطلاعات در مورد افراد محافظت شده در جریان درگیریهای مسلحانه، گسترش استفاده از برچسبهای شناسایی در میان نیروهای مسلح، و ارائه آموزش در مورد مدیریت آبرومندانه انسانی، تعیین تکلیف سرنوشت و محل نگهداری افراد ناپدید شده از طریق فعالیت برای ردیابی افراد مفقود شده و بازیابی پیوندهای خانوادگی، حمایت و تقویت مکانیسم های ملی و هماهنگی برای جستجوی افراد مفقود، مدیریت و حفاظت از اطلاعات، و مشاوره در مورد فرآیندهای جستجو اعم از مکان یابی و ایمن سازی قبر، ایجاد زمینه هایی برای بازیابی، تجزیه و تحلیل، شناسایی و بازگرداندن بقایای انسانی به خانواده هایشان، پاسخگویی به نیازهای چندوجهی خانوادههای مفقودین با ارائه حمایتهای روانی، روانی، اجتماعی، حقوقی، اداری و اقتصادی از خانوادههای مفقودین و جوامع آنها.
مطالبات خانواده ها و امکان سنجی مسئولیت صلیب سرخ برای پاسخگویی
در چارچوب توضیحات فوق، چنانکه مذکور افتاد، یکی از رسالت های اصلی نظام بین المللی صلیب سرخ از بدو تشکیل، جستجو و یافتن افراد مفقود شده و بازپیوند خانواده ها بوده است. این رسالت که تا سالیان در دوران مخاصمات و افراد تحت تأثیر مخاصمات بویژه اسرا تبلور می یافت در گذر زمان توسعه یافت. تا آنجا که پس از بروز تحولات عظیم در ساحت زیست بشر، امروزه نظام بین الملل صلیب سرخ بویژه نهضت و هلال احمر، جست و جوی مفقودشدگان و افراد دورمانده از خانواده ها را صرفاً نسبت به قربانیان مخاصمات منحصر نداشته و کلیه افراد متأثر از جنگ و سایر حوادث و فجایع (اعم از بلایای طبیعی یا بحران های ناشی از اقدامات خود بشر) را دربرمی گیرد. وضعیت افراد گرفتار در فرقه رجوی را از هر منظری که بررسی کنیم، مطالبات خانواده های آنان و صلاحیت نهاد بین المللی صلیب سرخ را کاملاً موجه و قانونی می نماید.
چندین حالت را می توان برای این افراد گرفتار در نظر گرفت؛ برخی از آنان در دوران آشوب های داخلی و نبرد پارتیزانی با نظام مستقر و خرابکاری و ارتکاب ترور های داخلی دهه ۶۰ و نیز در جنگ تحمیلی ۸ ساله بنابر مشی فرقه رجوی به اقدامات نظامی علیه کشور متوسل شده و پس از آن نیز (به اختیار یا بالاجبار) برای همیشه دربند تفکرات فرقه ای رجوی گرفتار آمده و از نعمات حضور در کانون خانوادگی خود محروم گردیده اند. برخی از اعضا نیز بدلیل ترس از تبعات جدایی (ترس از عقوبت مجازات خواه از سوی عوامل خود فرقه یا مجازات در کشور) در کمال یأس و سرخوردگی در کمپ های فرقه روزگار می گذرانند. برخی نیز تحت تاثیر عملیات روانی و شستشوی مغزی یک تشکیلات کاملا فرقه ای قرار گرفته که بحدی تحت تأثیر این آموزه های غیرانسانی فرقه ای قرار گرفته اند که کاملا مسلوب الاراده گشته و واقعاً توان تفکر و تعقل و نیز احساسات انسانی خود را از دست داده اند.
از هر منظری که به موضوع نگریسته شود این حق طبیعی و بدیهی خانواده هاست که از یک نهاد ذیصلاح بین المللی بخواهند دستکم نسبت به بررسی موضوع اعضای دورمانده خانواده و استعلام وضعیت آنان و حتی بررسی وضعیت جسمی و روانی این افراد و ملاحظه واقعیت های موجود در کمپ های فرقه ای که علاوه بر ارتکاب جنایات جنگی در کشورهای ایران و عراق، بدیهی ترین حقوق انسانی اعضای خود (منجمله حق ازدواج و تشکیل خانواده، حق برقراری ارتباط با خانواده ها، آزادی رفت و آمد، آزادی بیان و ابراز عقیده و …) را سلب نموده است، و نیز نسبت به اطلاع رسانی از وضعیت این افراد به خانواده های خود اقدام نماید. به هر روی، حتی در صورت اتخاذ تدابیر حداقلی از سوی صلیب سرخ، چنانچه حتی در نهایت امر امکان برقراری ارتباط مستقیم با این افراد فراهم نگردد، همینکه نهادی در مقیاس صلیب سرخ نسبت به حقایق ضدانسانی موجود در چارچوب فرقه پی ببرد نیز به نوبه خود موفقیتی چشمگیر تلقی می گردد. از این منظر، به نظر نگارنده پیگیری مستمر وضعیت و طرح مصرانه مطالبات از سوی خانواده ها و تعامل مثبت و سازنده با این نهاد بین المللی در گذر زمان واجد آثار بسیار مهمی خواهد بود.
پژوهش از: دکتر نواب محمدی