چرا مسعود رجوی، عزیمت به عراق را مخفی نکرد؟

مجاهدین خلق ؛ ارتش خصوصی صدام

از اواخر سال 1363 مشخص بود که استراتژی جنگ چریک شهری و ترورهای کور به بن بست رسیده است و حاصلی جز ضربات پیاپی و کشته و دستگیر شدن مستمر نیروهای سازمان به بار نمی آورد. از این رو رجوی به یک استراتژی جدید نیاز داشت. او استراتژی جدید را بر پایه مزدوری برای صدام و وطن فروشی بنا کرد.
روز 17 خرداد 1365 رادیو مجاهدین اعلام نمود که رجوی وارد عراق شده است.

واضح بود که آمدن پر سر و صدا به عراق و علنی کردن حضور در کشوری که در حال جنگ مستقیم با ایران است بهای سنگین سیاسی دارد، پس چرا رجوی آن را مخفی نکرد؟

قبل از پاسخ به این سوال باید به این نکته اشاره کنم که روش رجوی برای پوشاندن شکست ها و فرار از پاسخگویی ایجاد یک بحران و درگیر کردن اذهان نیروهای سازمان به آن است. برای مثال وقتی در عملیات فروغ (مرصاد) شکست خورد، برای پوشاندن شکست و فرار از پاسخگویی، نیروهای سازمان را آنچنان درگیر بحث انقلاب طلاق و در ادامه جدا کردن فرزندان از پدران و مادران شان کرد که دیگر فرصتی برای فکر کردن به شکست در مرصاد و درخواست پاسخ از او نمی ماند. یا وقتی برخلاف تحلیل خودش که گفته بود آقای خاتمی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نخواهد رسید، وقتی موضوع بر عکس شد و تحلیل هایش غلط از آب درآمدند و نیروها نسبت به تحلیل او شک کرده و موجی از مسئله داری در مجاهدین ایجاد شد، رجوی برای فرار از پاسخگویی همه نفرات مجاهدین را برای چند ماه درگیر نشست های شبانه روزی به نام «طعمه» کرد و آنقدر آنها را درگیر فشارهای این نشست نمود که کسی فرصتی برای فکر کردن به اشتباهات رجوی و غلط بودن تحلیل های او نداشت.

حال برگردم به پاسخ سوال فوق، جواب این است که در آن مقطع بدون ایجاد هیاهو برای رجوی امکان فرار از پاسخگویی به شکست ها و ادامه کنترل بر سازمان مجاهدین خلق غیر ممکن بود. او می خواست با یک سر و صدای بزرگ توجه را از شکست استراتژی جنگ چریک شهری منحرف و از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت شکست فرار کند. با اینکار تا مدت ها حرف از رفتن به عراق بود و نه از شکست استراتژی چریک شهری و مسئولیت رجوی در این شکست. او می خواست فکر نیروها را با مشغول کردن به مسئله جدید از تمرکز بر روی شکست در استراتژی جنگ چریک شهری و سوالات حول آن دور نماید. او تا مدت ها همه نیروهای مجاهدین را با نشست هایی درباره آمدن به عراق و استراتژی جدید مشغول نمود تا فرصتی برای پرداختن به شکست استراتژی قبلی و درخواست پاسخ از او نباشد. او از مدت ها قبل راه گریز از پاسخگویی و پذیرفتن مسئولیت شکست را در این یافته بود که به عراق برود و زیر چتر صدام قرار بگیرد. به همین دلیل با مقامات عراقی هماهنگی های خودش را کرده بود و با هواپیمای عراقی، فرانسه را به مقصد عراق ترک کرد. ضمن آن که او آنقدر وقیح بود که برای چنین خیانت هایی نه تنها ککش هم نگزید بلکه با پررویی طلبکار هم بود و می گفت برای رفتن به عراق دیر هم شده!

رفتن رجوی به عراق مجاهدین خلق را مدیون صدام می کرد و در ازای آن، مجاهدین حتما می بایست خدمتی به او می کردند. با رفتن به عراق صاحبخانه جدید یعنی صدام، اجاره خانه اش را از رجوی می خواست و بی شک از قبل با وی در این باره صحبت کرده بود و قرار های شان را گذاشته بودند. بنابراین رجوی برای پرداخت اجاره ماندن در عراق راهی جز مزدوری نداشت و به این ترتیب مجاهدین خلق به ارتش خصوصی صدام تبدیل شدند.

صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا