شوی مسخره ای به نام انتخاب مسئول اول فرقه رجوی

مسعود رجوی از روز نخست به دنبال جایگاه بود و در داخل تشکیلات تنها رقیب او موسی خیابانی بود که او هم در یک درگیری از بین رفت. بعد از موسی خیابانی رقیب دیگرش علی زرکش بود که او را هم به شکل مشکوکی به قتل رساندند و بقیه کادرها حرفی برای گفتن نداشتند و همگی مفلس و چاکر بودند و کماکان مسعود رجوی را به عنوان رهبر عقیدتی می پرستند.

در سال 1368 هیچ کس در انتخاب مسئول اولی مریم قجر نقشی نداشت و این تنها رجوی بود که او را به بقیه تحمیل کرد در حالی که همه متناقض بودند. اما رجوی برای این که خودش را در یک جایگاه دست نیافتنی و بدون رقیب قرار دهد به اسم رهبر عقیدتی، در واقع خواسته خودش را در درجه اول به مسئولین و فرماندهان و سپس به دیگر اعضای سازمان تحمیل کرد. از آن تاریخ به بعد رجوی مستبدانه نظرات خودش را در تشکیلات جاری و ساری می کرد و با دست باز هر گونه اعتراضی را به صورت تشکیلاتی و یا فیزیکی سرکوب می کرد و با شیوه های مختلف مخالفین را از بین می برد. بعد از تثبیت خود در جایگاه رهبری عقیدتی و تثبیت مریم در موضع مسئول اولی ، سناریوی دمکراسی در سازمان را برای انتخاب مسئول اولی به اجرا در آورد . دلیلش این بود که می خواست وانمود کند انتخابات در داخل تشکیلات به شیوه دموکراتیک برگزار می شود. با این حرکت می خواست افکار عمومی ایرانیان خارج کشور را نیز به خود جلب کند. در واقع با فریبکاری می خواست نیرو جذب کند و ضمن این که باید اعضای خودش را هم فریب می داد. اعضا باید باور می کردند که سازمان آنها دموکراتیک است چیزی که در تشکل های دیگر هم وجود دارد .

رجوی بعد از عملیات دروغ جاویدان وقتی در بن بست قرار گرفت برای جلوگیری از ریزش نیرو و برای سرکوب داخل تشکیلات بحث عملیات جاری را رقم زد و در صحبت هایش همواره عنوان می کرد رهبر جنبش استقلال طلبانه هوشی مین در ویتنام برای پیشبرد خط خود در زمان جنگ هم نشست های انتقاد از خود برگزار می کرد و با این شیوه می خواست سرکوب ها را عادی جلوه دهد، البته برگزاری عملیات جاری در نهایت به ضد تشکیلات رجوی ختم شد و روز به روز نارضایتی نسبت به تشکیلات و ضوابط تشکیلاتی بیشتر و بیشتر گردید.

در زمینه انتخاب مسئول اولی خاطره ای را تعریف کنم، در سال 1370 مریم رجوی برای اولین بار از نفرات عضو خواست تا به صورت محرمانه یک نفر را به عنوان جایگزین مسئول اول به وی معرفی کنند، اما افتضاحی به بار آمد که دیگر هرگز در سازمان تکرار نشد. مد نظر مریم و شوهرش جایگزینی فهیمه اروانی بود اما بسیاری از نفرات به سایر فرماندهان رای دادند در واقع فهیمه اروانی کاندید مورد نظر مریم رجوی توسط اعضا انتخاب نشده بود. از این تاریخ به بعد دیگر هرگز به انتخابات مخفی تن ندادند و همیشه برای انتخاب مسول اول رجوی ها خود فرد مورد نظر را انتخاب می کردند و آنگاه در یک نشست محدود به فرماندهان معرفی و آنان را راضی می کردند تا به این انتخاب رضایت بدهند و در نهایت هم آن انتصاب را با تعریف و تمجید فراوان به کل سازمان تحمیل می کردند و سپس در یک نشست عمومی برخی از مسئولین را به پشت میکروفن فرا می خواندند تا با تملق گویی بقیه را قانع کنند که فلان شخص بهترین گزینه برای مسئول اولی است. در پایان هم نظر خواهی عمومی می شد و هر کس باید با بلند کردن دست موافقت خود را اعلام میکرد. در آن جو خفقان کسی جرات مخالفت نداشت در واقع رجویها با این شیوه می خواستند وانمود کنند انتخاب مسول اولی به شکل دموکراتیک برگزار می شود در حالی که اصلا روح دموکراتیکی بر مناسبات حاکم نبود .

گلی

خروج از نسخه موبایل