بازرسی پلیس آلبانی از کمپ مجاهدین خلق در مانز موسوم به اشرف 3 و درگیری مجاهدین با پلیس آلبانی که منجر به کشته شدن یک نفر از اعضای مجاهدین و مصدوم شدن تعدادی دیگر، دستگیری چندین نفر از سران سازمان مجاهدین، جمع آوری کامپیوترها، پیداشدن پهپاد و سرور و ابزار و آلات هک و تحریک و تشویق جوانان به عملیات خشونت آمیز، ساخت بمب دست ساز و کوکتول مولوتف و تعطیل شدن عمده اکانت های جعلی عضوگیری در این گروه تروریستی همه و همه این اتفاقات حکایت از سقوط و شیب بسیار تند حرکت به دره عمیق و نقطه پایان این سازمان دارد.
سازمان مجاهدین خلق از آغاز با سوء استفاده از تضادها و شکافها و فرصت طلبی حیات خود را ادامه داد. از همبستگی ناگهانی با بنی صدر و استفاده از شکاف اختلاف بنی صدر با رهبری انقلاب ، بیعت با صدام و استفاده از شکاف جنگ با ایران، پادویی آمریکا و استفاده از تضاد آمریکا با نظام انقلابی و ضد استکباری ایران و شکاف ایران بعنوان خصم آشتی ناپذیر با صهیونیست غاصب و…همه این سرفصل ها و بیعت ها حاصل بی ثباتی و تزلزل سیاست های مجاهدین و عدم شناخت و ضعف تحلیل درست از جامعه و مردم ایران بشمار میرفت.
سازمانی که بعد از 30 خرداد سال 1360 و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران، خشونت و قتل و کشتار مردم عادی بجرم شکل و ظاهر مذهبی و وابستگی به نظام و انقلاب اسلامی همه و همه اینها مورد خشم و نفرت مردم ایران قرار گرفت تا اینکه ناچار به ترک کشور و فرار به فرانسه شد.
سازمانی که سرنوشت خود را به جنگ ایران و عراق گره زد بی آنکه تشخیص دهد دیکتاتور حاکم بر عراق و ارتش صدام دشمن ایران و ایرانی هستند و قطعا هرگونه همسویی و اتحاد با صدام موجبات انزجار و طرد مردم ایران را در پی خواهد داشت . عملیات نظامی از خاک عراق با پشتیبانی ارتش عراق علیه خاک میهن و نگهبانان این مرز و بوم هر روز کینه و نفرت مردم ایران و انزوای هر چه بیشتر مجاهدین را به دنبال داشت .
بعد از سرنگونی خفت بار دیکتاتور عراق و پناه بردن سریع مجاهدین به اشغالگر جدید کشور عراق ( آمریکا و متحدین آن ) این سازمان را به ابزار دست دولت ها برای بازی سیاسی و بده و بستان ها فی مابین تبدیل کرد.
مجاهدین علیرغم شعارهای؛ کوه اگر بجنبد اشرف زجا نجنبد و اشرف اشرف شهر شرف، نهایتا تحت فشار و حضور گسترده و پرقدرت خانواده هایی که فرزندانشان اسیر و گرفتار فرقه رجوی هستند و با وجود حمایت آمریکا، ناگزیر به ترک خفت بار اشرف و اخراج از عراق شدند .
در خلال دوران خروج از ایران و اقامت در عراق و اروپا این مدل سناریوی آلبانی و تهاجم پلیس چندین بار تکرار شده و هر بار مجاهدین متحمل ضرر و زیان های سنگین شده اند و خوب دریافته اند که بازیچه معاملات سیاسی هستند اما درس عبرت نگرفتند و یا شاید نمیتوانستند تغییر کنند .
در عراق سالیان با اتکا به ارتش عراق و حضور دیکتاتوری صدام ، سران این سازمان چنان مست قدرت بودند که مریم همزمان چند گوشی تلفن نظامی و بلند گو را در مقابل دهان قرار میداد و فرمان آتش به پیش صادر میکرد اما حاصلی نداشت و با سرنگونی صدام فرامین مریم به جای آتش به پیش به خلع سلاح و عقب نشینی تبدیل گردید .
بعد از سرنگونی دولت عراق و روی کار آمدن دولت شیعه در عراق باز رجوی مست قدرت آمریکا شد و با تحریک وزارت دفاع آمریکا و سران پنتاگون و ارتش آمریکا علیه دولت شیعه عراق و سند سازی وابستگی دولت عراق به جمهوری اسلامی بدنبال آن بود تا از این نمد برای خود کلاهی بدوزد و مجددا به قدرت بازگردد اما پس از تهاجمات پی در پی ارتش عراق به پادگان اشرف که خود رجوی و سران سازمانش عوامل تحریک این درگیری ها بودند و برای خوش رقصی در مقابل آمریکا از این درگیریها استقبال مینمودند، دیدیم که این بازی نیز تنها یک بازنده دارد و آنهم رجوی و سازمانش میباشد و همین موضوعات در روند تخلیه اشرف و ترک عراق بسیار تسریع کننده بود.
حمایت های بیدریغ دولت وقت فرانسه و بازی کردن آنها با کارت کثیف مجاهدین علیه نظام ایران نیز دورانی بود تا متوجه شوند مجاهدین خود تهدیدی برای امنیت و سلامت کشور و جامعه فرانسه است که در یورش پلیس فرانسه به مقر اورسورواز و دستگیری مریم رجوی به اتهام پولشویی و حمایت از عملیاتهای تروریستی مجاهدین را بار دیگر در حضیض ذلت و خواری قرار داد و برای همگان مشخص شد .
همین چند ماه گذشته بود که مجاهدین در لاس زدن سیاسی با آمریکا و سفارت اسرائیل در آلبانی موجبات تخلیه سفارت ایران در کشور آلبانی و اخراج دیپلمات های ایران را فراهم نمودند و باز مست قدرت شدند و به تعدادی از جداشدگانی که فقط تصمیم گرفته بودند زندگی کنند یورش بردند و به این افراد جداشده نیز رحم نکردند ، اما برد و قدرت و مورد استفاده از این عروسک خیمه شب بازی رجوی و سازمانش بسیار محدود است و بر اساس تاریخچه و پیشینه این گروه همواره محکوم به شکست است و اگر به تاریخ و حوادث و اتفاقات طی شده نگاهی بیاندازیم مسیر رو به زوال این سازمان و حکم شکست و اضمحلال آن به روشنی پیداست .
اما اتفاقات اخیر و چرخش دولت آلبانی خود حکایت دیگریست که شروع کننده آغازیست بر پایان تشکیلات مجاهدین :
پیشرفت های دیپلماتیک دولت ایران موجب شد تا نگاه جهان به نظام جمهوری اسلامی دچار تغییرات و چرخش های اساسی گردد .
چرخش دولت های منطقه بخصوص حوزه خلیج فارس خود گواه این موضوع است که دریافتند ایران از کوران حوادث خطرناک و طراحی شده با پشتیبانی بیش از ده دولت آمریکایی – اروپایی مقتدر و پابرجا عبور نموده است و حال از موضع قدرت و پایداری از بازگشت همسایگان و بخصوص کشور های اسلامی به کانون وحدت استقبال مینماید .
آمریکا و اروپا بوضوح دریافتند که ایران این قاره عظیم و این ملت مقتدر و این درخت تنومند که با خون شهدا آبیاری شده ، با وجود تمامی سناریوهای ناپخته و خام خیالانه آنها در بکارگیری از فرقه رجوی و دیگر اپوزیسیون ها از همه این حوادث با استحکام هرچه بیشتر عبور خواهد کرد .
اما در خصوص مجاهدین و فرقه رجوی نیز پس از سالها بازی با این ورق همه بازیگران این صحنه بخوبی دریافتند که حرف دولت ایران مبنی بر تروریست بودن ، خیانتکار بودن ، آزادی کش بودن و خطرناک بودند مجاهدین حتی برای میزبانان خود دقیق و درست است .
چندین بار و به کرات توسط مدیر عامل انجمن نجات – بعنوان تشکلی که بیش از دو دهه در کنار خانواده ها ایستاده است تا اسیران فرقه را آزاد نماید – خطاب به دولت مردان آمریکا ، فرانسه و آلبانی هشدار داده شده که حضور مجاهدین در هر کشور اولین تهدید برای آن کشور میزبان است .
تهدیدات مجاهدین برای فرانسه و آلبانی بعنوان میزبانان این سازمان مشخص و گوشزد شده است تا اینکه خود میزبان این جرثومه های فساد و این تشکیلات خطرناک تروریستی در عمل متوجه این موضوعات شدند و همگی تصمیم گرفتند با این برگ و سازمانی تاریخ مصرف گذشته برخورد نمایند و آش آنقدر شور بود که بلافاصله حتی دولت و وزارت خارجه آمریکا نه تنها دست از حمایت آنها برداشت بلکه از اقدام پلیس و دولت آلبانی حمایت نمود و اعلام کرد مجاهدین را بعنوان یک سازمان و جایگزین دمکراتیک برای کشور ایران برسمیت نمیشناسد .
آقای ادی راما نخست وزیر آلبانی در مصاحبه با اشپیگل اعلام نمود مجاهدین توافق حضورشان در کشور ما را نقض کرده اند و اعلام کرد آلبانی نمیپذیرد کسی از مهمان نوازی ما سوء استفاده نماید: مجاهدین اگر میخواهند علیه کشور ایران مبارزه کنند باید خاک کشور ما را ترک کنند .
این موضع گیری ها همگی معنا و مفهوم خاص خود را دارند و دولت آلبانی متوجه شده است که قبل از هر کشور دیگر خودش در معرض تهدید نا امنی و عملیات تروریستی از جانب فرقه رجوی میباشد . همچنین وزن و جایگاه مجاهدین خلق هرگز ارزش آنرا ندارد که بخاطر آنها با دولت و نظام ایران وارد چالش گردد .
حضور پرشور و گسترده خانواده های انجمن نجات در مقابل سفارت ترکیه بعنوان حافظ منافع آلبانی خود گواه و اثبات کننده این ادعاست که فاز و مرحله جدیدی در افول و سقوط مجاهدین شروع شده است که خود سران تشکیلات رجوی بهتر از هرکس این موضوع را دریافته اند .
اخیرا بر اساس خبر هایی که از داخل تشکیلات بدست ما رسیده است در نشست های داخلی خودشان گفته اند اگر خانواده ها پایشان به کشور آلبانی و مجاورت اشرف 3 برسد بسیار خطرناک تر از تهاجم پلیس آلبانی خواهد بود و این بدان معناست که آنها نیز این پیام را دریافته اند که خبرهایی در راه است که علائم آغازی بر پایان مجاهدین خلق و تشکیلات آنها را نشان میدهد.
مرادی