عذرا علوی طالقانی نیز همانند بقیه نیروها برای رجوی ها فقط یک برده بود

چند روز پیش یکی از مسئولین فرقه به نام عذرا علوی طالقانی که در فرقه رجوی با نام سوسن شناخته می شد بر اثر بیماری مُرد. بعد از مرگ وی رجوی ها شروع به تبلیغات زیادی درباره وی نمودند، مریم رجوی پیام داد، یک پیام به اسم رجوی در دستگاه تبلیغاتی فرقه پخش شد و مطالب زیادی در این چند روز درباره او منتشر کردند.

عذرا علوی طالقانی علیرغم اینکه رجوی ها برای مرده او این همه تبلیغ می کنند و علیرغم اینکه در زمان حیاتش در خدمت رجوی ها اقدامات زیادی انجام داد، از نظر رجوی ها یک برده مثل برده های دیگر بود. بی شک اگر او از این فرقه جدا می شد و تنها بخش کوچکی از آنچه در این فرقه جهنمی گذشت را بیان می نمود، امروز رجوی ها تمام سوابق وی را کتمان می کردند.

عذرا علوی طالقانی نیز از نظر رجوی ها یک برده بود چرا که او نیز همچون سایر اعضای گرفتار در فرقه:

– ده ها سال بود که از ازدواج و داشتن خانواده محروم بود چرا که رجوی ها اینها را ممنوع و حرام اعلام کردند.

– ده ها سال بود که اجازه تماس با خانواده خودش را نداشت چرا که رجوی ها این کار را ممنوع و خانواده را «کانون فساد» دانسته بدترین دشنام ها را به پدران و مادرانی که برای دیدار با فرزندان خود تلاش می کردند می داد.

آیا کسی تابحال عکسی از او دیده یا خبری درباره او شنیده مبنی بر اینکه وی آزادانه در یک خیابان تردد داشته است؟

آیا او اجازه داشت با چند ایرانی در خارج از کشور آزادانه همنشین شده و صحبت کند؟

آیا او اجازه داشت به اختیار خود رنگ و نوع لباسش را انتخاب کند یا مجبور بود که طبق دستور تشکیلاتی آنچه برای او تعیین کردند را بپوشد؟

آیا او اجازه داشت اظهار نظر کند که می تواند روسری داشته باشد یا نه؟ یا آن که به دستور مریم رجوی (و نه بدلیل اعتقادش) مجبور به پوشیدن آن بود.

آیا او اجازه داشت به تنهایی از قرارگاه مجاهدین خارج شود؟

آیا او اجازه داشت یک شب و فقط یک شب در عملیات جاری شرکت نکند؟

آیا او اجازه داشت با مردان تحت مسئولیتش مثل انسان رفتار کند یا آن که به دستور رجوی ها نسبت به آنان خشن و سرکوبگر بود؟

آیا او اجازه داشت که بگوید «دلم فرزند می خواهد» یا آن که می بایست به دستور رجوی ها این میل طبیعی را با خود به گور ببرد.

آیا او اجازه داشت که به کسی غیر از رجوی ها بگوید «دوستت دارم» یا آن که می بایست به دستور رجوی ها از همه متنفر باشد.

آیا او اجازه داشت به عنوان یک مسئول سازمان برای اتفاقاتی که در مجاهدین می افتد پیامی بدهد؟ یا آن که فقط مترسکی بود در خدمت رجوی ها که هیچ نقشی جز سرکوب نداشت. همین الان هم برای مرگ او زهرا مریخی که عنوان مسئول اول مجاهدین را یدک می کشد اجازه دادن پیام ندارد. زیرا رجوی ها می ترسند اینها برای خودشان کسی شده و در آینده جلوی رجوی ها بایستند.

آیا او اجازه داشت در جلسه کثیف و ضد انسانی «رقص رهایی» شرکت نکند یا آن که به امر مریم رجوی می بایست به عقد رجوی در می آمد؟
آیا او اجازه داشت که برای یکبار هم که شده خودش به عنوان فرد عذرا علوی طالقانی با یک روزنامه، تلویزیون یا یک رسانه مستقل مصاحبه کند؟ آیا تا بحال کسی خبری در این باره شنیده است؟

می توان به این لیست موارد بسیار زیاد دیگری را افزود اما تا همینجا هم فکر می کنم برای اینکه بدانید در فرقه رجوی همه اعضا از مسئول اول تا پایین ترین رده تشکیلاتی برده و اسیر رجوی ها هستند و هیچ حقی، تاکید می کنم هیچ حقی ندارند کفایت می کند. طبق آنچه که رجوی بر همه نیروهای مجاهدین تحمیل کرد و اسم آن را گذاشته بود «کسر رهایی» مرگ و زندگی اعضای سازمان دست رجوی هاست. صورت این کسر «خون» و مخرج آن «نفس» بود. یعنی خون و جان همه اعضای مجاهدین در اختیار رجوی است و اوست که تعیین می کند هر عضو چه زمانی و چگونه بمیرد. نفس مجاهدین نیز در اختیار مریم رجوی است و اوست که تعیین میکند هر عضو چه کاری بکند و چه کاری را نکند. بر اساس این کسر حق همه چیز از اعضای سازمان سلب و در کنترل رجوی ها یعنی برده داران نوین است.

بنابراین تبلیغات رجوی ها برای عذرا علوی طالقانی بعد از مرگ او فقط با هدف بهره برداری تبلیغاتی و سوء استفاده ازعنوان زن می باشد. زیرا او نیز برای رجوی ها فقط یک برده بود.

صالحی

خروج از نسخه موبایل