مراجعه مقتدرانه پلیس ضد تروریزم آلبانی که در اجرای حکم دادگاه عالی ضد تروریزم این کشور به مقر باند رجوی در مانز آلبانی (موسوم به اشرف 3) ، نقطه عطفی در مناسبات این سازمان تروریستی و دولت آلبانی بود که نزدیک به یک دهه اجازه داده بود که سران این گروه جانی بطور کاملا یکطرفه ای پیمان موجود بین طرفین را شکسته و بطور فعال مایشاء اقداماتی انجام دهد که کلا و جزئا در راستای جاسوسی بر علیه ایران، ترویج خشونت و تداوم پروسه مغزشویی اعضای دربند این جریان که امری کاملا ضدحقوق بشری و چه بسا نسل کشی عریان است ، میباشد.
این مراجعه قانونی پلیس آلبانی به مقر مخوف اشرف 3، علیرغم قانونی بودن تمام عیار آن، با برخورد خشن نیروهای لاعلاج و بدعادت رجوی مواجه شد و پلیس با تکیه به وظایف ذاتی اش این مقاوتی را که چیزی شبیه ایجاد طوفان در درون یک لیوان آب بود، از وظیفه محول شده به او باز نماند و ضمن برداشتن کامپیوترها و سایر آلات و ادواتی که اساسا در خدمت خیانت به وطن، اعضای خود و به احتمال زیاد برعلیه منافع ملی صاحبخانه بود ، مصادره کرده و تعدادی از مسئولین مجاهدین استحاله یافته را به استنطاق کشید که سکوت مرگبار رجوی ها نشان میدهد که از دل این اسناد قرار گرفته دردست پلیس آلبانی ، اسرارمگوی زیادی بیرون خواهد افتاد و کراهت چهره فرقه رجوی را عیان تر ازگذشته خواهد نمود!
جالب اینکه مامورین مشهورتر باند رجوی در اوقات حضور پلیس در اشرف 3 درصحنه حضور نداشته و از ترس جان بیمقدار خویش، سریعا صحنه را ترک کرده بودند تا اعضای قربانی طرف حساب پلیس واقع شده ، آسیب دیده و در آینده ازمعلولیت یا کشته شدن های آنها سوء استفاده شود!
ضربه یاد شده آنقدر مهیب بود که مریم در اروپا دست به هرکاری زد تا میتینگی بر پا کند که تصاویر منتشر شده از این صحنه های رسوا نشان میدهد که اکثریت قاطع این شرکت کنندگان ایرانی نبوده و طوطی وار شعارهایی را تکرار میکردند که ازمفهوم آن اطلاعی نداشته و پلاکاردهایی حمل مینمودند که معنی کلمات حک شده بر روی آنرا نمیدانستند واز صنعت رنگ آمیزی بگونه ماهرانه ای استفاده شده بود تا جمعیت حاضر پرتعداد نشان داده شوند.
بازهم دلالان سیاسی با سبیل و ریش هایی که بخوبی چرب شده بود درصحنه حاضر شدند تا بر روی ادعای واهی و همیشگی رجوی ها که گویا این جماعت یگانه آلترناتیو است و هم دموکراتیک صحه بگذارند و بر صلاحیت بین المللی نداشته مجاهدین تاکیدی چند ده باره بکنند.
بدنبال این یقه درانی های بی حاصل، جلسه شورای مقاومت رجوی تشکیل شد و طی آن تلاش های وسیع و بی حاصلی شد که تا از این میتینگ ضد ایرانی که بشدت بزرگنمائی شده بود، برای استتار ضربه ای که دراشرف 3 خوردند، بهره ای ببرند که تلاشی است بیهوده!
اما من طور دیگری میاندیشم و بصلاح باند رجوی میدانم که برای جبران این شکست – ولو درسطحی کمتر- اقدامی مردم پسند انجام دهند وآن اقدام چیزی نیست جز دعوت رسمی خانواده ها به اشرف 3 و دلجویی از آنان و فرزندان دل شکسته و مفلوک این خانواده ها تا یکدیگر را ازنزدیک دیده و مرهمی بر آلام چندین دهه ای هردو بگذارد.
آیا باند رجوی دارای این فراست سیاسی هست؟
عملا خواهیم دید!
رضا اکبری نسب – عضو یکی از خانواده های جفا دیده از رجوی