از زمان ورود مسعود رجوی به کشور عراق، اختیاراتی بی حد و حصر از سوی صدام حسین به رجوی داده شد، چرا که خیانت به کشور و سلاح برداشتن علیه هموطنان خود از سوی رجوی، کم چیزی نبود و صدام حسین بخوبی قدر آن را می دانست و حتی از این آبشخور برای جنگ خود علیه ایران، مشروعیت نیز کسب می کرد و اینکه از درون ایران نیز کسانی هستند که حاضرند در جنگ او علیه ایران کمک کار بوده و همکاری کامل کنند.
لذا صدام حسین هم دست باز به رجوی داده بود تا هر غلطی که می خواهند در عراق بکنند، من این موضوع را در زندان های سازمان در سال 1376 بخوبی با گوشت و پوست خود لمس کردم، در آن مدت هر بلایی که خواستند سر ما زندانیان در می آوردند. اسدا.. مثنی و فاضل از شکنجه گران قهار رجوی، به روشنی اعلام می کردند که اینجا درعراق ما خود قانون هستیم، صاحبخانه نیز چون می بیند ما وطن پرست! و آزادی خواه! هستیم به ما دست باز داده تا قادر به انجام هر کاری باشیم.
آنها راست می گفتند، در عراق بقدری دست باز در جنایت و کشتار داشتند که براحتی آب خوردن ما که هیچ ، هر فرد عراقی را می توانستند از بین ببرند. ما زندانیان در زندان اسکان که من 6 ماه را در آنجا در سلول انفرادی بودم، بقدری تحت فشار می گذاشتند که گویا اینجا آخر دنیا است و ما هم گوشت قربانی آنها هستیم، من همانجا بود که دریافتم نوکری به بیگانگان و وطن فروشی ، چه اختیارات و دست بازی به یک خائن و وطن فروش می دهد.
ما را بدون هیچ حکمی ، بدون حق داشتن وکیل، بدون حق دفاع، بدون کوچکترین حق و حقوقی ، محاکمه کرده و به زندان انفرادی انداختند، آنجا هم از هیچ جنایتی فروگذار نبودند، حتی بیرون از آن زندان و در نشست های عمومی، مسعود رجوی به صراحت اعلام می کرد که ما در عراق فراقانون هستیم و هیچ محدودیتی نداریم، ما دولت در دولت هستیم، اعضای سازمان با انواع سلاحها می توانستند در ترددات به هر مکانی وارد شده و به لحاظ امنیتی هر کاری بکنند. این بی قانونی درعراق در مورد مجاهدین و رهبرانشان، بقدری مسعود رجوی را بدعادت کرده بود که الان در آلبانی هم دستور می دهد اعضای سازمان جلوی پلیس صف بسته و مقاومت کنند. پروسه حضور در عراق از سازمان مجاهدین خلق ، سازمانی بشدت خلافکار و قانونگریز ساخت، بطوریکه فکر می کنند در هر کشوری می توانند فراقانون باشند.
مثال دیگر در جریان دستگیری مریم رجوی در فرانسه بود. بعد از دستگیری مریم رجوی و سایر کادرهای سازمان، در خیابان های فرانسه اقدام به خودسوزی می کردند و تصاویری فرقه ای و تروریستی و خشونت آمیز از خود بجای گذاشتند. آنقدر هم بی محابا دست به اقدامات غیرعادی زدند تا بالاخره با شارلاتان بازی و کارهای برهم زننده آرامش، دولت و قضائیه فرانسه را مجبور کردند به هر قیمت مریم رجوی را حتی بصورت مشروط آزاد کند.
مورد دیگر مراجعه به قانون و اقدام قانونی جداشدگان و شکایت آنها در یک دادگاه شعبه بین المللی بود، بعد از 24 ساعت که از طرح شکایت جداشدگان گذشت، مسعود رجوی در یک فایل صوتی و بدون هیچ محدودیتی، همه شاکیان پرونده را تهدید به ترور و مرگ کرد.
این همان روی دیگر رهبران مجاهدین خلق است که چهره های خشن، قانون گریز و تروریست هستند. مسعود رجوی هم علیرغم اینکه هر بار رهبران ایران را به یک دادگاه و حضور در مقابل قانون فرا می خواند، اما هرگز در طول عمر ننگین خود یک بار هم که شده از طریق قانون علیه کسی شکایت نکرده است، چرا که او فردی بشدت خودرای، دیکتاتور و قانون گریز است. هرگز هم خود را در مقابل قانون، پاسخگو نکرده است. اما عاقبت دستبند عدالت، بر دستان او زده خواهد شد. روزی که مریم رجوی در فرانسه دستبند خورد و به زندان افکنده شد – گرچه بر اثر اقدامات خشونت آمیز و دستوری سازمان عده ای خودسوزی کردند و مریم رجوی آزاد شد – تنها روزی بود که قانون خود را به رخ رجوی ها کشید و آن روز یکی از بهترین روزهای عمر سیاسی همه ما بود. با پروسه ای هم که امروز در آلبانی براه افتاده است، دیر نیست که شاهد پشت میز محاکمه کشانده شدن رهبران این سازمان باشیم.
محمدرضا مبین